شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- گزاره نخست: اگر فهرستی از وظایف روابط عمومی را فراهم آوریم شاید اصلیترین آنها اطلاع رسانی، تبلیغ و ترغیب، مشارکت جویی، همگرایی و بهینهسازی امور باشد. در چنین تعریفی تفاوت نمیکند که روابط عمومی متعلق به چه نهاد،سازمان، اداره یا شرکتی است. مهم این است که در ایفای وظایف خود به نحوی عمل کند که اهداف غایی تعریف شده برای این مجموعه وظایف تحصیل شود.
گزاره دوم: مقام معظم رهبری سال 1393 را سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری فرمودند و این در قاموس نظام اسلامی ما بدین معناست که منطقا باید مجموعه عملکردی دستگاههای اجرایی و سیاستگذار با نگاهی استراتژیک به تامین چنین هدفی طراحی و تنظیم شود.
گزاره سوم: یافتن نقطه تلاقی میان یک موضوع محوری یا سیاستگذاری کلان است با یک مفهوم وظیفهمدار در یک نهاد، سازمان یا اداره و شرکت و پاسخ به این نکته که چگونه میتوان در انجام وظایف سازمانی چنین مفهوم محوری را که قدر مسلم به عنوان خواست جمعی بدل شده است،گنجاند.
در نگاه اول شاید یافتن ارتباط میان وظیفه روابط عمومی با چنین مفهومی در حد فرهنگسازی برای انتشار این شعار تلقی شود، یعنی یک روابط عمومی خوب را روابط عمومیایبدانیم که در کنار فعالیتهای ریز و درشتش یادش هست که امسال سال «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» است، و برای تزئین در و دیوار به این شعار هم برنامه و اهتمام دارد.
این نگاه نازلترین نگاهی است که میتوان به روابط عمومی داشت. زیرا موجب تقلیل نقش سازمانی نهادی به نام روابط عمومی و تعین وظایف آن تا حدی است که آن را مسئول نصب و الصاق تابلوهای تبلیغاتی میداند و این کوچکشمردن آن است. حال آنکه وقتی از روابط عمومی به عنوان یک علم یا هنر یاد میکنیم و سخن از روابط عمومی کارآمد و مدرن به میان میآوریم، برای آن نقشی مستقیم در تحقق یک امر مهم یا استراتژیک تعریف کردهایم.
در چنین تقیدی نسبت به مفهوم روابط عمومی، این بخش خود سازمان دهنده مفهومی است که از آن به عنوان شعار سال یاد میشود. یعنی قرار است وظیفه روابط عمومی با توجه به آنچه در گزاره نخست آمده است در تحقق شعار سال، تعیین و سنجیده شود. در چنین تعریفی وظیفه روابط عمومی اطلاع رسانی، تبلیغ و ترغیب، مشارکت جویی، همگرایی و بهینهسازی امور برای تحقق شعار سال یعنی «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» است. مشارکت در چنین اقدام و مفهومی نیز نیازمند، تفکر، اندیشیدن و برنامهریزی است. یعنی این موضوع باید به سوژهای برای برنامهریزی در روابط عمومی بدل شود تا بتوان از رهگذر آن به هر آنچه هدف تلقی میشود، دست یافت.
به عبارت دیگر، این برنامهریزی باید در دو سطح یکی برای سازمان در ایفای وظیفه هدایتگرانه آن در تعالی سازمان و دیگری برای مخاطبان در ایفای وظیفه اقناعی آن صورت گیرد. در چنین نگاهی است که میتوان مجموعه عملکرد روابط عمومی را در دو سوی آن یعنی سازمان و مخاطبان به ارزیابی و تماشا نشست.
به عبارت دیگر مخاطبان در ارتباط با چنین مفهومی زمانی قانع میشوند که دریابند در برنامههای سازمانی، برنامه و رویکردی به این منظور وجود داشته است. تاکید میشود که در چنین امری روابط عمومی برای ایفای نقش موثر و کارآمد مدیریتی خود نیازمند برنامهریزی است زیرا برنامهریزی اگر جوهره و ماهیت اصلی مباحث مدیریتی نباشد، پایه و اساس آن است و بدون آن دستاوردی تحصیل نخواهد شد.
به دیگر سخن برای صحنهگردانان و مدیران روابط عمومی کفایت نمیکند که در بند مسایل روزمره باشند بلکه باید موجبات هدایت سازمان به سوی تعالی را که امری حیاتی است، بخصوص در تحقق اهداف ویژه فراهم آورند. اگر چنین شد بیتردید مابقی امور در قالبمجموعهایاز فعالیتهایارتباطیتحتعناوینارتباطات، امور فرهنگیو نمایشگاهها، انتشاراتقابل برنامهریزی و انجام است.
|