شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- این مدرس دانشگاه درحاشیه صحبتهایش می گوید: مطالبه من به عنوان یک معلم روابط عمومی از دولت جدید این است که به بحث روابط عمومی و اطلاعرسانی که رگه حیاتی هرسازمانی است، بیش از پیش بها بدهد زیرا که هر سازمانی براساس یک نیاز اجتماعی شکل میگیرد و گروه مخاطبان خود را دارد و حق این گروه مخاطبان است که درمورد سازمان مربوطهشان اطلاعات کافی داشته باشند.
متن کامل گفتوگو درباره روابط عمومی گردشگری را در ادامه میخوانید:
- با توجه به اهمیت معرفی پتانسیلهای گردشگری، شمای کلی روابط عمومی گردشگری کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
- بر طبق اطلاعاتی که من دارم، در سال 2012 امارات با 10میلیارد دلاردرآمد از حوزه گردشگری در رتبه سیزدهم جهان و نخست خاورمیانه قراردارد. پس از امارات، عربستان با توجه به ظرفیت مذهبی درجایگاه دوم منطقه قرارگرفته است. البته بر طبق گزارش رویترز در این سال، تعداد گردشگرانی که به خاورمیانه سفرکردهاند، نسبت به سال 2011 از 55 میلیون نفر به 52 میلیون نفر کاهش یافته است. جذب این تعداد توریست درمجموع 47 میلیارد دلار برای کشورهای این منطقه درآمد به همراه داشته است. در این میان، سهم ایران بسیار ناچیز است. در اینجا نقش روابط عمومی و اطلاعرسانی بسیار تعیینکننده است. هر چه قدر کشوری بتواند سطح آگاهی افکار عمومی بینالمللی را در شناخت مزایای نسبی و رقابتیِ توریستیاش بالا ببرد، میتواند گردشگر بیشتری راجذب کند و به اهدافش دراین زمینه نزدیکتر شود. روابط عمومی در بخشهای کلی و به ویژه گردشگری ایران، در معرفی مزایای توریستی کشور بسیار ضعیف عمل کردهاند.
- مدل روابط عمومی گردشگری ایران چیست؟ این مدل با نمونه های موفقی که نام بردید و میتوانیم ترکیه وهم چنین مصر در چند دهه گذشته را هم به آنها اضافه کنیم، چه تفاوتی دارد که ناموفق عمل کرده است؟
- برای گردشگری ایران، مدل روابط عمومی خاصی که در علم روابط عمومی تعریف شده باشد، نمیبینم. به نظر میرسد روابط عمومی سازمان گردشگری، مثل بیشتر سازمانهای ایران از الگوی خاصی در حوزه علم ارتباطات و دانش روابط عمومی برای روابط عمومی واطلاعرسانی تبعیت نمیکند. عملکرد سازمان گردشگری درحال حاضر به یک سیستم نظارتی و کنترلی تبدیل شده است که نهایت تلاشش را برای نظارت کنترلی به شکلی ناقص بر روی شرکتها، موسسههای توریستی، هواپیمایی و هتلها تمرکز داده است و برای آنها باید و نباید تعیین میکند و از سوی دیگر این سیستم کنترلی و نظارتی را نیز به گونهای ناقص اعمال میکند تا جایی که رقابتی ناسالم ایجاد کرده است. در این شرایط میتوان حدس زد که هر عملکرد غلطی تا چه میزان به پیکر نحیف گردشگری کشور آسیب میرساند. حال اگر بخواهیم از استانداردها سخن بگوییم، به راحتی مشاهده میکنیم که استاندارد مشترکی برای مقایسه روابط عمومی ایران با نمونهای مثل ترکیه که شباهتهای فرهنگی و مذهبی زیادی با ما دارد، وجود ندارد.آنها از ظرفیتهای اطلاعرسانیشان به خوبی استفاده کردهاند اما در ایران فقط نظارت وکنترل کردهایم.
- باتوجه به وضعی که ترسیم کردید، چه مدلی را برای روابط عمومی گردشگری ایران در راستای حرکت این حوزه به سمت توسعه پیشنهاد میکنید؟
- یک مدل عمومی در روابط عمومی به نام KAP(knowledge attitude practice) مدل پیشنهادی من است. به این دلیل این مدل عمومی را پیشنهاد می دهم که روابط عمومی گردشگری ایران درحال حاضر در مرحلهای از پیشرفت نیست که بخواهیم برای آن مدل تخصصی پیشنهاد بدهیم. پس ابتدا باید از یک مدل عمومی شروع کنیم. بر اساس مدل KAP، ما با افزایش سطح دانش وآگاهی افکار عمومی در سطح بینالمللی، زمینه را برای تغییر در نگرشها فراهم میکنیم و در نتیجه شاهد رفتاری از سوی مخاطبان خواهیم بود که برای آن تلاش کرده و مدل به اجرا در آوردهایم. به عبارتی با توجه به شرایط موجود، به نظر من تنها راه دستیابی به هدف مورد نظر در توسعه صنعت گردشگری از این مسیر است تا به ساختارمورد نظرمان برسیم. اگر ما برای جذب توریست این مدل را مبنا قرار بدهیم، باید درجهت افزایش سطح آگاهی افکارعمومی بینالمللی گام برداریم. باید اطلاعات صحیح دراختیارشان بگذاریم و ظرفیتهای گردشگری ایران را خیلی بیشتر از امروز به آنها معرفی کنیم.
برای تحقق این امر، علاوه بر سازمان گردشگری که در محوریت قراردارد، باید به صورت ویژه از دو سازمان دیگر که وظیفه مستقیم جذب گردشگر ندارند اما میتوانند به آن کمک کنند، نام ببرم؛ اول معاونت دیپلماسی عمومی وزارت امورخارجه که ما بر اساس الگویی از ترکیه آن را ایجادکردهایم. البته اگر یکی از اهداف ایجاد این معاونت را توسعه زمینههای تبادل اطلاعات با هدف مثبتسازی نگرش افکار عمومی بینالمللی در مورد جمهوری اسلامی ایران و ایجاد انگیزه در مخاطبان خارج از کشور برای سفر به ایران با هدف گردشگری بدانیم، ایراد بزرگ این معاونت این است که محور فعالیت خود را تنها بر فعالیتهای علمی همچون جذب دانشجو و هماهنگی برگزاری همایشهای بینالمللی گذاشته است. البته همه ما میدانیم، وظیفه اصلی ساختار اداری وزارت امور خارجه و بالتبع معاونت دیپلماسی عمومی، فعالیت علمی یا جذب گردشگر نیست، بلکه بهبود ساختار افکار عمومی بینالمللی نسبت به ایران است. اما همه ما به این مهم اذعان داریم که اگر جهانیان بیش از پیش بدانند که در ایران امنیت و آزادی درحد معقول وجود دارد برای گردشگری به کشورمان سفر خواهند کرد. سازمان دیگری که مد نظر من است سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است که روابط عمومی نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. این سازمان، موازی با وزارت خارجه کار میکند و وظیفه رایزنی فرهنگی ایران در کشورهای مختلف را بر عهده دارد که متاسفانه در بیشتر موارد عملاً مشغول کار سیاسی است و کمتر به امور فرهنگی میپردازد و یا اگر بپردازد به دلیل ناآگاهی از مبانی علم ارتباطات و اطلاعرسانی در بسیاری موارد ناموفق عمل میکند. اگر این سازمان بتواند همکاریهای فرهنگی مناسبی را ترتیب بدهد، میتواند تأثیر بسیار مثبتی در شکلگیری طرز تلقی مثبت افکار عمومی بینالمللی نسبت به فرهنگ ایران ایفا کند و در نتیجه مسبب جذب گردشگران به ایران شود. چنانچه سازمان گردشگری با همکاری این سازمانها و دیگر سازمانهای مؤثر مثل وزارت ارشاد بتوانند برنامه و سازوکار مشخص و مدونی را ترتیب بدهند، قادر خواهیم بود به سمت پیشرفت روابط عمومی گردشگری و در نهایت توسعه صنعت گردشگری حرکت کنیم.
- درنیم قرن گذشته با پیشرفت رسانه در ایران، برای بهبود گردشگری از رسانههای مختلف، بیشتراستفاده شده است. به نظرمیرسد رسانههای تصویری در اوایل این دوره و رسانههای مکتوب و آنلاین در میانه و اواخر آن، سهم بیشتری داشتند. به نظر شما این سیر، اتفاقی است یا براساس سیاستگذاریهای روابط عمومیها یا بخشهای مدیریتی اعمال شده است؟
- فکر نمیکنم، بر اساس برنامهریزی سازمانی بلند مدت صورت گرفته باشد. به طور مثال در بحث رسانههای تصویری، در دورههای زمانی مختلف، نمونههای انگشت شماری داشتهایم؛ مثل فیلم «گبه» که باسفارش و بودجه سازمان صنایع دستی وقت ساخته شد و با موفقیت و بازدهی بینالمللی خوبی هم همراه بود. در مورد رسانههای مکتوب و آنلاین هم به همین صورت بوده است و هیچ یک از اینها با برنامهریزی و اجرای بلند مدتی همراه نبوده و به صورت تک موردی باقی مانده است.
- ظرفیتهای گردشگری ایران چند گانه است؛ طبیعی، مذهبی وتاریخی. روابط عمومی گردشگری برای معرفی این ظرفیتها باید چگونه عمل کند؟
- هر کدام ازاینها ساختار خاص خود و مخاطبان متفاوتی دارد و ظرفیتهای اطلاعرسانی و اطلاعاتی که باید در اختیار مخاطبانشان قرار بگیرد، باید متفاوت باشد. روابط عمومی بسته به ظرفیتها و نیازها و علایق مخاطبان هر بخش، باید شیوههای متفاوتی را برای معرفی و اطلاعرسانی آنها به کار بگیرد. در کنار دستههایی که نام بردید، ظرفیتهای جدیدی درحوزه گردشگری پیدا کردهایم. به طور مثال، با پیشرفتهایی که در زمینه پزشکی داشتهایم، بیماران زیادی ازکشورهای دیگر به ایران میآیند و ما صاحب «توریسم پزشکی» شدهایم.
- پیشرفت در هر حوزه علمی و صنعتی دیگر هم مثل پزشکی میتواند عاملی برای جذب توریست بشود؟
- بله. چون هر یک، مخاطبان و مصرفکنندگان خاص خود را به همراه دارند. توریسم پزشکی هم که یکی دو سالی است، رونق گرفته است و خیلی نشنیدهام که مسئولان، جایی صحبتی از آن بکنند.
- یعنی درحد یک کشف برای روابط عمومیچیها باقی مانده؟
- دقیقاً.
- تبلیغات روابط عمومی گردشگری درچه وضعیتی قراردارد؟
- زیرصفر. باز هم باید این جمله را تکرار کنم که سازمان گردشگری، تبدیل به یک نهاد نظارتی و کنترلی برای موسسات توریستی و آژانسهای مسافرتی شده است.
- این موسسات تا حدودی در بخش تبلیغات فعال هستند.
- آژانسهای مسافرتی، با توجه به ظرفیتها و اهدافی که دارند تبلیغاتشان را صورت میدهند و در یک مقیاس کلی دارای نقاط ضعفی هم هستند. اگر بتوانیم اطلاعرسانی در زمینه گردشگری را نظاممند کنیم، طبیعتاً موسسهها و سازمانهای گردشگری نیز تابع این نظام خواهند شد و از فعالیتهای پراکنده، جزیرهای و دوباره کاریها پیشگیری خواهد شد. اگر هدف ما واقعاً نظاممندی صنعت گردشگری کشور باشد، لازم است نظام اطلاعرسانی این صنعت نیز شکل بگیرد تا در جهت توسعه اقتصادی کشور گام موثری برداشته شود. در غیر این صورت، با ادامه روند جاری، سازمان گردشگری کاری جز کنترل و نظارت انجام نمیدهد.
- یکی از وظایف مدیریت روابط عمومی و تبلیغات گردشگری، توازن در ارایه اطلاعات به مخاطبان برای معرفی مناطق جغرافیایی گوناگون است که ضعف در این امر سبب استفاده نکردن از ظرفیتهای گردشگری بسیاری از مناطق مستعد گردشگری کشور می شود. راهکار مناسب برای این مشکل چیست؟
- این مساله به بحث ژئوتوریسم اشاره میکند. با توجه به ظرفیتهای فوقالعادهای که مناطق مختلف ایران دارد، نیازمند روابط عمومی و تبلیغات گستردهتری برای ژئوتوریسم کشور هستیم. به طورمثال ایران مرتفعترین هرمهای ماسهای جهان، بلندترین قله مخروطی جهان، گرمترین نقطه جهان درکویر لوت، آثار بزرگترین لغزشهای زمین در ایلام و ... را در خود جای داده است اما بسیاری از این نقاط نه تنها در ابعاد بینالمللی بلکه در داخل هم شناخته شده نیستند و این یک فاجعه است. این ظرفیتها درحال حاضر اگر بر مبنای یک مدل عمومی روابط عمومی مثل همان مدل KAP شناسانده شوند، بسیار مورد استقبال گردشگران قرار خواهند گرفت.
منبع: شفقنا
|