![](/media/image/1400/12/14/2363402-جشنواره-مردمداری-نهایی-300x300.png)
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| از دل هجدهمین کنفرانس بینالمللی روابطعمومی ایران، رویدادی بینظیر دیگری تجلی یافت که منطبق با آرمانها و اصول و اهداف ماهوی نهاد روابطعمومی است. برگزاری نخستین جشنواره ملی مردمداری به ابتکار موسسه کارگزار روابطعمومی موجب شد تا نظر به اهمیت موضوع، حتی سخنرانان کنفرانس هجدهم که محور اصلی مقالاتشان پیرامون "متاورس" و "استانداردسازی"بود، بخشی از سخنرانی خود را به این موضوع اختصاص دهند.
در این نوشتار ضمن مروری به بیانات اساتید و صاحبنظران حاضر در کنفرانس، نگاهی خواهیم داشت به مفهوم مردمداری از منظر بزرگان ادب و اندیشه و همچنین جستاری در ذخایر ارزشمندی که در آموزههای دینی، پیرامون یکی از اصلیترین وظایف نهاد روابطعمومی یعنی مقوله مردمداری وجود دارد.
مردمداری، آیین شهریاری و نیکوکاری
"راحةالصدور راوندی" مردمداری. [ م َ دُ ] ( حامص مرکب ) را حسن سلوک، خوشرفتاری با خلق، مهربانی و ملایمت کردن با مردمان، مماشات با مردم، پاسداری خاطر خلقﷲ و آیین شهریاری و نیکوکاری و کامکاری دانسته است.
در نگاه مولانا رابطه حکومت و مردم در اصل نگهبانی، پرورشی و مهرورزی است نه قیمومیت و سلطه. او با توجه به تأثیر بنیادین حکومت بر مردم این رابطه رابا تشبیهاتی چون "روح و جسم" بیان میدارد.
حافظ و مردمداری
حکومت باید برای مردمداری دام و کمند داشته باشد، دام بگستراند و دانه بیفشاند و کمند اندازد و شکار به تور اندازد تا بتواند مردم را بخود نگهدارد.(1)
حافظ گوید:
شراب بی غش و ساقی خوش، دو دام رهند
که زیرکان جهان از کمند شان نرهند
مکن که کوکب دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
در بیت اول عوامل کشش مردم را دو چیز می داند:
- یکی شراب بی غش(یک رنگ بودن) کسانی که می خواهند مردم را به سمت سوی خود بکشانند باید ظاهر و باطن شان با مردم یکی باشد در غیر این صورت، میتوان مردم را بدنبال خود کشاند ولی وقتی به باطن انسان پی ببرند سر ناسازگاری خواهند گذاشت.
حافظ در بیت دیگری در تأیید همین شراب بیغش از دو رنگی گلایه میکند و بیزار است و حتی اینقدر یکرنگی را و صاف و خالص بودن را با اهمیت میدانند که خود را غلام و بنده آنان میشمارد:
غلام هم�'ت دُردی کشان یک رنگم
نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
خوشظاهران و دلسیهان مورد تنفر دیگراناند. هیچ کس از انسانهای "دو رو" و بوقلمونصفت و همانند پیاز دارای لایههای گوناگون خوشش نمیآید حتی این نوع انسانها از خود نیز بدشان میآید ولی ابراز نمیکنند و جسمشان با آنها هماهنگی ندارد و در اذیت و آزار است.
دُرد: به گل و لای ته شراب گویند که ارزان قیمت است ولی مستی بیشتری دارد و انسانهای نادار که نمیتوانند شرابهای گزاف قیمت بنوشند به ته شراب که آلوده به گل و ارزانتر است قناعت میکنند.
به همین جهت حافظ این انسانهایی را که از نداری، پستترین قشر جامعه از دید ثروتمندان بهحساب میآیند، آنها را ارباب خود میداند و خود را غلام آنان میپندارد چون پستی و خفت و خواری خود را با انتخاب شراب آلوده نیز نشان میدهند و رنگ عوض نکردهاند.
- و عامل دیگر کشش، ساقی خوش:
ساقی خوش همان کارگزاراناند که با مردم ارتباط دارند؛ حافظ میفرماید: ساقی خوش یعنی اینکه این گروه باید با مردم خوشرفتار باشند و خوشکردار.
اگر کارگزاران بداخلاق، بدرفتار و بدکردار باشند، عامل برش مردم خواهند شد. که حافظ در جای دیگری آنان را پردهدار کعبه مینامد:
چو پردهدار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
حافظ این دو (شراب بیغش و ساقی خوش) را، دو دامی میداند و کمندی میپندارد که میتواند حتی تیزهوشان و زیرکان را به حکومت یا سردمدار یک جریان نگهدارد و یا آنها را به تور اندازد.
نصیحت دیگر حافظ این است که حکومتمداران و مدیران نباید کاری کنند که شکوه و جلالشان از بین برود و دبدبه و کبکبهشان نزد دیگران شکسته شود در غیر این صورت حتی نزدیکترین افراد و نانخوران آنان نیز از آنها فراری خواهند شد و دیگر چیزی برای آنان باقی نخواهند ماند:
مکن که کوکبهی دلبری شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
حافظ ما را نصیحت کرده و میفرماید راه لطف و حسن خلق برای مردم بویژه فرهیختگان کمند و دامیست که میتوان با آن موفق شد و بند و دام، غل و زنجیر دام هستند ولی عامل بهدست آوردن نخبه گان جامعه نمیباشند:
به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
در پایان دعا برای ماندن:
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چوگردی زمیان برخیزم
دو حکایت در باره مردمداری از سعدی
این دو حکایت در بوستان در باب دوم- در احسان نقل شده است. از حکایت نخست تا حکایت دوم فاصله از مردم تا حکومت است. درست است که حکایت نخست میفرماید همه را از خود بدان! چه فرزند تو، چه فرزند دیگری. میفرماید در چهره همه خودت را ببین. ولی در حکایت دوم، سعدی میخواهد بگوید جوری به مردم نگاه کن انگار صاحب ولایت یکی از آنهاست. برای آن یک نفر که پسندیده خداست به همه احسان کن.
در حکایت نخست، سعدی میفرماید فردی پسرش را هنگام سفر با غافلهای گم کرده بود و در تاریکی شب خیمه به خیمه سراغ پسرش را میگرفت. هر چهرهای را میدید میپنداشت که اوست و با او همان برخورد را داشت انگار که پسر خودش است. سرانجام به این نتیجه میرسد که اهل دل با همه هستند و سنگینی بار همه را میکشند به این سبب که شاید یکی از آنها همان دلی باشد که در پیاش بودهاند. برای رسبدن به یک گل، با رغبت زخم هر خاری را به جان میخرند.
در حکایت دوم، سعدی حکایت پادشاهی را نقل میکند که جواهری از تاجش، شب هنگام، جدا شد و در سنگلاخ افتاد. پادشاه فرصت را غنیمت شمرد تا به این بهانه به فرزندش شیوه حکومت را بیاموزد. به او گفت در این شب تیره، چون نمیتوانی سنگ قیمتی را از سنگ بیمقدار تشخیص بدهی بنا را بر این بگذار که همه سنگها قیمتیاند. از همه مراقبت کن تا این چنین از سنگ قیمتی یا تاجت مراقبت کرده باشی. باز هم بگویم یا نه؟ نه! میدانم که میدانید که همه میدانند شعر سعدی چندان نیاز به کشف معنی ندارد؛ پس، این دو حکایت را خودتان بخوانید که بهتر میفهمید:
حکایت نخست:
یکی را پسر گم شد از راحله شبانگه بگردید در غافله
ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت به تاریکی آن روشنایی نیافت
چو آمد بر مردم کاروان شنیدم که میگفت با ساروان
ندانی که چون راه بردم به دوست هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست
از آن اهل دل در پی هر کساند که باشد که روزی به مردم رسند
برند از برای دلی بارها خورند از برای گلی خارها
حکایت دوم:
ز تاج ملک زاده ای در مناخ شبی لعلی افتاد در سنگلاخ
پدر گفتش اندر شب تیره رنگ چه دانی که گوهر کدام است و سنگ؟
همه سنگ ها پاس دار ای پسر که لعل از میانش نباشد به در
در او باش، پاکان شوریده رنگ همان جای تاریک و لعل اند و سنگ
چو پاکیزه نفسان و صاحبدلان برآمیختتند با جاهلان
به رغبت بکِش بار هر جاهلی که افتی به سر وقت صاحبدلی
کسی را که با دوستان سرخوش است نبینی که چون بار دشمن کشست
بدرد چو گل جامه از دست خار که خون در دل افتاده خندد چو نار
غم جمله خور در هوای یکی مراعات صد کن برای یکی
گرت خاکپایان شوریده سر حقیر و فقیر آید اندر نظر
به مردی، کز ایشان به در نیست آن به خدمت کمر بندشان بر میان
تو هرگز مبینشان به چشم پسند که ایشان پسندیده ی حق بسند
کسی را که نزدیک ظن�'ت بدو است چه دانی که صاحب ولایت خود اوست؟
در معرفت بر کسانی ست باز که درهاست بر روی ایشان فراز
بسا تلخ عیشان تلخی چشان که آیند در حل�'ه دامن کشان
ببوسی – گرت عقل و تدبیر هست ملک زاده را در نوانخانه دست
که روزی برون آید از شهربند بلندیت بخشد چو گردد بلند
مسوزان درخت گل اندر خریف که در نوبهارت نماند ظریف
مردمداری در آموزه های دینی
یکی از ضرورتهای اخلاق مسلمانی و معاشرت اسلامی "مردمداری" است، یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. همراهی و همدردی و همگامی و همخونی با دیگران و هر نام دیگری که بتوان بر آن گذاشت."مردمداری" رمز و راز حیات اجتماعی یک مسلمان است و برای او "پایگاه مردمی" و برخورداری از رافت و رحمت و مودت و حمایت مردم را فراهم میآورد. باید دید چه چیزهایی و چگونه رفتارهایی و چه روحیاتی این زمینه و موقعیت و پایگاه را برای انسان پدید میآورد؟ وقتی هدف یک مسلمان خدمت بیشتر به همنوعان است، باید راه و رسم آن را هم آموخت. مردمداری، یکی از این رمزهاست. بدون شناخت نمودها و شاخصهای مردمداری و این خصلت نیکو نمیتوان به رمز آن دست یافت. چه روحیهها و خصلتهایی سبب جذب دیگران میشود؟ جذبی که راهگشای توفیق بیشتر برای خدمت و همدلی باشد. برخی از این نمودها از این قرار است:
- خوش اخلاقی
"حسن خُلق" کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر میکند. چه کسی وجود دارد که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟ از امام صادق(ع) پرسیدند: حد و مرز اخلاق نیک چیست؟ فرمود، آن است که اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی و با چهرهای باز و گشاده با برادران دینی ات روبهرو شوی.
گشاده رویی، از بارزترین صفات رسول خدا(ص) بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شیفتگی آنان به شخص پیامبر اسلام (ص) داشت. خداوند در باره این خصلت مردمی رسول اکرم(ص) میفرماید؛ بهخاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تندخو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده میشدند. در ادامه آیه میفرماید: پس، از آنان در گذر، برایشان استغفار کن و در کار با آنان مشورت نما.
- عفو و گذشت
کینه توزی و لجاجت، ویژه روحهای حقیر و همتهای پایین است. برعکس آنان که نظر بلند و روح بزرگ دارند، پوزشها را میپذیرند و از خطاهای دیگران چشم میپوشند. بلند نظری انسان، عامل محبت دلهای دیگران است.برای خود انسان نیز نوعی لذت روحی دارد و گفتهاند: در عفو، لذتی است که در انتقام نیست.
- تواضع و خاکساری
افتادگی و تواضع و فروتنی، یکی دیگر از مختصات مردمداری است. افراد متواضع میتوانند مردم را دور شمع وجود خودشان جمع کنند، آنگونه که پیامبر گرامی اسلام (ص) بود و انجام میداد. تکبر، پشت انسان را خالی میکند. مردم از پیرامون افراد مغرور و متکبر و خودخواه پراکنده میشوند. برعکس آن، تواضع مردم را به محبت و عنایت و حمایت میکشاند. امام علی(ع) فرموده است: سه چیز موجب محبت دیگران میشود: دینداری، فروتنی و بخشندگی.
- حوصله و تحمل
"سعه صدر" وسعت نظر و ظرفیت لازم داشتن، از نمونههای دیگر "مردمداری"است. گاهی افراد بی حوصله هستند از جایی و چیزی ناراحتی دارند یا ضرر و آسیبی دیدهاند، یا تحت فشار و گرفتاریاند، توقعهایشان بالاست عصبانی میشوند، حرف تند میزنند. آن که تحمل حرفها، تندیها و بد اخلاقیها را در "مکتب صبر" تمرین و تجربه کرده باشد، میتواند در ارتباط با مردم به خدمت خویش و حضور کریمانه در کنارش ادامه دهد. خود تحمل و مقاومت برای انسان هوادار درست میکند.
در"مردمداری" حلم و بردباری نقش بهسزایی دارد و این خصلت، بویژه برای کسانی که با مردم در تماس و ارتباط بیشتریاند و در معرض مراجعات، طرح سوالها، نیازها، توقعات و مشکلاتند ضروریتر و از مهمترین صفات شایسته برای مسئولان است.
در نامه 7 نهجالبلاغه به استاندار مکه "قثم بن عباس" میفرمایند: "... بین تو و مردم نباید واسطهای جز زبانت باشد و حاجب و پردهای جز چهرهات (باید مستقیما با مردم صحبت کنی و درد دل مردم را بشنوی) هیچ حاجتمندی را از ملاقات خود محروم مساز..."
حضرت در این دستور راه مردمی زیستن را به استاندارش میآموزد: با مردم بودن، حرف زدن با مردم، درد دل مردم را شنیدن، و اجازه ملاقات به گرفتاران دادن، مردمی زیستن یعنی این.
و در جای دیگر به استاندار بصره "عبدالله بن عباس" در نامه 76 نهجالبلاغه سفارش میکند که: "با چهرهای باز در مجلس خود با مردم روبرو شود..." و یا هنگامی که محمد بن ابی بکر را به استانداری مصر منصوب فرمود در نامه27 نهجالبلاغه به او سفارش میکند که: "بالهای محبت خود را برای آنها بگستر و پهلوی نرمش و ملایمت را بر زمین بگذار چهره خویش را برای آنها گشادهدار و تساوی را در بین آنها حتی در نگاهایت مراعات کن تا بزرگان کشور در حمایت بیدلیل تو طمع نورزند و ضعفا در انجام عدالت از تو مایوس نشوند..."
این برخی از سفارشهایی است که مولا علی(ع) در رابطه با مردم دارد که آوردن تمامی، آنچه حضرت در این زمینه فرموده در این مقال ممکن نیست.
"با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشادهرو و خندان باش، در نگاههایت، و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوانها در عدالت تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان پرسش میکند، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.» 2- نامه 27 نهجالبلاغه معجم المفهرس
مردمداری در روابطعمومی
"گوئل کهن" نویسنده کتاب "مردمداری" در ایران مینویسد: "چیزی که در روابطعمومی متوقف باقی مانده بحث بومیسازی است. باید این مفهوم را پرورش دهیم. اینکه کارگزینی را با روابطعمومی یکی بدانیم غلط است. کارگزینی تقسیم و طبقهبندی میکند اما روابطعمومی طبقه نمیبیند. من فکر میکنم بهترین کاری که باید کرد تولید فکر است. کسی که در چارچوب ارتباطات جمعی کار میکند هنوز فرق بین ارتباطات جمعی و گروهی را نمیداند. بهتر است بگوییم وسایل ارتباط جمعی.
نخستین جشنواره ملی مردمداری
سازمانها و شرکتهای بسیاری در سطح ایران در بخشهای دولتی، تعاونی و خصوصی مشغول خدمترسانی به عموم مردم هستند و نوآوریها، فعالیتها و خدمات آنان اثرگذاری مستقیم بر زندگی روزمره مردم دارد. لذا قدردانی از سازمانهایی که خدمت به مردم را در اولویت سازمانی گذاشتهاند ترویج نیکوکاری و نیکیها محسوب میشود.
سازمانها و شرکتهای بخشهای دولتی، تعاونی و خصوصی و همچنین سازمانها و شرکتهایی که با نوآوری خدمترسانی به مردم را تسهیل و بهبود بخشیدهاند در فهرست نامزدهای جوایز نخستین جشنواره ملی مردمداری قرار میگیرند.
موسسه کارگزار روابطعمومی همزمان با برگزاری هجدهمین کنفرانس، طی فراخوانی اقدام به برگزاری نخستین "جشنواره ملی مردمداری" کرد و در مقدمه فراخوان چنین آورد که جشنواره مردمداری ایران مهمترین رویداد قدردانی از خدمات حرفهای کارگزاران روابطعمومی است که قرار است منبعد هر ساله برگزار شود.
بیانات سخنرانان هجدهمین کنفرانس پیرامون مردمداری
دکتر سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی
در هجدهمین کنفرانس بینالمللی روابطعمومی ایران، دکتر سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ضمن تشکر از متصدیان این کنفرانس و توجه به امر مردمداری و برگزاری جشنواره مردم واری اظهار کرد: عنوان مردمداری دو امر را در ذهن من احیا کرد، یکی فرمایش مهم امیرالمؤمنین به مالک اشتر و دیگری مفهوم مردمواری در کنار مردمداری در نگاه معماری اسلامی.
دکتر عاملی افزود: امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) به مالک اشتر توصیه میکند دلت را از محبت مردم پر کن چون مردم یا هم دین تو هستند یا همنوع تو هستند و تو بهعنوان یک حاکم مسئولیت داری با محبت با آنان رفتار کنی. ارتباط بامحبت مانند رابطه مادر و پدر با فرزند خود است. والدین حتی بدیهای فرزندان را در خیلی مواقع نادیده میگیرند. اینکه حضرت علی (ع) میفرمایند مردم یا هم دین تو هستند یا همنوع تو؛ به این دلیل است که ایشان دایره مسئولیت حاکمیت نسبت به مردم را خیلی بزرگ میدانند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: این جشنواره همچنین یاد مرحوم پیرنیا را نیز در ذهن من تداعی کرد. مرحوم پیرنیا زمانی که در مورد خصیصههای معماری ایرانی صحبت میکردند مفهوم مردمواری استفاده میکردند. مرحوم پیرنیا میگفتند بنا باید مردموار باشد لذا اهمیت مشاعات بنا را مهمتر از اصل بنا میدانست و عنوان میکرد بناها باید فضایی برای مردم فراهم کنند اینکه بازارهای کوچک و بزرگی احداث شود که تماماً مغازه باشد و فضای فراخی برای مردم فراهم نکند این بازار بنایی نیست که کارکرد مردمداری داشته باشد.
در ادامه دکتر عاملی از ضرورت تغییر در نگاه روابطعمومیها سخن به میان آورد و گفت: مردمداری در روابطعمومی باید بهجای رئیسداری باید موردتوجه قرار گیرد و محور خدمات روابطعمومی ضمن نمایندگی کردن سازمان، توجه به مردم و ذینفعان باشد. متأسفانه روابطعمومیها اکثراً گرفتار تشریفات و رئیسداری شدند تا مردمداری لذا روابط عمومیها باید به ذینفعان توجه کنند و بر این اساس یک تغییر نظام مفهومی در روابطعمومی نیاز است. البته زمانی که ادبیات و کارکرد و عملکرد جامعه روابطعمومی را بررسی میکنیم متوجه خواهیم شد که روابطعمومی در دو دهه اخیر در ایران رشد خوبی کرده است.
دکتر حسن بشیر، دبیر کمیته علمی هجدهمین کنفرانس بینالمللی روابطعمومی ایران
امیدوارم «مردمداری» «شعار اصلی روابطعمومیها» باشد که کنفرانس بینالمللی روابطعمومی ایران در 18 کنفرانس گذشته تلاش کرده است که این مفهوم را از ابعاد گوناگون در میان خانواده بزرگ روابطعمومی نهادینه کرده و جامعه را با مفهوم عملیاتی «مردمداری عمومی» آشناتر سازد.
دکتر احمد یحیایی ایلهای، مشاور، نویسنده و مدرس روابطعمومی
اولین مسئولیت مدیریت شکاف گفتار و کردار سازمانی است. در واقع می خواهیم ببینیم چگونه بایستی بین آنچه می گوییم و آنچه هستیم یکسانی وجود دارد و عدم آن می تواند تا چه حدی به سرمایه اجتماعی سازمان آسیب بزند. این موضوع مفهوم مهم مردمداری را در سازمان یادآوری می کند. جای بسی مسرت و خوشحالی است که در هجدهمین کنفرانس روابط عمومی ایران شاهد برگزاری نخستین جشنواره مردمداری ایران هستیم. زیرا اگر درک صحیحی از واژه مردمداری بوجود آید، متوجه میشویم نقش روابطعمومی در مردمسالاری تا چه اندازه حایزاهمیت است. در واقع بایستی گفت که: مردمداری زیربنای توسعه انسانی است.
برای مدیریت شکاف گفتار و کردار از مهمترین موضوعات این است که روابط عمومی بایستی ارزشهای سازمانی را ترویج کنید. ارزشهایی که سازمان را متوجه اهمیت صداقت و راستگویی می کند و مدیران را به گفتن حقیقت مشتاق می کند. زیرا نگفتن حقیقت چه در شرایط عادی و چه در شرایط بحران به سرمایه اجتماعی سازمان آسیب می زند و تمامی ارکان سازمان را تحت شعاع قرار می دهد.
صداقت اولین ارزش بین المللی روابط عمومی و زیرساخت اعتماد اجتماعی است. لذا ترویج این ارزش می تواند کمک شایانی به مدیریت شکاف گفتار و کردار بینجامد و روابط عمومی بایستی بتواند تبیین کند که پنهانکاری، ریاکاری و دروغگویی در هزاره سوم جایی ندارد.
دکتر حسینعلی افخمی مدیر گروه روابطعمومی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
مردمداری در فعالیتهای روابطعمومیها با توجه به دورههای مختلفی که سپری کرده است، به اشکال مختلف نمود یافته است. در دورهای روابطعمومیها برای مقابله با افسردگی اجتماعی ناشی از جنگ، به رویکردهای اطلاعرسانی و سرگرمی روی آوردند. اطلاعرسانی بخشی از مفهوم روابطعمومی است و در زمره نقشهای ذاتی آن است و اصلا قابل قبول نیست که اطلاعرسانی را جدای از روابطعمومی در نظر گرفت.
در دوره دوم جامعه نیازمند نشاط بود تا از خمودگیهای پس از جنگ خارج شود. قرار گرفتن روابطعمومیها بر مدار مردمداری همواره مورد توجه صاحبنظران بوده و هست. موضوع دوسویه بودن ارتباط بهعنوان یک آرمان مطرح میشود که خود طرح این مسئله ناشی از فقدان دوسویه بودن ارتباط و در حقیقت نوعی انتقاد بهشمار میرود.
منابع
(1)- نصرت الله جمالی کابلی
- معانی الاخبار، صدوق، ص 253
- صحیفه سجادیه، دعای 20
- مستدرک وسائل الشیعه، ج 2
- غررالحکم، ج
|