شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) || فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، مانند یک چاقوی دو لبه، همچنان که میتوانند دایره ارتباطی و اجتماعیِ کاربران خودشان را گسترش بدهند، میتوانند آنها را در یک حبابِ اطلاعاتی نیز حبس کنند. حبس شدن در حبابِ اطلاعاتی، به معنای فرو رفتن در یک انزوای فکریِ قابلِ شناسایی است. کاربرِ فضای مجازی، به گمانِ اینکه در پشتِ یک نقابِ مجازی پنهان شده است، بدون دغدغه و اضطراب، عباراتی را که از اشتغالاتِ ذهنی و نیازهای شخصیاش ناشی میشوند، در فضای اینترنت جستوجو میکند، اما گوگل یا شبکههای اجتماعیِ دیگر، درست به وضوحِ مشاهده یک شیء از پشت یک حبابِ شیشهای، تمام فعالیتهای فرد را رصد میکنند و بر مبنای جستوجوهایی که صورت داده است، پیشنهاداتی را به او ارائه میدهند.
اتفاقی که در این میان، از دید کاربرِ فضای مجازی مخفی میماند، ذخیره تمام جستوجوهای فرد، به عنوان سوابقِ کاربری و تاریخچه شخصی اوست. سرورهای فضای مجازی، برای دستیابی به اهدافِ متعددِ مد نظر خودشان، مجموعهای از علایق و سلایقِ کاربر را گردآوری و دستهبندی میکنند، و در نهایت، با توجه به الگوی نسبیای که از شخصیت و فضای فکری او به دست میآورند، او را در یک عُزلتِ اطلاعاتی به دام میاندازند، و به این ترتیب، بهرهکشیهای جانبدارانه خودشان را از این موضوع میکنند.
یادداشت حاضر، با تشریحِ آسیبهای ناشی از حبابِ فیلتر، در خصوص مشکلاتی صحبت کرده است که این روزها، دامانِ عموم کاربران فضای مجازی را گرفته است.
تهدید کاربر:
شخصی شدنِ محیطی که در دسترسِ کاربر فضای مجازی قرار دارد، سبب میشود که اخبارِ در دسترسِ او نیز، شخصیسازی شوند. در چنین موقعیتی، کاربر، بدون اینکه از حقایق جاری در اطرافِ خودش آگاهی داشته باشد، در دنیایی فیلتر شده قدم برمیدارد و با دادههایی زندگی میکند که دنیایی مملو از اطلاعات غلط را برای او خلق کردهاند. تصویر غلط و اشتباهی که توسط منابعِ محدود و شخصیشده در ذهنِ کاربران شبکههای اجتماعی شکل میگیرد، آنها را در حصار اخبار جعلی و انزوای فکری نگه میدارد.
دوقطبی شدن کاربر:
به دنبال محدود شدنِ گستره اطلاعاتِ هر کاربر در فضای مجازی، به ناچار، افراطیگریِ ایدئولوژیکی نیز تشدید خواهد شد و با واگرا شدنِ مواضع و نظراتِ سیاسی، احزاب سیاسی به شکلی جدی شکل خواهند گرفت. در شرایطی که رسانهها نظرات خودشان را بر جوامع تحمیل میکنند، سطحینگری و عوامزدگیِ کاربران، موجبِ کاهش سطح گفتوگوی آنها با یکدیگر میشود، و در نتیجه، از هر طیف، فقط تندروها مجال سخن گفتن پیدا میکنند و میانهروها به حاشیه رانده میشوند، و به این ترتیب، نظریههای جانبدارانه اوج میگیرند و استدلالهای سیاسی افت میکنند و کاربران، با این تفکر، که گویی هیچ محتوا و نظری غیر از محتوا و نظر خودشان وجود ندارد، یک شکافِ دوقطبیِ عمیق، در جامعه پدید میآورند.
تشدید تعصبات کاربر:
بیشتر کاربرانِ فضای مجازی، مایلند که با همفکران خودشان تعامل داشته باشند، و به دنبالِ شکلگیری این تعامل، به صورت ناخودآگاه، اطلاعاتی را با آنها به اشتراک میگذارند که بیشتر مبی�'ن تشابهاتشان باشد. کاربرانِ همفکر، برای تأیید عقایدِ فعلی خودشان، عقاید افراد مخالف را میکوبند و حذف میکنند و به صورت ناخودآگاه، به فیلترِ اطلاعاتِ دیگران میپردازند. مشاهده مداوم اطلاعات همسو، سبب میشود که کاربران از دیدن دیدگاههای مخالف عاجز بمانند و نتوانند تمام جنبههای یک موضوع را ببینند و در نهایت، غیر منطقی عمل کنند.
گرایش کاربر به سوگیری تأییدی:
کاربرِ فضای مجازی، بعد از حبس شدن در حباب فیلتر، ناخودآگاه در شرایطی قرار میگیرد که دائماً باورها، نگرشها، دانستهها و اطلاعاتِ قبلیِ خودش را تأیید میکند و از هر چیزی که این رویهها و تفکرات را به چالش بکشد اجتناب میکند. زیستِ فرد کاربر، تا حد ممکن، خالی از هر گونه تنوع، و آغشته به روزمرگی است. کاربرِ محبوس در حباب فیلتر، به مرور ترسو و راحتطلب میشود. او پیوسته تلاش میکند که خودش را از هرگونه نگرانی دور کند و یک موقعیتِ فریز شده برای خودش دست و پا کند. و به این دلیل، به منطقه امنِ ذهنیِ خودش خو میگیرد و از هر تجربه تازهای طفره میرود، و در نهایت، به دامِ خطای شناختیِ تأیید گرفتار میشود. به این معنا که با اشتباهِ ادراکیِ خود، درصدد تأیید مدلِ ذهنی و مفروضاتِ فعلیِ خودش برمیآید و شواهد متناقض و متضاد را، بدون بررسی و واکاوی رد میکند.
|