کاربرد تصمیم گیری و نوآوری استراتژیک در فرآیند کسب و کار
نویسندگان:
دکتر شهباز براهویی
محسن کرمانی نژاد
کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی گرایش داخلی
دانشگاه آزاداسلامی واحدقشم
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در شرایطی که محیط و شرایط آن ناپایدار است و تصمیمات رضایت بخش سریع نیز ضروری است؛ تصمیم گیری و نوآوری استراتژیک می تواند روشی قابل قبول در ادامه ی روند کار باشد. به علاوه، استفاده از ادراک و خلاقیت می تواند شکاف ایجاد شده میان تحلیل منطقی در شرایط اطمینان کامل و تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان را کامل کند. در این پژوهش با در نظر گرفتن شرایط ناپایدار محیطی به نقش نوآوری استراتژیک و تصمیم سازی در شرایط بحرانی اشاره شده است .روش این پژوهش،کتابخانه ای و ماهیت آن توصیفی می باشد. پس از انجام مطالعات در این زمینه این نتیجه حاصل شد که نوآوری استراتژیک در راس همه فعالیت هایی که توسط اقدام کارآفرینانه پشتیبانی می شود قرار دارد و هدفش ایجاد ارزش از طریق کاربرد دانش می باشد. بنابراین ارزش ممتاز برای مشتری از طریق نوآوری استراتژیک در سازمان ها منتقل می شود.
مقدمه:
ما انتظار داریم ویژگی های محیطی اثر تعدیل کننده ای بر ارتباط میان تصمیم گیری بر پایه ی ادراک و پریشانی داشته باشد. پیشینه ی تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد که اثر ادراک بر عملکرد سازمانی در شرایط محیطی مختلف متفاوت است و نشان می دهد که چنین شرایطی به عنوان متغیرهای تعدیل کننده باید مورد بررسی قرار گیرند (دان و پرات،2007).
برای مثال کارتی و اینگ در سال 2000، دریافتند که عدم قطعیت محیطی ارتباط میان درک و شهود و عملکرد سازمانی را تعدیل می کند. به طور مشابه، دایان و البانا در سال 2011 گزارش کردند که آشفتگی ها و اغتشاش های محیطی اثر شهود را بر موفقیت محصول تعدیل می کند. ویژگی های محیطی اولیه ی پیچیدگی، پویایی و ستیزگی که توسط میلر و همکارانش در سال 2006بررسی شده است، به عنوان ویژگی هایی برای تفسیر استراتژی های تصمیم گیرندگان به برداشت های حاصل از پیچیدگی و ستیزگی های محیطی درنظر گرفته می شوند. ادراک و برداشت های محیطی، پیچیدگی و ستیزه جویی، مکررا در تحقیقات تجربی به عنوان عوامل موثر بر تصمیم گیری استراتژیک در نظر گرفته شده اند؛ یا همانطور که بوام و والی (2006) ذکر می-کنند، به عنوان موضوعاتی برای تحقیقات آینده پیشنهاد شده اند. عدم قطعیت و تردید، هم می تواند از طریق پیچیدگی و هم به دنبال پویایی (تغییرپذیری) در محیط یک شرکت یا سازمان بروز می کند (سیا و همکاران، 2004). همانطور که تحقیقات پیشین بر روی تصمیم گیری استراتژیک تداوم داشته است، تمرکز بر مخالفت های محیطی و تردیدها و عدم قطعیت های محیطی به عنوان عواقب دریافت شده نسبت به پیچیدگی و پویایی خارجی و ظاهری توسط مجریان ارشد را مد نظر قرارگرفته است. در نهایت، ما نباید به بررسی درک و برداشت تصمیم گیری استراتژیک بدون کنترل منطقی بودن آن بپردازیم. تحقیقات اخیر این دیدگاه را که مدیرانی که تمایل به کاربرد فرآیندهای عقلانی و منطقی دارند وهم چنین به نوعی ابتکار بر اساس درک و برداشت خود نیز دست می زنندرا تایید می کند (ایسنهارت، 1989).