شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-... این که بخشی از وظایف اداره کل تبلیغات و اطلاع رسانی دولت بخصوص در رابطه با روابط عمومی ها در سال 1384 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ریاست جمهوری منتقل شد تجربه بسیار بد و ناموفقی بود. اداره هماهنگی روابط عمومی ها از سال 1375 شکل گرفت و ما به شدت با روابط عمومی ها ارتباط گرفتیم و با این فلسفه شکل گرفت که مرکزی برای هماهنگی و برنامه ریزی دقیق و علمی برای روابط عمومی های کشور داشته باشیم. در نتیجه ما شوراهای هماهنگی روابط عمومی های استان نیز راه اندازی کردیم.
در ادامه گفت و گوهای مربوط به پروژه تاریخ شفاهی روابط عمومی ایران، به سراغ حامد اسماعیلی رفته ایم و درخصوص تجارب و به یادمانده هایش دراین حوزه با او گفت و گو کرده ایم. آنچه می خوانید حاصل این گفت و گوی صمیمانه است. حامداسماعیلی عضو هیات مدیره انجمن متخصصان روابط عمومی و در حال مدیر کل روابط عمومی و اموربین الملل شرکت ارتباطات زیر ساخت است.
از این مجموعه قبلا بخش هایی کوتاه از یاد مانده های زنده یاد استاد کاظم متولی، استاد میرزابابا مطهری نژاد، دکتر سید محمد صحفی، دکترمحسن امینی و سید شهاب سید محسنی در شارا منتشر شده است. آنچه می خوانید بخشی کوتاه از صحبت ها و نظرات این کارشناس با سابقه حوزه روابط عمومی و ارتباطات است.
- آقای اسماعیلی دلیل متوقف شدن جشنواره انتخاب روابط عمومی های برترچه بود؟ آیا به این مسئله ارتباط پیدا می کرد که بخشی از وظایف مرتبط با روابط عمومی ها از وزارت ارشاد به ریاست جمهوری منتقل شده بود؟
این که بخشی از وظایف اداره کل تبلیغات و اطلاع رسانی دولت بخصوص در رابطه با روابط عمومی ها در سال 1384 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ریاست جمهوری منتقل شد تجربه بسیار بد و ناموفقی بود. اداره هماهنگی روابط عمومی ها از سال 1375 شکل گرفت و ما به شدت با روابط عمومی ها ارتباط گرفتیم و با این فلسفه شکل گرفت که مرکزی برای هماهنگی و برنامه ریزی دقیق و علمی برای روابط عمومی های کشور داشته باشیم. در نتیجه ما شوراهای هماهنگی روابط عمومی های استان نیز راه اندازی کردیم.
شکل این شورا به این صورت بود که رییس شورا مدیر روابط عمومی استانداری و دبیر شورا مدیر روابط عمومی ارشاد بود و سایر ادارات روابط عمومی در استان عضو این شورا بودند. این شوراها با هم هماهنگ شده بودند و با کمک اداره هماهنگی روابط عمومی ها دوره های آموزشی برگزار می کردند و ما برای آنها کتابچه و مجله ارسال و از طریق این شورا جشنواره را در استان ها به صورت چند مرحله ای برگزار می کردیم و هیات علمی به استان می رفتند و برترین روابط عمومی استان انتخاب می شد.
این یک قدم بزرگی برای روابط عمومی هایی بود که در تهران نبودند تا ما بتوانیم آنها را در جریان این تحولات قرار دهیم و به آنها کمک کنیم. این اقدام نیز تا سالی که من در ارشاد بودم یعنی سال 1384 انجام می شد. من از سال 1384 به شرکت ارتباطات زیرساخت آمدم و متاسفانه تمام این ساختارها از هم پاشید و هنر هشتم نیز تعطیل شد. ما حدود 20 عنوان کتابچه پالتویی برای استفاده کارشناسان و دانشجویان به چاپ رسانیدیم با این نگاه که مطالب دانشگاه ها آکادمیک است و با توجه به تجربیات و شناختی که از روابط عمومی ها در این جشنواره ها بدست آوردیم، این تجربیات را در اختیار کارشناسان و دانشگاهیان قرار دادیم. این مطالب را در قطع پالتویی و صفحات محدود منتشر کردیم. کتابی با عنوان 14 گفتار در روابط عمومی و کتاب های مختلفی کار کردیم که این مطالب هم بعد از سال 1384 دیگر کار نشد.
آیا در انجام کارها و برنامه هایتان از دانشگاه ها یا اساتید دانشگاهی نیز کمک گرفتید؟
بله! ما با مشارکت دانشگاه علامه طباطبایی دوره های آموزشی برگزار می کردیم، و ارتباط و کمک می گرفتیم، زیرا این دانشگاه تنها مرکز علمی کشور بود که در این حوزه کار کرده بود و فارغ التحصل و متخصص هم دراین زمینه داشت. یک اتفاق دیگری که در آن مرحله افتاد و بنای آن را گذاشتیم، "سمینار بررسی مسائل روابط عمومی کشور" بود که ما اولین دوره آن را در سال 1377 برگزار کردیم که یک کار فوق العاده ارزشمند بود. آن سال یک هماهنگی با بنیاد مستضعفان، اداره کل تبلیغات دولت و شرکت ملی پخش فراورده های نفتی داشتیم و از آن ها به عنوان حامی و اسپانسر کمک گرفتیم و مراسم را هم در هتلی مربوط به بنیاد جانبازان برگزار کردیم که تعیین هیات علمی آن جشنواره هم بر عهده ما بود و این سمینار نیز تنها یک دوره برگزار شد.
دو کار دیگری هم انجام دادیم، این بود که شورای هماهنگی روابط عمومی های وزارتخانه ها و سازمان های بزرگ را راه اندازی کردیم. این شورا ترکیبی از روسای وزارتخانه ها یی که عضو هیات دولت بودند و برخی سازمان های بزرگ بود که حدود 40-30 نفر می شدند. این شورا هر ماه یکبار جلسه داشت و تعامل خوبی بین سارمان ها و نهادها ایجاد کرده بود و مسائلی که در قوه مجریه مطرح می شد یا مسائلی که پیش می آمد، در این شورا طرح می شد و مدیران روابط عمومی ها نیز در این شورا با یکدیگر آشنا شده بودند و مسائل و مشکلات را مطرح می کردند و اگر برای مثال موضوع کاری بین سازمانی بود می توانستند آن را به خوبی حل و فصل کنند.
این شورا از سال 1379 تا 1384 برگزار شد و وقتی دوستان در سال 1384 به وزارت ارشاد آمدند به ما گفتند چرا اینقدر هزینه کردید و مجله و کتاب های آموزشی چاپ کردید و می گفتند اینها را بفرستید تا خمیر کاغذ شوند. تازه زمانی که به فکر جمع آوری کارنامه کاری خودمان( که حدود 10 سال از عمر کاری من را بین سنین20 تا 30 سالگی بود گرفته بود) افتادیم متوجه شدیم که این زمان چگونه زود گذشت، و ما متوجه آن نشدیم.
مزدی هم که در سال 1384 دریافت کردم این بود که وقتی کارنامه کاری خودم را نشان دادم، گفتند که این کاغذ ها باید برای خمیر شدن برود و ضمنا کارهای دیگر شما نیز پول هدر کردن بوده است. البته این قضاوت ها ما را دلسرد نکرد چون این کارها را با منطق و استدلال و برنامه و حسب قوانین و مقررات و تشخیص کارشناسی انجام داده بودیم و افرادی که با این مسئله درگیر بودند، خاطرات خوبی از آن دوره دارند. جدای از قضاوت های شتابزده ای که صورت گرفت من اعتقاد دارم آن دوره به همه توضیحاتی که بداناشاره کردم، عصر طلایی روابط عمومی بوده است.
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
|