شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : تغيير تولي گري روابط عمومي تجربه بسيار بد و ناموفقي بود
دوشنبه، 28 دی 1394 - 11:19 کد خبر:20970
اين كه بخشي از وظايف اداره كل تبليغات و اطلاع رساني دولت بخصوص در رابطه با روابط عمومي ها در سال 1384 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به رياست جمهوري منتقل شد تجربه بسيار بد و ناموفقي بود.

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199


شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)-... اين كه بخشي از وظايف اداره كل تبليغات و اطلاع رساني دولت بخصوص در رابطه با روابط عمومي ها در سال 1384 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به رياست جمهوري منتقل شد تجربه بسيار بد و ناموفقي بود. اداره هماهنگي روابط عمومي ها از سال 1375 شكل گرفت و ما به شدت با روابط عمومي ها ارتباط گرفتيم و با اين فلسفه شكل گرفت كه مركزي براي هماهنگي و برنامه ريزي دقيق و علمي براي روابط عمومي هاي كشور داشته باشيم. در نتيجه ما شوراهاي هماهنگي روابط عمومي هاي استان نيز راه اندازي كرديم.


در ادامه گفت و گوهاي مربوط به پروژه تاريخ شفاهي روابط عمومي ايران، به سراغ حامد اسماعيلي رفته ايم و درخصوص تجارب و به يادمانده هايش دراين حوزه با او گفت و گو كرده ايم. آنچه مي خوانيد حاصل اين گفت و گوي صميمانه است. حامداسماعيلي عضو هيات مديره انجمن متخصصان روابط عمومي و در حال مدير كل روابط عمومي و اموربين الملل شركت ارتباطات زير ساخت است.


از اين مجموعه قبلا بخش هايي كوتاه از ياد مانده هاي زنده ياد استاد كاظم متولي، استاد ميرزابابا مطهري نژاد، دكتر سيد محمد صحفي، دكترمحسن اميني و سيد شهاب سيد محسني در شارا منتشر شده است. آنچه مي خوانيد بخشي كوتاه از صحبت ها و نظرات اين كارشناس با سابقه حوزه روابط عمومي و ارتباطات است.

- آقاي اسماعيلي دليل متوقف شدن جشنواره انتخاب روابط عمومي هاي برترچه بود؟ آيا به اين مسئله ارتباط پيدا مي كرد كه بخشي از وظايف مرتبط با روابط عمومي ها از وزارت ارشاد به رياست جمهوري منتقل شده بود؟

اين كه بخشي از وظايف اداره كل تبليغات و اطلاع رساني دولت بخصوص در رابطه با روابط عمومي ها در سال 1384 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به رياست جمهوري منتقل شد تجربه بسيار بد و ناموفقي بود. اداره هماهنگي روابط عمومي ها از سال 1375 شكل گرفت و ما به شدت با روابط عمومي ها ارتباط گرفتيم و با اين فلسفه شكل گرفت كه مركزي براي هماهنگي و برنامه ريزي دقيق و علمي براي روابط عمومي هاي كشور داشته باشيم. در نتيجه ما شوراهاي هماهنگي روابط عمومي هاي استان نيز راه اندازي كرديم.

 

شكل اين شورا به اين صورت بود كه رييس شورا مدير روابط عمومي استانداري و دبير شورا مدير روابط عمومي ارشاد بود و ساير ادارات روابط عمومي در استان عضو اين شورا بودند. اين شوراها با هم هماهنگ شده بودند و با كمك اداره هماهنگي روابط عمومي ها دوره هاي آموزشي برگزار مي كردند و ما براي آنها كتابچه و مجله ارسال و از طريق اين شورا جشنواره را در استان ها به صورت چند مرحله اي برگزار مي كرديم و هيات علمي به استان مي رفتند و برترين روابط عمومي استان انتخاب مي شد.

 

اين يك قدم بزرگي براي روابط عمومي هايي بود كه در تهران نبودند تا ما بتوانيم آنها را در جريان اين تحولات قرار دهيم و به آنها كمك كنيم. اين اقدام نيز تا سالي كه من در ارشاد بودم يعني سال 1384 انجام مي شد. من از سال 1384 به شركت ارتباطات زيرساخت آمدم و متاسفانه تمام اين ساختارها از هم پاشيد و هنر هشتم نيز تعطيل شد. ما حدود 20 عنوان كتابچه پالتويي براي استفاده كارشناسان و دانشجويان به چاپ رسانيديم با اين نگاه كه مطالب دانشگاه ها آكادميك است و با توجه به تجربيات و شناختي كه از روابط عمومي ها در اين جشنواره ها بدست آورديم، اين تجربيات را در اختيار كارشناسان و دانشگاهيان قرار داديم. اين مطالب را در قطع پالتويي و صفحات محدود منتشر كرديم. كتابي با عنوان 14 گفتار در روابط عمومي و كتاب هاي مختلفي كار كرديم كه اين مطالب هم بعد از سال 1384 ديگر كار نشد.


آيا در انجام كارها و برنامه هايتان از دانشگاه ها يا اساتيد دانشگاهي نيز كمك گرفتيد؟
بله! ما با مشاركت دانشگاه علامه طباطبايي دوره هاي آموزشي برگزار مي كرديم، و ارتباط و كمك مي گرفتيم، زيرا اين دانشگاه تنها مركز علمي كشور بود كه در اين حوزه كار كرده بود و فارغ التحصل و متخصص هم دراين زمينه داشت. يك اتفاق ديگري كه در آن مرحله افتاد و بناي آن را گذاشتيم، "سمينار بررسي مسائل روابط عمومي كشور" بود كه ما اولين دوره آن را در سال 1377 برگزار كرديم كه يك كار فوق العاده ارزشمند بود. آن سال يك هماهنگي با بنياد مستضعفان، اداره كل تبليغات دولت و شركت ملي پخش فراورده هاي نفتي داشتيم و از آن ها به عنوان حامي و اسپانسر كمك گرفتيم و مراسم را هم در هتلي مربوط به بنياد جانبازان برگزار كرديم كه تعيين هيات علمي آن جشنواره هم بر عهده ما بود و اين سمينار نيز تنها يك دوره برگزار شد.


دو كار ديگري هم انجام داديم، اين بود كه شوراي هماهنگي روابط عمومي هاي وزارتخانه ها و سازمان هاي بزرگ را راه اندازي كرديم. اين شورا تركيبي از روساي وزارتخانه ها يي كه عضو هيات دولت بودند و برخي سازمان هاي بزرگ بود كه حدود 40-30 نفر مي شدند. اين شورا هر ماه يكبار جلسه داشت و تعامل خوبي بين سارمان ها و نهادها ايجاد كرده بود و مسائلي كه در قوه مجريه مطرح مي شد يا مسائلي كه پيش مي آمد، در اين شورا طرح مي شد و مديران روابط عمومي ها نيز در اين شورا با يكديگر آشنا شده بودند و مسائل و مشكلات را مطرح مي كردند و اگر براي مثال موضوع كاري بين سازماني بود مي توانستند آن را به خوبي حل و فصل كنند.

 

اين شورا از سال 1379 تا 1384 برگزار شد و وقتي دوستان در سال 1384 به وزارت ارشاد آمدند به ما گفتند چرا اينقدر هزينه كرديد و مجله و كتاب هاي آموزشي چاپ كرديد و مي گفتند اينها را بفرستيد تا خمير كاغذ شوند. تازه زماني كه به فكر جمع آوري كارنامه كاري خودمان( كه حدود 10 سال از عمر كاري من را بين سنين20 تا 30 سالگي بود گرفته بود) افتاديم متوجه شديم كه اين زمان چگونه زود گذشت، و ما متوجه آن نشديم.

 

مزدي هم كه در سال 1384 دريافت كردم اين بود كه وقتي كارنامه كاري خودم را نشان دادم، گفتند كه اين كاغذ ها بايد براي خمير شدن برود و ضمنا كارهاي ديگر شما نيز پول هدر كردن بوده است. البته اين قضاوت ها ما را دلسرد نكرد چون اين كارها را با منطق و استدلال و برنامه و حسب قوانين و مقررات و تشخيص كارشناسي انجام داده بوديم و افرادي كه با اين مسئله درگير بودند، خاطرات خوبي از آن دوره دارند. جداي از قضاوت هاي شتابزده اي كه صورت گرفت من اعتقاد دارم آن دوره به همه توضيحاتي كه بداناشاره كردم، عصر طلايي روابط عمومي بوده است.
 

منبع مرجع:  شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)