شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، عادل میرشاهی (سردبیر شارا) – دکتر حمید نطقی نخستین کسی بود که فعالیت رسمی روابط عمومی ایرانی را به طور مشخص در شرکت نفت ایران آغاز کرد. بنابراین روابط عمومی در ایران زاده فضای دولتی است.
در دولت های نهم و دهم سهم دولت در توسعه روابط عمومی ایران تنها در بخش روستایی چشمگیر بود؛ چراکه ساخت جاده های آسفالته روستایی، لوله کشی آب آشامیدنی و ورود برق و مخابرات به روستاها سبب شد اقدامات شوراهای روستایی به شکل چشمگیری رشد کند و نهایتا فعالیت های روابط عمومی نیز در این روستاها رشد پیدا کرد؛ چیزی که قبل از آن کمتر مشاهده می شد. در سطح کلان روابط عمومی در دولت نهم و دهم زوالی بی بدیل را تجربه کرد. زوالی که عامل اصلی آن اقدامات برخی وزرا مانند وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزیر علوم، تحقیقات و فناوری بود. وزرایی که یکی روابط عمومی را حذف کرد تا بدون واسطه با مردم در ارتباط باشد و دیگری اساتید برجسته روابط عمومی و ارتباطات را در ایام شکوفایی بازنشسته کرد. اما آیا واقعا فعالیت های وزیر می تواند به سطح ارتباط رودر رو با مردم تقلیل پیدا کند؟ و آیا نه این است که این افراد در موقعیتی قرار گرفته بودند که می توانستند از نظر دانش و تجربه به پیشبرد دانش روابط عمومی و ارتباطات کشور کمک کنند؟
تجربه دولت نهم و دهم روابط عمومی را با آمارها و ارقام عجیبش که بیشتر از اغراق تبلیغات بهره برده بود تا شفافیت روابط عمومی؛ روابط عمومی را از نهادی اطلاع رسان به نهادی هوچی گر فروکاهید. به طور قطع امید می رود که این افراط و تفریط در دولت تدبیر و امید که شعار آن اعتدال است تکرار نمی شود. دولت های نهم و دهم اگرچه ارتباط نزدیکی با مردم برقرار کردند اما کمترین بهره را از علم روابط عمومی بردند و سبب شدند نوعی از روابط عمومی دولتی را در ایران شاهده باشیم که 60 درصد بودجه اش را صرف فعالیت های تبلیغاتی می کند و این عمل به نوعی شروع یک سیر قهقرایی برای روابط عمومی بود که خوشبختانه در دولت تدبیر و امید جهت آن تغییر کرد.
دولت تدبیر و امید فعالیت خود را با شعار اعتدال آغاز کرد و این اعتدال می تواند میان رکن چهارم دموکراسی یعنی مطبوعات و روابط عمومی به عنوان حلقه واسط ایجاد شود. همچنین در این دولت می تواند تلاش برای نظام مند کردن و توسعه دانش روابط عمومی مورد توجه قرار گیرد. دانشی که هنوز شاید از نظر تئوریک به آن اندازه فربه نشده باشد که بتواند در سطوح کارشناسی ارشد و دکترای حرفه ای در دانشگاه های دولتی کشور دانشجویی را دانش آموخته کند.
در چنین شرایطی به نظر می رسد ایجاد نظام روابط عمومی کشور، نوزادی 6 ماهه است که تولد آن می تواند برای مادر (دولت) و نوزاد (نظام صنفی روابط عمومی) خطر سقط (عدم کارایی) را به همراه داشته باشد.
لذا تولید و توسعه دانش روابط عمومی در سطوح حرفه ای آکادمیک به عنوان پیش شرط مطرح است، همچنین روابط عمومی نیازمند خصوصی سازی است.در این راستا نخستین گام می تواند اعطای مجوز برای کانون ها و آژانس های روابط عمومی باشد و گام دوم تعدیل نیروهای غیر متخصص از بدنه دولتی و استفاده از خدمات آژانس ها و کانون های روابط عمومی برای پیشبرد اهداف روابط عمومی و سوق دادن این آژانس ها به اجرای فعالیت های تخصصی است. این گام ها می تواند زمینه ساز تحرک و انگیزه بخشی به بخش خصوصی باشد. اتفاقی که در دولت های پیشین کمتر افتاده و نتیجه آن چیزیست که امروز در روابط عمومی کشور شاهد آن هستیم.
|