شرکت یاندکس، غول اینترنتی روسیه، ۲۵ جولای بیانیه مطبوعاتی درباره مرگ ایلیا سگالویچ یکی از بنیانگذراران این شرکت منتشر کرد. سگالویچ ۴۸ ساله و دارای چهار فرزند، میلیاردری نیکوکار بود که به دلیل منش شخصی و تلاش پیگیرش برای بهبود وضعیت اینترنت و توسعه نرمافزاری در این کشور دوستداران بسیاری داشت. بنا بر گزارشها او مدتی بود که با سرطان معده دست و پنجه نرم میکرد.
خبر مرگ او به سرعت در همهجا از جمله در تویتر، فیسبوک و وبسایتهای خبری منتشر شد. اما ساعتی بعد یاندکس خبر منتشر شده در رسانهها را تصحیح و اعلام کرد سیگالویج در واقع نمرده است اما بدون داشتن هیچ نشانهای از فعالیت مغزی در کما است و با کمک دستگاههای پزشکی زنده نگه داشته شده است. کاربران روسی اینترنت که شگفتزده شده بودند موج جدیدی از تحلیل و خبر را در اینباره پدید آوردند: سگالویچ مرده است یا نه؟
این موضوع موجب شد من به این مسئله کلیتر فکر کنم که دانش، تکنولوژی و پزشکی مدرن چگونه شیوهها وچارچوبهای اعلام خبر مرگ چهرههای مطرح را دگرگون میکنند: چه زمانی شخصی واقعا مرده است؟ با صدور بیانیه مطبوعاتی که خبر مرگ فرد را اعلام میکند؟ یا اطلاعیهای که خانواده فرد منتشر میکنند؟ اما اگر آنها، حتی به کمک دستگاههای تنفسی، هنوز نفس بکشند چطور؟ دقیقا چه زمانی رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی میتوانند بگویند: «او مرده است، حیف شد، او انسان خوبی بود.»
در تاریخ، حتی در دوره معاصر، با مواردی از اعلام خبر مرگ مغزی افراد شناخته شده روبرو میشویم اما در اغلب موارد این اعلام مرگها پذیرفته نمیشود و یا دست کم با چالش جدی مواجه شده اند. آریل شارون نخست وزیر سابق اسرائیل که پس از یک سکته مغزی برای بیش از هفت سال زندگی نباتی داشته است یکی از این موارد است. اوایل سال جاری اخباری مطرح شد دال بر اینکه در مغز او علایمی از فعالیت مجدد دیده شده و حتی به محرکها واکنش نشان داده است. بنابراین در همان حال که خانواده و هموطنان در غم از دست دادن او هستند رسانهها همچنان به شارون همچون منبعی برای خبر نگاه میکنند.
داستان فابریک مومبا فوتبالیست بیست و سه ساله بریتانیایی را به یاد دارید؟ کسی که در زمان مسابقه به ناگاه به زمین در غلطید و دچار ایست قلبی شد، او بنا به تعریف پزشکی برای بیش از یک ساعت مرده بود اما بعد توسط پزشکان احیا شد و سلامت کامل خود را بازیافت! این اتفاق به حدی نادر است که باید آن را در کتب تاریخی نوشت. رسانهها داستان بازگشت او به زندگی را بسیار جذاب یافتند و به تفصیل درباره بهبودی او همچون معجزه طبیعت و یا دستاورد پزشکی مدرن قلم فرسایی کردند.
مرگ بخشی طبیعی از زندگی است، اما مرگ همچنان موضوعی جذاب برای رسانهها و مردم است. هر چند ما معمولا دوست نداریم از چگونگی مرگ دیگران چیزی بدانیم اما در عین حال نمیتوانیم چندان هم بی تفاوت از کنار این اخبار بگذریم. تعدد خبرهای دروغین مرگ که از طریق شبکههای اجتماعی منتشر میشود موجب شده مردم به اخبار مرگ غیرمنتظره افراد با دیده تردید نگاه کنند.
واکنش اولیه به خبر مرگ چهرههای معروف معمولا این جمله است که: "این خبر باید دروغ باشد!" اما وقتی ما نمیتوانیم مطمئن باشیم کسی واقعا مرده است یا نه چه اتفاقی میافتد؟ در جهانی که تکنولوژی موجب شده تعاریف ما از معلولیت، قدرت تحرک و معمولی بودن تغییر یابد و در زمانی که اعضا و اندامهای بدن را میتوان با قطعات الکترونیکی و اعضا مصنوعی جایگزین کرد در چه شرایطی می توان یک نفر را مرده اعلام کرد؟
در زمانی که می توان کسی را در مخزنی به امید احیای مجدد منجمد کرد ما واقعا میتوانیم با قاطعیت درباره مرگ دیگران اظهار نظر کنیم؟
همچنان که ما درباره جنبههای فیزیکی مرگ تامل میکنیم، کسانی هم هستند که با تمرکز بر وجوه متافیزیکی موضوع به کمک ما میآیند! در تلاش برای حفظ اشکالی از حضور ما در دنیای فانی و یا به بیان دقیقتر ردپاهای ما در دنیای آنلاین: شما میتوانید حساب تویترتان را برای تویت کردن پس از مرگ نیز حفظ کنید و یا میتوانید اطلاعات و سابقه حساب گوگلتان را پس از مرگ به یکی از دوستانتان منتقل کنید که قبلا در تنظیمات حساب خود نام او را به عنوان وارث حسابتان ذکر کردهاید. در حالی که صفحات یادبود در فیسبوک مرتبا شما را یادآوری میکنند و حساب تویتر شما همچنان مطالبی را تویت میکند، ما چه چیز بیشتری برای گفتن درباره مرگ و درگذشتن از دنیا داریم؟ و اصلا چنین تمایز گذاشتنی اهمیت دارد؟
کوین بروک مایر در رمان خود به نام تاریخچه مختصر مردگان به توصیف مکانی برزخ مانند پس از مرگ میپردازد که آن را "شهر" مینامد. مردمی که در شهر حضور دارند تا زمانی که کسی در روی زمین آنها را به یاد داشته باشد همچنان در شهر میمانند. من تصور می کنم که افراد معروف، کسانی که پیش از مرگ افراد مشهوری بودهاند، برای همیشه در شهر مردگان باقی میمانند، زیرا همیشه کسانی هستند که با خواندن خبرها، کتابهای تاریخ و یا منابع درسی یادی از آنها بکنند.
اما در جهان ستارگان کوچک و موقتی ما نیز همیشه کسانی هستند که شما را به یاد بیاورند حتی اگر چندان مشهور نباشید: کسی که عکسی از شما را در اینستاگرام دوست داشته یا پستی از شما را در تامبلر پسندیده یا تویتهای شما را درباره یک اتفاق دنبال کرده است عملا شما را به یاد دارد. اگر شما به یاد آورده شوید، از شما نقل قول شود و به گفتههای شما استناد شود آیا شما واقعا مردهاید؟ هنگامی که خبر مرگ شما منتشر میشود، کسی آن را باور میکند یا خواهند گفت: "دروغ است! این غیر ممکن است." |