هوش تجاری،مفاهیم،کلیات واهمیت آن از دید مدیران سازمان
نویسندگان:
دکتر شهباز براهویی
استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد قشم،ایران
Parsa89.b@gmail.com
زهره محمودی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، گرایش مالی دانشگاه آزاداسلامی واحد قشم،ایران
z.mahmoodi@ymail.com
زهرا محمودی
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، گرایش بازاریابی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قشم،ایران
Zahra63ir2010@yahoo.com
چکیده
درعصر حاضر شرکتها و سازمانها دیگر به جمعآوری و ذخیره اطلاعات در پایگاه دادههای عظیم نمیاندیشند،اکنون دغدغه اصلی شرکتها استفاده موثر از دادههای زیادی است که در پایگاه دادههای بزرگ ذخیره شدهاست.سازمانها دیگر روی ذخیره رکوردهای اطلاعاتی حجیم سرمایه گذاری نمیکنند، بلکه برای سازمانها اطلاعات نهفتهای که در این رکوردها وجود دارد ارزشمند است، اطلاعاتی که به مدیران در تصمیمگیریهای کلان سازمان کمک میکند و میتواند وضعیت سازمان را در آینده پیشبینی کند. هماکنون نیاز به سیستمهایی که روی تجزیه و تحلیل دادهها کار میکنند و از دادهها گزارشهای واقعی میگیرند، بیش از پیش احساس میشود، سیستمهایی که تحلیل پیچیده روی دادهها انجام میدهند. چنین سیستمهایی، هوش تجاری نام دارند که در این پژوهش به آن میپردازیم. سیستمهای هوش تجاری، معانی مستتر در دادههای ذخیرهشده در پایگاه دادهها را بیرون میکشند و از آنها برای اتخاذ تصمیمات درست استفاده میکنند، در واقع تفسیر دادهها و استفاده از آنها برای اتخاذ تصمیمهای تجاری و تبدیل دادهها به شکل قابل تفسیر را هوش تجاری میگویند.در این تحقیق ابتدا به معرفی هوش تجاری و کلیات و مفاهیم آن پرداخته شده است ودر ادامه در پژوهشی میدانی مهمترین کاربردهای هوش تجاری را از دیدگاه مدیران بنگاه های فعال اقتصادی مشخص کرده و ادامه مقاله بر روی اهداف و زمینه های کاربردی BI در سازمانها تاکید دارد.
واژگان کلیدی: هوش تجاری(هوشمندی کسب و کار)، تصمیم گیری ، مدیریت دانش،بنگاه اقتصادی
مقدمه:
در هزاره سوم, اطلاعات و دانش به ثروت اصلی سازمان ها تبدیل شده و بنگاه های تجاری و واحدهای تولیدی برای کسب مزیت رقابتی به دنبال استفاده هر چه بیشتر از این ثروت در تصمیمات خطیر خود در محیط پویای امروز می باشند. درواقع با توجه به تغییرات سریع و محدودیت های محیطی موجود در محیط کسب و کار استفاده از داده ها و تجزیه و تحلیل آنها به استراتژی کلیدی برای هر سازمانی تبدیل شده است و توان کسب اطلاعات مفید در زمان واقعی و مورد نیاز بسیار با اهمیت شده است .امروزه زمانی که مدیران برای به دست آوردن اطلاعات صرف می کنند بسیار کمتر از قبل می باشد و فشار های کسب و کار سازمان را ملزم به تصمیم گیری بر اساس داده های اولیه کسب و کار می کند.(BIDW,2005).مشکل امروز ما کمبود داده نیست بلکه توان تبدیل داده های خام به اطلاعات است که میتواند بر مزیت رقابتی سازمان بیفزاید. (Hocevar & Jaklic,2010:78).ولی مهمترین ویژگی که دوره کنونی دارد تمایل مدیران به کنترل وهدایت صحیح فرآیندهای سیستم خود به صورت لحظه به لحظه و تولد نرم¬افزارها و سخت¬افزار های مناسب این کار میباشد(Dorado,2008). با به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در تمامی ارکان کسب و کار نیز, سیستم ها و نرم افزارهای سازمانی, بستر فعالیت های کسب و کار را شکل داده و تبدیل به مخزن نوینی برای داده های سازمانی شده اند. لذا با توجه به اهمیت تصمیم گیری در سازمان و نیاز تصمیم گیری به پشتیبانی شدن از طریق هوش تجاری , اهمیت یکپارچگی پشتیبانی تصمیم گیری با سیستم های سازمانی (بستر فرایندی و داده ای سازمان) بیش از پیش مشخص می گردد.درعصرحاضرهرچه زمان به جلوتر میرود با توجه به پیشرفت علوم وفنون وپیدایش نیازها وچالشهای جدید ، سازمانها نیز پیچیده تر واداره آنها نیزمشکل تر می شود.این معنا زمانی پر اهمیت خواهد شدکه بپذیریم درهرسازمان امروزی علاوه برمنبع عظیم وخلاق انسانی هوشمند ، تکنولوژی های هوشمندی نیز درفرآیند عملکردسازمانها نقش مؤثری ایفا می کنند. همانطور که همه ما می دانیم در بازار امروزی سه رکن اساسی باعث ثبات و دوام سازمان در محیط رقابتی امروز می شود، این سه عامل شامل تامین کننده ها و پیمانکاران،خریداران و توزیع کننده ها و از همه مهمتر مشتریانی هستند که با ما در تعاملند. هماهنگی و همکاری این سه عامل باعث می شود تا سازمان های تولیدی یا خدماتی بتوانند کالا و خدمات خود را به بهترین شکل عرضه کنند و به بیشترین میزان سود دست یابند .