1) طرح هدف، مساله، سؤال ها و فرضیه های تحقیق
2) انتخاب واحد تحقیق
3) ساختن مقوله ها و زیرمقوله های تحقیق
4) تعیین جامعه مورد مطالعه و نحوه نمونهگیری
5) کدگذاری و نحوه جمعآوری دادهها
6) کنترل و صحت کدگذاری کدگذاران
7) پایایی و روایی تحقیق
8) آزمون های آماری
9) تجزیه و تحلیل داده ها
10) خلاصه و نتیجه گیری و نوشتن گزارش
تشریح مرحله اول تحلیل محتوا (طرح هدف، مساله، سؤال ها و فرضیه های تحقیق) :
پس از آنکه محقق با توجه به زمینه مطالعاتی مورد نظر خود موضوع تحقیق را مشخص نمود، لازماست به تعریف هدف اصلی و اهداف فرعی پژوهش خود پرداخته و مسئله را به طور واضح بیان کند. تدوین سؤالات و فرضیههای تحقیق نیز یکی از مهمترین اقدامات اولیه پژوهشگر در انجام تحقیق است.
آشنایی با برخی مفاهیم
پژوهش : کوششی است در راستای کشف حقایق علمی و اشاعه آن در میان مردم برای بهرهمندی از آن. به عبارت دقیق تر، پژوهش که همان آشکارسازی واقعیت و در نتیجه دستیابی به کشفیات و حقایق است، امری است که با گذشت زمان همراه با پیشرفت فنآوری و بروز مشکلات فنی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تازه، اهمیت اساسیتری یافته است.
فرضیـه: پاسخ محقق به پرسشی جهتیافته است که وی در برابر امری واقعی که از قبل برگزیده، مطرح میسازد. این پاسخ میتواند به منظور بررسی انطباق قوانین شناختهشده با موضوع موردنظر محقق و یا جهت دستیابی به قوانین تازه، روابطی نو و یا پیشنهاد تجربههایی جدید باشد. نکته مهم در امر تحقیق آن است که رد یک فرضیه در کاهش یا افزایش اعتبار تحقیق هیچگونه تأثیری ندارد.
متغیر : هر صفت، ویژگی یا عنصر کمی و یا کیفی که در تحقیق تغییرپذیر باشد.
متغیرها از مهمترین مباحث در تحقیقات اجتماعی ـ انسانی هستند، به عبارت دیگر یکی دیگر از مراحل تحلیل محتوا ساخت متغیرهاست. اهمیت و ارزش تحلیل محتوا در توانایی پژوهشگر در ساخت مقولههایی است که در واقع متغیرهای تحقیق قلمداد میشوند و هدف از این کار، شناخت علت یا عوامل پیدایی یا تغییر موضوع مورد تحقیق است و همان طور که در تعریف بیان شد از آنجا که این عوامل تغییرپذیر و قابل سنجش هستند، آنان را متغیر میخوانند. نکته دیگر آنکه لازم است پژوهشگر علاوه بر شناخت همه انواع متغیرها، روابط آنها را با یکدیگر شناسایی کند و میزان تأثیرگذاری یک متغیر بر متغیر دیگر را سنجیده و اندازهگیری کند. باید روابط یک سویه متغیرها را از روابط دوسویه تمییز دهد و شبکه متغیرها را که ضمن تأثیر متقابل بر یکدیگر بر پدیدههای دیگر اثرمیگذارند، بازشناسی کند.
متغیرها به انواع مختلف تقسیمبندی میشوند که در این جا دو نوع اصلی که در تعریف زیرمقوله برای مقولهها کاربرد بیشتری دارند عنوان میشود :
1- اسمی : برخی از آنها فقط به دو قسمت (زیرمقوله) قابل تقسیماند. مانند جنس (زن و مرد)
2- ترتیبی : این نوع متغیر را محقق به دو یا چندین قسمت (زیرمقوله) تقسیم و ردهبندی میکند. مانند تحصیل (بیسواد، ابتدایی، متوسطه، راهنمایی و عالی) و یا (زیردیپلم، دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس، دکترا و فوق دکترا)
متغیرهای تحقیق از هر نوعی که باشند در دو دسته اصلی قرار میگیرند :
الف) متغیر مستقل : منظور متغیر یا متغیرهایی است که بر دیگر متغیرها تأثیر میگذارند. به عنوان مثال این فرضیه که میگوید، طلاق در بروز رفتارهای نابهنجار فرزندان تأثیر مستقیم دارد، طلاق را متغیر مستقل شناخته است.
ب ) متغیر وابسته، تابع یا غیرمستقل : منظور متغیر یا متغیرهایی است که در جریان تحقیق، متأثر از متغیر یا متغیرهای دیگر هستند. به طور مثال در تحقیقی که موضوع آن بررسی اشتغال زن در شهر تهران است، نتیجه میشود که تحصیل زن بر اشتغال و نوع شغل او اثر میگذارد. در این مثال اشتغال به دلیل متأثرشدن از تحصیل، متغیر وابسته شناخته میشود.
نکته : اهمیت مشاهده آزاد
پس از مشخص نمودن موضوع تحقیق، شناخت و ردهبندی هدفها، فرضیهها، مشخصشدن جامعه آماری و تعیین جمعیت نمونه، باید به دفعات به مطالعه موضوع مورد تحلیل پرداخت. انجام این عمل که در اصطلاح مشاهده جمعی خواندهمی شود، موجبات پیدایی فرضیههای جدید، تصحیح فرضیههای پیشین و احتمالاً قطعی شدن آنها را فراهم میسازد.
تشریح مرحله دوم تحلیل محتوا (انتخاب واحد تحقیق) :
واحدهای تحلیل در هر مطالعهای معمولاً «واحدهای مشاهده» هستند که می تواند واژه، جمله، مضمون،پاراگراف و یا کل مطلب باشد.
در برخی از بررسی ها، بیش از یک واحد تحلیل را میتوان توصیف یا تبیین کرد. در این موارد، محقق باید پیشبینیکند که در خصوص کدام یک از واحدهای تحلیل چه نتایجی را میخواهد به دست آورد.
به طور کلی، واحدهای تحلیل مناسب، یعنی واحدهای خاصی که درباره آنها گفتارهای توصیفی و تبیینی صورت میگیرد. درک منطق واحدهای تحلیل مهمتر از تکرار یک فهرست خاص است. در یک پژوهش باید روشنشود، واحد تحلیل چیست؟ در غیر این صورت، این خطر وجود خواهد داشت که درباره یک واحد تحلیل بر اساس واحد تحلیل دیگر حکم کنید.
در صورتی که واحد تحلیل چندان واضح نباشد، حتماً باید آن را مشخص کنید، زیرا در غیر اینصورت، نمیتوانید دریابید که چه مشاهداتی باید درباره چه کسی یا چه چیزی صورت گیرد. پیچیدگی تعیین واحد تحلیل غالباً در تحلیل محتوا بارزتر از روش های دیگر تحقیق است. این پیچیدگی به ویژه وقتی بیشتر میشود که واحدهای مشاهده متفاوت از واحدهای تحلیل باشند. توجه به این نکته مهم است که انتخاب واحد تحلیل در انتخاب نمونه موثر است.
دکتر ساروخانی واحدهای تحلیل را به صورت زیر تقسیمبندی کرده است :
واحدهای ثبت که خود شامل :
- کلمات : کلمات معمولا کوچکترین واحدهای تحلیل محتوا به شمار میآیند.
- مضمون : منظور پیام خاصی است که از جانب فرستنده پیام مورد توجه است. همیشه مضمونها با کلمات یکسانی ادا نمیشود.
واحد محتوا یا زمینه : منظور جمله یا مجموعهای است که آن واحد در درون آن جای یافته، معنی مییابد.
واحد متن : اگر واحد ثبت کوچکترین واحد در تحلیل محتواست، واحد محتوا، بزرگترین واحد آن است. در بعضی از موارد محتوا، زمینه کل متن مورد تحلیل را در برمیگیرد.
واحد شمارش : گاه بین واحد ثبت و واحد شمارش تمایز پیش میآید. برای مثال هنگامی که تحلیل محتوای روزنامهها از نظر آگهیهای تجاری مورد توجه است، واحد شمارش میتواند روزنامه باشد. همچنین واحد شمارش میتواند زمان (رادیو) یا فضا (محل درج مطلب و فضای اختصاص یافته به آن در روزنامه) نیز باشد.
تشریح مرحله سوم تحلیل محتوا (ساختن مقوله ها و زیرمقوله های تحقیق) :
موفقیت تحلیل محتوا به داشتن مقولههایی درست و سپس واحدهاست. مقولهها در اصل با فرضیهها در ارتباطاند و در مواردی می توان گفت همان فرضیهها هستند که در قالب معرف ها یا شاخصها ترجمه شدهاند. وقتی فرضیههای مطالعه به روشنی تعریف شدند، آنها را باید در مقولههای تجزیه و تحلیل قرار داد.
در حقیقت، مقولهها، سرفصلها یا عناوینی هستند که در تحلیل محتوای رسانهها اساس کار قرار میگیرند و برحسب واحدهای مختلف طبقهبندی میشوند.
اصولی که باید در تعیین مقوله ها رعایت کرد، عبارت اند از :
الف) مرتبط بودن مقوله ها با هدف و مسئله تحقیق : مقولههای تعریف شده باید با هدف، مسئله و فرضیههای تحقیق مرتبط باشد و بتواند به سؤالات تحقیق پاسخ گوید.
ب ) جامع و مانع بودن طبقه بندی زیرمقوله ها : یعنی این که زیرمقوله ها، مجموعه محتوای مورد نظر را در بر گیرد. ضمناً باید این نکته را هم در نظر گرفت که علاوه بر زیرمقوله های هر مقوله، منظور کردن یک مورد زیرمقوله "متفرقه" یا "سایر" ضروری می باشد. (مانع بودن یک مقوله بدین معناست که تعریف یک مقوله با تعریف مقوله دیگر یکسان نباشد.)
ج ) انحصاری بودن زیرمقولهها : زیرمقولههای هر مقوله باید نسبت به یکدیگر جنبه انحصاری داشته باشند. به دیگر سخن داخل هر زیرمقوله، زیرمقوله دیگری قرار نگیرد و هریک باید تعریف عملیاتی مربوط به خود را داشته باشند.
د ) تهیه تعریف عملیاتی زیرمقوله ها : قبل از انجام کدگذاری نهایی، لازم است با استفاده از تعاریف عملیاتی، پیش تستی (Pre – Test) انجام داد تا از صحت، درستی و جامعیت تعاریف مطمئن شد.
نادرست بودن مقولهها به خودی خود، موجبات شکست تحقیق را فراهم میآورد، پس باید در این راه اقداماتی جهت آزمون آنها به عملآورد که به دو صورت انجام میگیرد:
1) از محققان خواسته میشود تا متن را بار دیگر به صورت مقولههایی چند درآورند.
2) از محققان دیگری خواسته میشود برای همان متن مقوله تهیه کنند.
نکته :
* در نهایت هدف این است که مقولهها، با ارزشهای شخصی محقق درنیامیزد و به برداشت فردی و فاقد قدرت تعمیم، تبدیلنشود.
* هر مقوله دارای چند واحد است که از طریق آنها تایید یا رد میشود.
هـ ) محدود بودن از نظر تعداد : زیرمقولههای هر مقوله باید به تعدادی باشد که توسط پژوهشگر و یا کدگذاران قابل مدیریت باشد. اگر این تعداد زیاد شود کار کدگذاری مشکل خواهد بود. در اکثر تحقیقات معمولاً تعداد زیرمقولههای هر مقوله، بین 2 تا 20 مورد است.
انواع مقولهها
مقوله مرتبط با نگرش : منظور نگرشی است که در یک مطلب نسبت به موضوعی خاص وجود دارد که ممکن است موافق، مخالف و بیطرف باشد.
مقوله مربوط به سبک : منظور شیوهای است که انسان ها در انتخاب کلمات و علائم گوناگون در بیان اندیشههای خود به کار میبرند.
مقوله موضوعی : بازیابی موضوعی خاص در متن، همچون حوادث، سیاست، اجتماع، ورزش و ...
مقوله ارزش یا خواستهها : منظور قضاوت های ارزشی نویسنده یا گوینده و یا به طور کلی فرستنده پیام است.
مقوله توانایی و خصوصیت : این مقوله شامل خصوصیات معمولی شخص از نظر روانشناسی برای تحلیل شخصیتهاست.
لازماست پژوهشگر پس از تعریف مقولههای مرتبط با موضوع مورد تحقیق خود، به تدوین زیرمقولهها متناسب با هر مقوله بپردازد. در این بخش نیز باید به نوع مقوله توجه شود. برای مقولههایی که از نوع اسمی هستند، تعداد مشخص و معینی زیرمقوله تعریف میشود و برای سایر مقولهها باید علاوهبر تمامی موارد مرتبط، یک مورد تحت عنوان سایر نیز در نظر گرفته شود تا اصل جامع و مانع بودن بطورکامل رعایت شود.
مثال 1 : در بررسی مطالب یک روزنامه، مقوله موضوع (محتوای مطلب) شامل 15زیرمقوله است:
01) نظامی، دفاعی، جنگ، خشونت های سیاسی
02) روابط خارجی ـ سیاسی
03) حکومت محلی ـ سیاسی (داخلی)
04) امور اقتصادی، تجاری، کارگری، کشاورزی
05) علوم پزشکی، بهداشت
06) امور آموزشی
07) حوادث و اتفاقات
08) امور قضایی، جنایت
09) انرژی، محیطزیست، صرفهجویی
10) حقوق بشر
11) امور ورزشی
12) هنر، فرهنگ، تفریح و سرگرمی
13) امور توسعه
14) امور مذهبی
15) متفرقه
مثال 2 : در بررسی مطالب یک روزنامه، مقوله سبک مطلب با 7 زیرمقوله :
1) خبر
2) سرمقاله، تفسیر، اظهارنظر، یادداشت
3) گزارش
4) مصاحبه و میزگرد
5) نامهها و تلفنهای خوانندگان
6) پاسخ مسؤولان (روابطعمومی)
7) سایر
تشریح مرحله چهارم تحلیل محتوا (تعیین جامعه آماری و نحوه نمونه گیری) :
از آنجا که در تحلیل محتوا، امکان دسترسی به تمام جامعه آماری مقدور نیست، بنابراین پژوهشگر نیازی به نمونه گیری غیراحتمالی (Non-Probabilitt Sampling) ندارد. لذا به جای نمونه گیری اتفاقی (Accidental)، سهمی (Quoto) و نظایر آن، پژوهشگر می تواند از نمونه گیری احتمالی ساده (Simple Random Sampling) استفاده نماید.
معمولاً در تحلیل محتوا، یک هفته آماری و یا یک ماه آماری با توجه به حجم داده ها مورد بررسی قرار می گیرد. مثلاً اگر قرار است یک ماه آماری در طول یک سال از روزنامه های مورد بررسی، تحلیل محتوا شود، حداقل می توان به دو شیوه عمل کرد.
شیوه اول : از بین تمام شنبه های فصل بهار که روزنامه منتشر شده است یک شماره، ار بین یک شنبه های این فصل که روزنامه منتشر شده است، یک شماره و بدین ترتیب تمام روزهای چهار فصل را جداگانه انتخاب می کنیم تا این که چهار هفته در طول سال یعنی هر فصل یک هفته، آماده می شود. در این شیوه برای هر فصل 6 شماره و برای چهار فصل 24 شماره روزنامه برای بررسی انتخاب می شود.
شیوه دوم : در این شیوه، نمونه ها بر اساس تاریخ روزهای سال انتخاب می شوند. بدین ترتیب که از بین تاریخ های 1 تا 30 یا 31 در ماه های سال، یک روز به قید قرعه انتخاب می شود.
هر چند انتخاب نمونه عمدتاً به واحد تحلیل بستگی دارد، اما در تحلیل محتوا، نمونهگیری صرفاً براساس واحدهای تحلیل صورت نمیگیرد، به بیان دیگر در برخی موارد، نمونهگیری بر اساس مقولههای فرعی انجام میشود. به طور مثال اگر نویسندگان واحد تحلیل هستند، باید چنین عمل کرد :
- نمونهگیری از کل نویسندگان
- نمونهگیری از کل کتاب هایی که هر نویسنده نوشته
- انتخاب بخشهایی از هر کتاب و سپس مشاهده و کدگذاری.
در تحلیل محتوا باید یک طرح نمونهگیری برای مشاهده برنامهها و منابع مورد نظر با توجه به موارد زیر، آماده نمود :
- در طراحی نمونه باید جامعه آماری تعیین شود. (کدام شبکه، کدام برنامه)
- زمان در نمونهگیری اهمیت دارد. (روز پخش یا انتشارـ ساعت پخش ـ مدت تحقیق)
- باید مشخص شود برای تحلیل چه چیز را باید مشاهده و کدگذاری کرد.
توضیح مجدد این که در نمونهگیری از همه روشهای نمونهگیری میتوان استفاده کرد. اما نقطه آغاز (مبدأ) نمونهگیری از طریق نمونهگیری تصادفی تعیین میشود. هنگام طراحی برای انتخاب نمونه، پیش از آغاز نمونهگیری، لازم است برای یافتن اینکه چه زمانی و چه مواردی برای درج در نمونه بهتر است، مطالعهای انجام شود. به طور کلی، فرآیند تعیین مقادیر (جمعیت) رسانهها و نمونهبرداری آن ها، همان طور که برلسون در سال 1952، مشخص نموده بر طبق مراحل زیر میباشد :
1) انتخاب رسانههای گروهی یا عنوانها
2) نمونهبرداری از نسخهها و دورهها
3) نمونهبرداری از مطالب مربوطه
هر تجزیه و تحلیل محتوای رسانهای با مشخصسازی نوع رسانه (رادیو، تلویزیون، مطبوعات و ...) و نوع کانال یا عناوین مخصوص روزنامه در حوزه همان رسانهها انجام میگیرد. البته به طور کلی انتخاب رسانهها و عناوین تحلیلشده، به ماهیت موضوع و مطلب تحقیق بستگی خواهد داشت.. انتخاب رسانه و عناوین آن شامل ترکیبی از نقطه نظرات و موضوعات مربوط به : دسترسی جغرافیایی (مانند ملی در برابر منطقه ای)، اندازه بینندگان (مانند گروهی در برابر اقلیت)، نوع حاضران (مانند سن، سطح اجتماعی، حرفه، نژاد، جنس)، مختصات شکل و محتوای رسانه (مانند مطبوعات جنجالی در مقابل وزین و پرمحتوا) و مجلات سیاسی (مانند روزنامه های لیبرال در مقابل محافظه کار) بوده که البته به ماهیت و طبیعت بینندگان و حاضران مربوط میشود. غالباً یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین فاکتورها، قابلیت دسترسی و دستیابی به موضوعات و مواد تحقیق است که درصورت نیاز به تحلیل گذشته، عوامل مسلم و تعیینکننده محسوب میشوند.
بیشتر بررسیها و مطالعات تجزیه و تحلیل محتوای مطالب، خود را به یک یا دو نوع محیط مانند روزنامه و مجله یا روزنامه و رادیو محدود میسازند، اما مطالعاتی نیز وجود دارند که متشکل از انواع رسانهها هستند. پس از آنکه رسانه یا رسانههای گروهی انتخاب شدند، مرحله بعدی انتخاب شماره (نسخه)، تاریخها یا دورههایی است که باید تحلیل و بررسی شوند. عامل کلیدی در شناخت و درک وظیفه و ماهیت گزارش رسانه، غالباً تحلیل و بررسی گزارش را در قبل و بعد از تاریخها یا دوره خاص رویداد، ضروری میسازد.
و اما، حجم نمونه تا چه حدی باید باشد تا بتوانیم با اطمینان موردنظر نتایج را تعمیم دهیم؟ حجم مورد نیاز نمونه برحسب پرسشهای که درباره اطلاعات مطرح میشود و نیز برحسب ماهیت اطلاعات و درجه دقتی که برای یافتن پاسخ لازم است، متفاوت خواهد بود.
منبع: http://maadifar.blogfa.com/post/7
|