نویسنده: ابراهیم علیپور
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || نظام رسانهای پنجرهای بهسوی دنیاست، رسانهها مهمترین ابزار توجیه بههمریختگی نظم و عدالت اجتماعی در جوامع هستند. رسانهها وقتی نظم حاکم تهدید شود، وارد جنگ میشوند. در هر جامعهای قرار است همه چیز بر اساس تهدید یا فایدهای که برای نظام حاکم دارند گزارش داده شوند. قرار است دشمنان در عرصه رسانه شناسایی و مجازات شوند. پس باید روایتهایی موازی و هماهنگ با این هدف ساخت. در همین راستا روزنامهنگاری حرفهای قویاً به منابع رسمی وابسته است و سازمانها و گروههای فشار غالباً با هم متحد میشوند تا با بهرهمندی از رسانههای جمعی یک دستگاه پدافند قوی بسازند.
در عصر ارتباطات با پدیده نوینی مواجه هستیم، با کسانی که از طریق رسانهها پیشنویس تاریخ را مینویسند که ما آن را با نام تاریخنگاری مدرن میشناسیم. کسانی که با تکیه به قدرت رسانه موج ایجاد میکنند، جریانسازی میکنند و حرف اربابان خود را به کرسی مینشانند. کسانی که تحلیلهای ویرانگر را مؤدبانه ارائه میکنند.
تلویزیون بهمثابه مهمترین منبع اطلاعاتی مردم، زیستگاه اصلی این تحلیلگران است. روزنامهنگاری تلویزیونی بهصورت هدفمند تلاش میکنند بینندگان را از دانستن واقعیتها محروم کنند. تبلیغها مملو از طنز و خندهاند، مجریان تلویزیونی با لبخند و گرمی چهره نمایان میکنند، آیا این کارها واقعاً به نفع جامعه است یا آنها منافع خاصی را دنبال میکنند که خودشان هم در آن سهم دارند.
واقعیت این است که رسانههای اصلی، محکم در بغل نظام قدرت و ثروت جای گرفتهاند. ما با پدیده اعمال قدرت بر جریان رسانهای مواجه هستیم. در این فضا تشخیص اینکه چه چیزی بیطرفی مطبوعات و رسانهها را به خطر میاندازد، مهم است.
اما چگونه چنین چیزی حتی در یک جامعه آزاد رخ میدهد؟
چون ما با رسانهها بزرگ شدیم، تربیت شدیم و به دیدن محصولات آنها بهعنوان بخشی از زندگیمان عادت کردیم، به همین خاطر تولیدات رسانهها میتواند ما را دچار مشکل کند.
همه دعوا بر سر این است: انتقال آسیبهای مادی و معنوی به دیگران از طریق اتخاذ تصمیم غلط و سوگیرانه، خصوصیسازی سود، برونیسازی هزینه و ضرر که در این میان نقش رسانههای آغشته به قدرت، گیج کردن مخاطب و عادی و خوب جلوهدادن همه چیز است و نقش رسانههای متعهد و سالم برملاکردن، شفافسازی و نورافکن انداختن بر تاریکیها است.
اما خیلی نگران نباشید؛ در قرن ۲۱ شرایط تغییر کرده و آنچه تا حد زیادی معادلات را برهم زده فهم و دانش عامه مردم است. بر خلاف گذشته، مردم، نسبت به آنچه میخوانند، میبینند و میشنوند بیاعتمادند و بیش از همیشه سوال و پرسش دارند.
ولی سیاستمداران، صاحبان قدرت و ارباب رسانه غالباً وجود هوش انتقادی عامه را نفی میکنند و مفهوم «عامه بیتفاوت» را ترجیح میدهند تا توجیهی برای شعار معروفشان باشد «چیزی به مردم بدهید که خودشان میخواهند» .
اما این روزها افکار عمومی از رسانهها پیش افتاده است و حاضر به پذیرش محدودیتهای آن چیزی نیست که دانشگاهیان «گفتمان عمومی» مینامند. بخش عمده رکگوییها علیه سیاستمداران، دولتمردان، صاحبان نفوذ، گروههای فشار و افراد مشهور بر روی اینترنت رخ میدهد. مسئولین در فضای رسانههای اجتماعی در امان نیستند و باید پاسخگوی نقش خود در مسائل مهم روز باشند. در رسانههای اجتماعی لاک دفاعی بسیاری از روزنامهنگاران شکسته شده و آنها برای نشاندادن واقعیتهای پنهان حمله میکنند و در لاک دفاعی فرو میروند. چرا که روزنامهنگاران باید عامه را هم ترغیب و هم آگاه کنند تا عامه بتواند از میاندامنه وسیع نظرات دست به انتخاب بزند.
- دانشآموخته علوم ارتباطات
- مدیر روابطعمومی شورای اسلامی شهرستان تهران
انتهای پیام/
|