شارا - شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران : روابط عمومي گردشگري ايران ازهيچ مدل علمي خاصي تبعيت نمي‌كند!
یکشنبه، 17 آذر 1392 - 12:25 کد خبر:7773
ارزيابي وضعيت گردشگري خاورميانه نشان مي‌دهد كه فاصله ايران با تعدادي از كشورهاي منطقه مانند امارات و تركيه بسيار زياد شده است و براي پيشرفت در اين حوزه نيازمند برنامه‌ريزي و اقدامي هدفمند است. اين مساله يكي از دغدغه‌هاي دكتر بيتا شاه منصوري، عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد واحد تهران مركز و عضو انجمن متخصصان روابط عمومي است. او مشاور ارتباطي و اطلاع‌رساني برخي شركت هاي خدمات گردشگري و هتلداري نيز بوده و كتابي با عنوان « شيوه‌هاي روابط عمومي و پيام‌رساني در ارتباطات بين فرهنگي» تاليف و منتشر كرده است.


 

شبكه اطلاع رساني روابط عمومي ايران (شارا)- اين مدرس دانشگاه درحاشيه صحبت‌هايش مي گويد: مطالبه من به عنوان يك معلم روابط عمومي از دولت جديد اين است كه به بحث روابط عمومي و اطلاع‌رساني كه رگه حياتي هرسازماني است، بيش از پيش بها بدهد زيرا كه هر سازماني براساس يك نياز اجتماعي شكل مي‌گيرد و گروه مخاطبان خود را دارد و حق اين گروه مخاطبان است كه درمورد سازمان مربوطه‌شان اطلاعات كافي داشته باشند.

متن كامل گفت‌وگو درباره روابط عمومي گردشگري را در ادامه مي‌خوانيد:

با توجه به اهميت معرفي پتانسيل‌هاي گردشگري، شماي كلي روابط عمومي گردشگري كشورهاي خاورميانه به ويژه ايران را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

- بر طبق اطلاعاتي كه من دارم، در سال 2012 امارات با 10ميليارد دلاردرآمد از حوزه گردشگري در رتبه سيزدهم جهان و نخست خاورميانه قراردارد. پس از امارات، عربستان با توجه به ظرفيت مذهبي درجايگاه دوم منطقه قرارگرفته است. البته بر طبق گزارش رويترز در اين سال، تعداد گردشگراني كه به خاورميانه سفركرده‌اند، نسبت به سال 2011 از 55 ميليون نفر به 52 ميليون نفر كاهش يافته است. جذب اين تعداد توريست درمجموع 47 ميليارد دلار براي كشورهاي اين منطقه درآمد به همراه داشته است. در اين ميان، سهم ايران بسيار ناچيز است. در اينجا نقش روابط عمومي و اطلاع‌رساني بسيار تعيين‌كننده است. هر چه قدر كشوري بتواند سطح آگاهي افكار عمومي بين‌المللي را در شناخت مزاياي نسبي و رقابتيِ توريستي‌اش  بالا ببرد، مي‌تواند گردشگر بيشتري راجذب كند و به اهدافش دراين زمينه نزديك‌تر شود. روابط عمومي در بخشهاي كلي و به ويژه گردشگري ايران، در معرفي مزاياي توريستي كشور بسيار ضعيف عمل كرده‌اند.

مدل روابط عمومي گردشگري ايران چيست؟ اين مدل با نمونه هاي موفقي كه نام برديد و مي‌توانيم تركيه وهم چنين مصر در چند دهه گذشته را هم به آنها اضافه  كنيم، چه تفاوتي دارد كه ناموفق عمل كرده است؟

- براي گردشگري ايران، مدل روابط عمومي خاصي كه در علم روابط عمومي تعريف شده باشد، نمي‌بينم. به نظر مي‌رسد روابط عمومي سازمان گردشگري، مثل بيشتر سازمان‌هاي ايران از الگوي خاصي در حوزه علم ارتباطات و دانش روابط عمومي براي روابط عمومي واطلاع‌رساني تبعيت نمي‌كند. عملكرد سازمان گردشگري درحال حاضر به يك سيستم  نظارتي و كنترلي تبديل شده است كه نهايت تلاشش را براي نظارت كنترلي به شكلي ناقص بر  روي شركت‌ها، موسسه‌هاي توريستي، هواپيمايي و هتل‌ها تمركز داده است و براي آنها بايد و نبايد تعيين مي‌كند و از سوي ديگر اين سيستم كنترلي و نظارتي را نيز به گونه‌اي ناقص اعمال مي‌كند تا جايي كه رقابتي ناسالم ايجاد كرده است. در اين شرايط مي‌توان حدس زد كه هر عملكرد غلطي تا چه ميزان به پيكر نحيف گردشگري كشور آسيب مي‌رساند. حال اگر بخواهيم از استانداردها سخن بگوييم، به راحتي مشاهده مي‌كنيم كه استاندارد مشتركي براي مقايسه روابط عمومي ايران با نمونه‌اي مثل تركيه كه شباهت‌هاي فرهنگي و مذهبي زيادي با ما دارد، وجود ندارد.آنها از ظرفيت‌هاي اطلاع‌رساني‌شان به خوبي استفاده كرده‌اند اما در ايران فقط نظارت وكنترل كرده‌ايم.

باتوجه  به وضعي كه ترسيم كرديد، چه مدلي را براي روابط عمومي گردشگري ايران در راستاي حركت اين حوزه به سمت توسعه پيشنهاد مي‌كنيد؟

- يك مدل عمومي در روابط عمومي به نام KAP(knowledge attitude practice) مدل پيشنهادي من است. به اين دليل اين مدل عمومي را پيشنهاد مي دهم كه روابط عمومي گردشگري ايران درحال حاضر در مرحله‌اي از پيشرفت نيست كه بخواهيم براي آن مدل تخصصي پيشنهاد بدهيم. پس ابتدا بايد از يك مدل عمومي شروع كنيم. بر اساس مدل KAP، ما با افزايش سطح دانش وآگاهي افكار عمومي در سطح  بين‌المللي، زمينه را براي تغيير در نگرش‌ها فراهم مي‌كنيم و در نتيجه شاهد رفتاري از سوي مخاطبان خواهيم بود كه براي آن تلاش كرده و مدل به اجرا در آورده‌ايم. به عبارتي با توجه به شرايط موجود، به نظر من تنها راه دستيابي به هدف مورد نظر در توسعه صنعت گردشگري از اين مسير است تا به ساختارمورد نظرمان برسيم. اگر ما براي جذب توريست اين مدل را مبنا قرار بدهيم، بايد درجهت افزايش سطح آگاهي افكارعمومي بين‌المللي گام برداريم. بايد اطلاعات صحيح دراختيارشان بگذاريم و ظرفيت‌هاي گردشگري ايران را خيلي بيشتر از امروز به آنها معرفي كنيم.

براي تحقق اين امر، علاوه بر سازمان گردشگري كه در محوريت قراردارد، بايد به صورت ويژه از دو سازمان ديگر كه وظيفه مستقيم جذب گردشگر ندارند اما مي‌توانند به آن كمك كنند، نام ببرم؛ اول معاونت ديپلماسي عمومي وزارت امورخارجه كه ما بر اساس الگويي از تركيه آن را ايجادكرده‌ايم. البته اگر يكي از اهداف ايجاد اين معاونت را توسعه زمينه‌هاي تبادل اطلاعات با هدف مثبت‌سازي نگرش افكار عمومي بين‌المللي در مورد جمهوري اسلامي ايران و ايجاد انگيزه در مخاطبان خارج از كشور براي سفر به ايران با هدف گردشگري بدانيم،  ايراد بزرگ اين معاونت اين است كه محور فعاليت خود را تنها بر فعاليت‌هاي علمي هم‌چون جذب دانشجو و هماهنگي برگزاري همايش‌هاي بين‌المللي گذاشته است. البته همه ما مي‌دانيم، وظيفه اصلي ساختار اداري وزارت امور خارجه و بالتبع معاونت ديپلماسي عمومي، فعاليت علمي يا جذب گردشگر نيست، بلكه بهبود ساختار افكار عمومي بين‌المللي نسبت به ايران است. اما همه ما به اين مهم اذعان داريم كه اگر جهانيان بيش از پيش بدانند كه در ايران امنيت و آزادي درحد معقول وجود دارد براي گردشگري به كشورمان سفر خواهند كرد. سازمان ديگري كه مد نظر من است سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي است كه روابط عمومي نظام جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شود. اين سازمان، موازي با وزارت خارجه كار مي‌كند و وظيفه رايزني فرهنگي ايران در كشورهاي مختلف را بر عهده دارد كه متاسفانه در بيشتر موارد عملاً مشغول كار سياسي است و كمتر به امور فرهنگي مي‌پردازد و يا اگر بپردازد به دليل ناآگاهي از مباني علم ارتباطات و اطلاع‌رساني در بسياري موارد ناموفق عمل مي‌كند. اگر اين سازمان بتواند همكاري‌هاي فرهنگي مناسبي را ترتيب بدهد، مي‌تواند تأثير بسيار مثبتي در شكل‌گيري طرز تلقي مثبت افكار عمومي بين‌المللي  نسبت به فرهنگ ايران ايفا كند و در نتيجه مسبب جذب گردشگران به ايران شود. چنانچه سازمان گردشگري با همكاري اين سازمان‌ها و ديگر سازمان‌هاي مؤثر مثل وزارت ارشاد بتوانند برنامه و سازوكار مشخص و مدوني را ترتيب بدهند، قادر خواهيم بود به سمت پيشرفت روابط عمومي گردشگري و در نهايت توسعه صنعت گردشگري حركت كنيم.

درنيم قرن گذشته با پيشرفت رسانه در ايران، براي بهبود گردشگري از رسانه‌هاي مختلف، بيشتراستفاده شده است. به نظرمي‌رسد رسانه‌هاي تصويري در اوايل اين دوره و رسانه‌هاي مكتوب و آن‌لاين در ميانه و اواخر آن، سهم بيشتري داشتند. به نظر شما اين سير، اتفاقي است يا براساس سياست‌گذاري‌هاي روابط عمومي‌ها يا بخش‌هاي مديريتي اعمال شده است؟

 

- فكر نمي‌كنم، بر اساس برنامه‌ريزي سازماني بلند مدت صورت گرفته باشد. به طور مثال در بحث رسانه‌هاي تصويري، در دوره‌هاي زماني مختلف، نمونه‌هاي انگشت شماري داشته‌ايم؛ مثل فيلم «گبه» كه باسفارش و بودجه سازمان صنايع دستي وقت ساخته شد و با موفقيت و بازدهي بين‌المللي خوبي هم همراه بود. در مورد رسانه‌هاي مكتوب و آن‌لاين هم به همين صورت بوده است و هيچ يك از اينها با برنامه‌ريزي و اجراي بلند مدتي همراه نبوده و به صورت تك موردي باقي مانده است.

ظرفيت‌هاي گردشگري ايران چند گانه است؛ طبيعي، مذهبي وتاريخي. روابط عمومي گردشگري براي معرفي اين ظرفيت‌ها بايد چگونه عمل كند؟

- هر كدام ازاينها ساختار خاص خود و مخاطبان متفاوتي دارد و ظرفيت‌هاي اطلاع‌رساني و اطلاعاتي كه بايد در اختيار مخاطبانشان قرار بگيرد، بايد متفاوت باشد. روابط عمومي بسته به ظرفيت‌ها و نيازها و علايق مخاطبان هر بخش، بايد شيوه‌هاي متفاوتي را براي معرفي و اطلاع‌رساني آنها به كار بگيرد. در كنار دسته‌هايي كه نام برديد، ظرفيت‌هاي جديدي درحوزه گردشگري پيدا كرده‌ايم. به طور مثال، با پيشرفت‌هايي كه در زمينه پزشكي داشته‌ايم،  بيماران زيادي  ازكشورهاي ديگر به ايران مي‌آيند و ما صاحب «توريسم پزشكي» شده‌ا‌يم.

پيشرفت در هر حوزه علمي و صنعتي ديگر هم مثل پزشكي مي‌تواند عاملي  براي جذب توريست بشود؟

- بله. چون هر يك، مخاطبان و مصرف‌كنندگان خاص خود را به همراه دارند. توريسم پزشكي هم كه يكي دو سالي است، رونق گرفته است و خيلي نشنيده‌ام كه مسئولان، جايي صحبتي از آن بكنند.

يعني درحد يك كشف براي روابط عمومي‌چي‌ها باقي مانده؟

- دقيقاً.

تبليغات روابط عمومي گردشگري درچه وضعيتي قراردارد؟

- زيرصفر. باز هم بايد اين جمله را تكرار كنم كه سازمان گردشگري، تبديل به يك نهاد نظارتي و كنترلي براي موسسات توريستي و آژانس‌هاي مسافرتي شده است.

اين موسسات تا حدودي در بخش تبليغات فعال هستند.

- آژانس‌هاي مسافرتي، با توجه به ظرفيت‌ها و اهدافي كه دارند تبليغاتشان را صورت مي‌دهند و در يك مقياس كلي داراي نقاط ضعفي هم هستند. اگر بتوانيم اطلاع‌رساني در زمينه  گردشگري را نظام‌مند كنيم، طبيعتاً موسسه‌ها و سازمان‌هاي گردشگري نيز تابع اين نظام خواهند شد و از فعاليت‌هاي پراكنده، جزيره‌اي و دوباره كاري‌ها پيشگيري خواهد شد. اگر هدف ما واقعاً نظام‌مندي صنعت گردشگري كشور باشد، لازم است نظام اطلاع‌رساني اين صنعت نيز شكل بگيرد تا در جهت توسعه اقتصادي كشور گام موثري برداشته شود. در غير اين صورت، با ادامه روند جاري،  سازمان گردشگري كاري جز كنترل و نظارت انجام نمي‌دهد.

يكي از وظايف مديريت روابط عمومي و تبليغات گردشگري، توازن در ارايه اطلاعات به مخاطبان براي معرفي مناطق جغرافيايي گوناگون است كه ضعف در اين امر سبب استفاده نكردن از ظرفيت‌هاي گردشگري بسياري از مناطق مستعد گردشگري كشور مي شود. راهكار مناسب براي اين مشكل چيست؟

- اين مساله به بحث ژئوتوريسم اشاره مي‌كند. با توجه به ظرفيت‌هاي فوق‌العاده‌اي كه مناطق مختلف ايران دارد، نيازمند روابط عمومي و تبليغات گسترده‌تري براي ژئوتوريسم كشور هستيم. به طورمثال ايران مرتفع‌ترين هرم‌هاي ماسه‌اي جهان، بلندترين قله مخروطي جهان، گرم‌ترين نقطه جهان دركوير لوت، آثار بزرگترين لغزش‌هاي زمين در ايلام و ...  را در خود جاي داده است اما بسياري از اين نقاط نه تنها در ابعاد بين‌المللي بلكه در داخل هم شناخته شده نيستند و اين يك فاجعه است. اين ظرفيت‌ها درحال حاضر اگر بر مبناي يك مدل عمومي روابط  عمومي مثل همان مدل KAP شناسانده شوند، بسيار مورد استقبال گردشگران قرار خواهند گرفت.

 

منبع: شفقنا