شبکه اطلاع رسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| صبح ها که قرار است که خواب را بیدار کنیم قاعده بازی را همان پگاه به هم ریخته ایم. فراموشی را در بستر جا می گذاریم. یعنی روابط مان را با جهانی که سیاست نمی داند، حرص نمی زند، از اسب نمی افتد، گرانی پیش رو ندارد و از گرسنگی نمی میرد، به کلی بهم زده ایم.
رابطه ما با خواب، یک سویه است. ما در سفر خواب، هزار سیاره را بی هیچ مانعی طی می کنیم. روی آبی ترین نقطه همه دریاها راه می رویم و در هیچ چاهی دفن نمی شویم. ما با خواب رابطه ای غبطه انگیز و ناباورانه داریم. هر دو از هم راضی هستیم حتی وقتی در کابوس می غلتیم و از ترس به بیداری می رسیم دلواپس کابوس ها خود را دلداری می دهیم تا دوباره آرام و قرار بگیریم و خواب ناتمام را تمام کنیم.
همه مشکل در بیداری است. در بیداری، رابطه ها مکدر، مخدوش، شکننده و بیمار می شوند. حتی با پرنده، با درخت و دریا هم نمی توانیم ارتباطی متعادل و متوازن داشته باشیم. پرنده از آسمان خیال مان می گریزد، درخت خود را به پاییز می رساند و دریا بی ترحم، سرمان را زیر آب می کند.
میانه ما و آدم ها، ما و دیگران، در بدیهی ترین و طبیعی ترین مناسبات: پدر و فرزندی، زن و شوهری و بعد کارمندی و مدیری و بعد مدیر و ارباب رجوع ...
فکر می کنید. کجای کاریم؟ جای اول! وقتی با دار و درخت و خیابان و اتوبوس و پاسبان، رابطه متعادل و متوازنی نداریم، دار و درخت را هیزم می کنیم، خیابان را زباله دانی و اتوبوس را بی قواره، می شود قبول کرد من و شما، ما و شما ارتباطی متین و مؤثر داشته باشیم؟ فکر نمی کنم!
حالا اینکه روابط عمومی ها باید بستر مناسب، ملایم، رام و آرام مناسبات باشند، کمی شک دارم. وقتی من با فرزندم رابطه حسنه ای ندارم، با همسایه، با دوست، با برادر با همکار و غیره و غیره و غیره هم، این همه انتظار از روابط عمومی ها در جامعه ای که روابط نامتعادل است. بنابراین اجازه بدهید وارد حوزه و حیطه وظایف و نقش روابطعمومیها نشوم. اجازه دهید، تنها بگویم برای مناسب هم بودن، برای ایجاد روابط مناسب، شایسته و خردمندانه باید به تصحیح همه روابط پرداخت. نه فقط روابطعمومی و روابطعمومیها.
وقتی یک فصل خواب خوش در این روز و روزگار را از خود دریغ می کنیم چه انتظاری از بیداری داریم؟
|