"به من بگو کارشناس روابط عمومی مؤسسه تو کیست تا بگویم که مؤسسه تو چگونه است."
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی یران (شارا)-|| این جمله کوتاه اما فوق العاده پرمعنی زنده یاد دکتر حمیدنطقی، پدرعلم روابط عمومی ایران، نگاه ژرف او را به جایگاه و شخصیت کارگزاران روابطعمومی در سازمانها، ادارات و موسسات نشان می دهد.
در واقع آنچه ایشان به درستی بیان نموده، حقیقتی است که بسیاری از مدیران از آن غافل هستند.
روابط عمومی، در یک سازمان، چیزی جدای از مدیریت نیست و نباید به او به چشم یک ابزار الحاقی به سازمان نگریسته شود.
خلاقیت، هنرمندی، تسلط بر مدیریت بحران، اشراف بر هنر گفت و گو و فن بیان، توانایی تولید محتوی و بهره گیری مناسب از زبان بدن، خوش خُلقی و استفاده همواره از لبخند، آراستگی ظاهر، راستگویی و راست کرداری، تیزبینی، بهره مندی از هنر درست و به جا شنیدن، شکیبایی فوق العاده، برخورداری از سطح مطلوبی از رواداری، مدارا و گذشت و داشتن یک دل دریایی بی انتها و وسیع برای ایفاء نقش سنگ صبور سازمان و خندیدن در عین خون دل خوردن، اینها گوشه ای از هنرمندی مردان و زنانی است که در این عرصه خطیر، تاثیرگذار و پراهمیت فعالیت می کنند.
هنر بزرگ روابط عمومی ها، نشستن در جایگاه مدعی العموم، در ارتباط با " مردم"، " سازمان" و " مدیریت" و همزمان، برقراری یک تناسب قاعده مند میان این ارکان به گونه ایست که نه مردم اعتماد خود را از سازمان و مدیریت از دست بدهند و نه سازمان و مدیریت، به سیبل حملات و نقدها و کنایه های مردم بدل شوند.
ساده انگاریست اگر بیاندیشیم که روابط عمومی ها، بدون همراهی و حمایت مدیران، در سازمان می توانند به وظایف خود عمل کنند و نقش ویترین، پیشران، مذاکره کننده و پل ارتباطی میان سازمان و مردم را بازی نمایند.
بزرگترین چالش روابط عمومی ها در دوران حاضر، توقعات بی جای مدیران از روابط عمومی و عدم درک درست مدیران از جایگاه، نقش و کارکرد روابط عمومی ها در سازمان است.
روابط عمومی، هرگز برای توجیه بی مسئولیتی، کم کاری، ناکاربلدی و ضعف مدیریت در یک سازمان ایجاد نشده بلکه باید در جایگاه مشاور امین و حلقه وصلی مطمئن در درون و بیرون سازمان ، در ارتباط با مدیریت باشد.
ترویج شرافت، اخلاق، عزت نفس و پاکدستی و رواج روحیه راستی و درستی و فراهم کردن فضایی برای گفت و گوی درون و برون سازمان از دیگر هنرمندی هاییست که یک کارشناس و مدیر روابط عمومی باید مزین بدان باشد.
افسوس که در این دوران، برخی مدیران توجیه گر و ناکاربلد، روابط عمومی های کاربلد را بر نمی تابند و می کوشند به جای آنکه خود را با بهره گیری از هنر یک روابط عمومی تحول آفرین و پیشرو به سوی تعالی رهنمون سازند، روابط عمومی سازمان را هم قد و اندازه خویش کنند و این سرآغاز افول روابط عمومی و سازمان است.
|