یک سئوال! آیا تبلیغات هم به روابط عمومی نیاز دارد؟ یک قاعده وجود دارد که می گوید؛ حوزه های علوم در هر زمینه ای به همدیگر نیاز دارند و علومی که با هم همسایه و نزدیک هستند بیش از سایر علوم به همدیگر محتاج هستند. تبلیغات و روابط عمومی هر دو در حوزه علوم انسانی قرار دارند و علیرغم اینکه به دلیل برخی سوبرداشت ها همواره نزاعی پنهان بین این دو وجود داشته است، اما هیچکدام، هیچگاه از همدیگر بی نیاز نبوده اند.
شاید به نظر برسد که ما چون در سمت تابلوی روابط عمومی ایستاده ایم با زاویه خاصی به این امر نگاه می کنیم. ولی واقعیت این است که در دنیای جدید ارتباطات، این نگاه غیر واقعی چنان که احتمالا به نظر می رسد، نمی تواند وجود و دوام داشته باشد.
اصل قضیه این است که هر دو حوزه روابط عمومی و تبلیغات وجود دارند، تلاش می کنند و هر یک هم بازار و هم مخاطب خود را دارند، اما روابط عمومی دارای ویژگی خاصی است که ما اعتقاد داریم به دلیل همین ویژگی می تواند به کمک تبلیغات بیاید؛ آن ویژگی هم مقبولیت عمومی به دلیل ارتباط های ریشه ای با مخاطب عام است.
به محض شنیدن نام تبلیغات و به دلیل سوبرداشت هایی که وجود دارد، معمولا بحث تبلیغات با نفع طلبی و سودجویی همراه است، که البته در مورد تبلیغات واقعی و سالم صدق نمی کند. در تبلیغات به مفهومی اطلاع رسانی و آگاه کردن مخاطب اساسا سودجویی جایی ندارد، ولی متاسفانه به دلیل سواستفاده ها و نابخردی هایی که در این خصوص صورت گرفته است نام تبلیغات، خوشنامی روابط عمومی را ندارد. البته این امر در مورد روابط عمومی هم صدق می کند و ای چه بسا که در جایی روابط عمومی هم برای حفظ منافع خود با مخاطبش صادق نبوده باشد.
خلاصه این حرف ها این است که تبلیغات می تواند از خوشنامی روابط عمومی بهره ببرد و روابط عمومی هم می تواند از قدرت تجاری و اقتصادی تبلیغات برخوردار شود.
اینجاست که واژه "روابط عمومی تبلیغات" معنی پیدا می کند. یعنی اینکه متولیان امور تبلیغات، روش و مسیری را بپیمایند که بتوانند اعتماد مخاطب را به محصول خود جلب کنند. گرچه این امر در زمینه
"تبلیغات" رخ می دهد، اما عین"روابط عمومی" است.
هنر روابط عمومی در بسیاری از کشورهای موفق، از هنرهایی است که همه کارگزاران و حتی آحاد مردم آن کشور تلاش می کنند خود را به آن بیارایند و فضای کشورشان را فضایی آکنده از ارتباطات صمیمی و دوستانه کنند. به درست و یا غلط برخی از کشورها هم نام سرزمین لبخند را به خود اختصاص داده اند. به طور مثال کشورهایی مانند مالزی و یا اندونزی در مبادی ورودی کشورهای خود و از جمله فرودگاه ها، تابلو هایی را نصب کرده اند که عنصر لبخند و خوشامدگویی درآنها عنصری برجسته و شاخص است. تابلو و یا بنر نصب شده عنصری از عناصر تبلیغاتی است، اما این روابط عمومی است که به چشم می آید و همه به آن اعتماد می کنند. در چنین کشورها و چنان فضایی، تبلیغات و روابط عمومی چنان به هم آمیخته اند که تفکیک بین آنها امکان پذیر نیست و در واقع مفهوم "روابط عمومی تبلیغات" معنا پیدا می کند و منظور از این نوشته کوتاه هم بود تا با بیان استدلال های بیان شده به اهمیت این واژه ترکیبی که تاکیدش بیشتر بر عنصر روابط عمومی است اشاره شود.
|