شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || روابطعمومی، در سراسر جهان نگران است! نگران ماندن و یا حذف شدن؛ البته، با پیدا شدن سر و کله " هوش مصنوعی " و سرعت زیاد آن در قبضه کردن خیلی از کارها، به جز روابطعمومی خیلی از مشاغل و حرفه های دیگر هم، دل توی دلشان نیست. ماست ها را کیسه کرده اند! و منتظرند ببینند چه زمانی، نوبت آنان خواهد شد تا به گذشته ها بپیوندند و دیگر، جز نامی از آنان باقی نماند.
فواید اسفنجی بودن
در جهان، اولین چیزی که باید به آن توجه داشت قدرت مانور و انعطاف و به عبارتی " اسفنجی بودن " هر پدیده و علم و حرفه ای است که امروزه وجود دارد. با توجه به آهنگ رشد سریع علم و تکنولوژی و پیشرفت فزاینده آن در عرصه زندگی امروز مردم، اگر جز این باشد حکم نابودی آن علم و یا حرفه، امضا شده است.
در طول تاریخ، می بینیم جوامع ، علوم و مشاغلی که بخواهند در مقابل تغییر و پیشرفت بایستند و مانع ایجاد کنند پس از مدت کوتاهی، تاب تحمل از دست خواهند داد و در زیر امواج سهمگین تغییرات، نفس کشیدن را فراموش کرده و چشم هایشان بسته خواهد شد.
تبدیل تهدید به فرصت
در نقطه مقابل، آن ها که دگر گشتن و دگرگون شدن را، متناسب با شرایط می پذیرند باقی خواهند ماند و می توانند ادامه مسیر بدهند. مثال بارز آن، شرایط این روزهای مطبوعات در سراسر جهان است؛ با توجه به گسترش همه جانبه و فراگیر اینترنت و فضای مجازی، سال هاست که خیلی ها، اخبار و اطلاعات مورد نیاز خود را، از طریق فضای مجازی به دست می آورند و همین امر، افت تیراژ بسیاری از مطبوعات و حتی تعطیلی آنان را سبب شده است.
در حالی که برخی مطبوعات قدیمی در جهان _ با توجه به شرایط روز و نیاز شناسی مخاطبان خود _ از طریق انتشار محتوای مطالب خود بر بستر اینترنت و دریافت حق عضویت، حتی توانسته اند مشترکان بیشتری را پوشش دهند و به عبارتی، این تهدید را تبدیل به فرصتی برای زنده ماندن و جلب مخاطبان بیشتر بنمایند. پس می توان گفت به جای مقابله با امواج تغییر و پیشرفت، سوار بر موج شده و ضمن دستیابی به هدف ارتباطی خود، روزنامه خویش را نیز حفظ کرده اند.
راه ماندگاری
نگاهی به تاریخ تحول و تطور بشر، حاکی از آن است بروز یک علم و یا اختراع یک پدیده جدید، به تنهایی نمی تواند موجب مرگ و یا، ادامه حیات علم و یا پدیده دیگری شود.
از دیرباز، " خطاطی " به عنوان یک شغل و حرفه برای نوشتن متن کتاب نویسندگان و برقراری ارتباط بین انسان ها به حساب می آمد تا صنعت چاپ و انتشار نوشته ها در تعداد بالا متولد شد. آیا، خطاطی از بین رفت؟ پاسخ ، منفی است و هنوز هم، خطاطی به عنوان یک هنر ، زنده است و نفس می کشد.
یا تا همین یکی دو قرن پیش، تابلوهای نقاشی گویای زیر و بم و نحوه زندگی انسان ها بود. دوربین عکاسی که اختراع شد ارتباط و آشنایی انسان ها و جوامع مختلف با زندگی یکدیگر را، بیشتر و نزدیک تر کرد. ولی نقاشی، هم چنان به عنوان یک هنر، جای خود را در میان انسان ها دارد.
مثال دیگر را، شاید بد نباشد در مورد اختراع برق داشته باشیم. تا پیش از اختراع برق، انسان ها برای روشنایی خانه و مسیر راه خود، بیشتر از " شمع " استفاده می کردند. ولی آیا، اختراع لامپ را می توان مترادف با " سقوط شمع " دانست ؟! در این مدت، شمع چهره ای هنری پیدا کرده است و به جرات می توان گفت در سراسر جهان، شاید هر شب ده ها میلیون شمع روشن شود و مردم، هزینه ای بیشتر از یک لامپ را، برای یک شمع بپردازند.
روابطعمومی زنده
بنابر این ، بر خلاف نظر برخی، که به مصداق دیالوگ معروف فیلم های وسترن ، که می گفت: " یک سرخ پوست خوب ، یک سرخ پوست مرده است! " در مورد روابطعمومی هم می گویند: " یک روابطعمومی خوب ، یک روابطعمومی مرده است!" باید گفت روابطعمومی، زنده است به شرط این که دریابند: با توجه به تغییرات و تحولاتی که در جامعه به وجود آمده است مخاطبان _ چه درون سازمانی و چه برون سازمانی _ باهوش تر و جستجوگرتر از آن هستند که بتوانیم نیازهای آگاهی رسانی آنان را، هم چنان با شیوه های سنتی و قدیمی پاسخ بگوئیم.
در شرایطی که در جهان، شفافیت در اطلاع رسانی محور اصلی فعالیت های ارتباطی است اگر روابطعمومی ها بخواهند در پاسخ به نیاز "دانستن" مردم، هم چنان بر اساس دیدگاه نادرست برخی مدیران ، صرفا نقشی تشریفاتی داشته باشند و به جای این که صدای مردم باشند بخواهند، بلندگوی مدیران باقی بمانند و مجیز آنان را بگویند با کمال تاسف باید گفت در این صورت، ناقوس مرگ روابطعمومی را به صدا درآورده اند.
نکته آخر این که هم چنان، جای خالی انجمنهای روابطعمومی برای تجهیز و تسلیح و آشنا کردن روابطعمومیها به حرکت در چارچوب درست و انجام فعالیتهای ارتباطی در مسیر نیازهای مردم و مخاطبان خالی است.
انتهای پیام/
|