شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- تبلیغات بر تعاملات بین کودک و والدین تأثیر میگذارد. تبلیغکنندگان تلاش میکنند با توسل به کودک و از طریق فشاری که او برای خرید محصول تبلیغ شده بر والدینش وارد میکند، دلارهای مصرفکنندگان را به چنگ آورند. حتی اگر تبلیغات، کودک را به سمتی هدایت نکند که او به صراحت محصول تبلیغ شده از والدینش درخواست کند، صرف قرار گرفتن در معرض تبلیغ (به ویژه اسباببازیها و غذاهای آماده برای صبحانه) این جریان را تسهیل میکند (لیبرت و دیگران، 1982).
بررسیهای بین فرهنگی، تفاوتهای گستردهای را در واکنش والدین نسبت به این درخواستها، آشکار میکند. طی بررسیهای انجام گرفته در ایالات متحده، انگلستان و ژاپن، پژوهشگران رابطه بین میزان تماشا با تمییز محصول و نیز رابطهی بین تناوب درخواستها و درگیری بین کودک و والدین را مورد مطالعه قرار دادند. این یافتهها که تفاوتهایی را در سطح اقتدارگویی در هر سه فرهنگ نشان میدهد، از قدرتمندتر بودن نقش خانواده در ژاپن و میزان تماشا و خواهش کمتر، ارتباط ضعیفتر با والدین و استقلال کمتر کودکان ژاپنی حکایت دارد. در مقابل کودکان امریکایی، بیشترین عدم وابستگی، بیشترین درخواست کالا و بیشترین حد درگیری با والدین را نشان میدهند. ضمن آن که برخی از کودکان بزرگتر نیز، احتمالاً نیازی به درخواست محصولات خاص ندارند، چرا که والدین از پیش سلیقهی آنها را میدانند و کالاها را بر همان اساس خریداری میکنند (آیسلر، پوپر و وارد، 1987).
تبلیغات به شیوههای دیگری نیز میتواند بر بینندگان تأثیر بگذارد. کامستاک و پیک (1991) روشن ساختند که تبلیغات از سه طریق میتواند اثر نامطلوبی بر اعتماد به نفس افراد داشته باشد:
1) ترسیم موفقیتهایی که بیننده قادر به نیل به آن نیست،
2) به تصویر کشیدن دیگران به گونهای برتر از بیننده،
3) تصویر کردن افراد مشابه بیننده در نقشهای اجتماعی نازلتر.
عکس این مسئله زمانی رخ میدهد که تصاویر، موفقیتهایی را به نمایش درآورد که بیننده نیز در نیل به آن توانا باشد، افراد همتای او بینیاز و غنی تصویر شده باشند و نقشهای آنها والاتر به نمایش دربیاید. همهی این موارد موجب افزایش اعتماد به نفس میشوند هر چند همان گونه که پژوهشگران اشاره کردهاند، اینها بیشتر برای مردان ملموس است تا برای زنان که دریافتکنندهی بیشترین پیامهای تبلیغی هستند.
|