شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| جیمز سوروکی، اکونومیست ۱۸۴۳— قبلاً تولید میکردیم، امروزه جلسه میگذاریم. فقط در آمریکا هر روز چیزی در حدود ۵۰ میلیون جلسه برگزار میشود. مدیران میانیِ ادارات و شرکتها هفتهای ۲۳ ساعت از وقت خود را در این جلسات میگذرانند، رقمی که از دهۀ ۱۹۶۰ به این سو بیش از دوبرابر شده است.
در دهۀ ۱۹۸۰ که کشورهای غربی از «تولید» به صنایع «دانش بنیان» تغییر رویه دادند و ظاهراً برگزاری نشستهای فراوان ضرورت پیدا کرد، تعداد جلسات اداری بهشدت افزایش یافت و در حالی که کرونا ادارات را (دستِ کم موقتاً) به تعطیلی کشانده، اهمیت این جلسات را که امروز در لپ تاپهایمان برگزار میشود دوچندان کرده است. در دوران کرونا، بیشتر از گذشته، که این جلسات حضوری بود، وقت مان را صرف آنها کردهایم.
علیرغم اهمیت فراوان این جلسات در زندگی امروز، کمتر کسی دلِ خوشی از آنها دارد. نظرسنجی ها نشان می دهند دستِ کم نیمی از جلساتی که شرکت می کنیم را بی نتیجه می دانیم -آدم های خسته کنندۀ همیشگی یک ریز حرف می زنند، آنهایی که چیزی برای گفتن دارند سخن نمی گویند و درنهایت هم تصمیم مهمی گرفته نمی شود. در بسیاری از ادارات، «جلسه» مَثلِ اعلایِ کاری ملالآور و اسباب اتلاف وقت است.
همین دلسردی از جلسات، بازار صنعت کوچکِ کتب مدیریت را رونق بخشیده است، کتابهایی مثل «چطور جلسات موفق برگزار کنیم»، «طراحی جلسه»، و «مرگ در اثر جلسه: حکایتی دربارۀ ریاست» که اختصاصاً به حل مشکلی میپردازند که، به قول یکی از نویسندگان، «شاقترین مسئلۀ کسبوکار» است.
نتایج تحقیقی نشان میدهد رؤسای جلسات، عموماً، بین یک تا دوسوم وقتِ جلسه را خودشان صحبت میکنند. بنا به گفتۀ نویسندگان این تحقیق، «حتی در دانمارکِ مساواتطلب هم بسیار بهندرت مشاهده کردهایم که حاضران در جلسات، آنطور که دلشان میخواهد، حق صحبت رؤسایشان را به چالش کشیده باشند».
همۀ ما گاهی دیدهایم که بعضیها نوک جمع را میچینند و جلسه را در دست میگیرند -و معمولاً آنهایی که اول شروع به سخنگفتن می کنند و پیدرپی حرف میزنند تأثیر بسیار قابلتوجهی بر جریان مذاکره میگذارند. افراد حاضر در جلسات، بیشتر اوقات، از کسانی که عاشق زنگ صدای خودشان هستند و زیاد حرف میزنند خوش شان نمیآید، ولی عموماً از آنها حرفشنوی دارند: معمولاً آنها را تأثیرگذار میدانند. پرچانگی این اشخاص در جریان جلسه شدیدتر هم میشود. مطالعات نشان میدهند هر چه افراد در جلسات بیشتر حرف بزنند، بیشتر احتمال دارد دیگران از آنها سؤال بپرسند. ظاهراً فرض ما این است کسی که صحبت میکند حرفی برای گفتن دارد.
مشکل عدم مدیریتِ جلسات فقط این نیست که نظرات افرادِ ساکت تر شنیده نمیشود، بلکه در کمال تعجب ممکن است هیچ مطلب تازهای را هم یاد نگیرید. گارولد استاسر، روانشناس اجتماعی، ثابت کرده وقتی جلسه بینظم باشد گفتوگوها معمولاً تکرار مکررات خواهند بود. جلساتِ بیقاعده و قانون، همانطور که خوکچه هم بالاخره فهمید، نتیجهای جز تحکیم نظرات افراد قدرتمندتر ندارند. تنها با صدف حلزونی نمیتوان تمدن بشر را نجات داد یا قلب تاریک انسان را روشنایی بخشید.
ترجمۀ: عرفان قادری
مرجع: Economist 1843
منبع فارسی: https://tarjomaan.com
|