شبکه اطلاع رسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| روزی که میخواستم به عنوان مدیر روابطعمومی به شرکت ملی پست بیایم نگران بودم از کار کردن در سازمانی بزرگ با اهداف بزرگ، از اینکه نتوانم آنطور که شایسته این سازمان بزرگ ارتباطی و با قدمت است خدمت کنم.
بی تردید حضور در این شرکت بزرگ با سابقه ای چند هزارساله در خدمت رسانی و ارتباط، شرکتی با عظمت و خوش نام که بعنوان قدیمی ترین و با پیشینه ای فراتر از تمام مجموعه های وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که هنوز هم ارتباط جزلاینفک و زیباترین قسمت های کاری آن است، مجموعه ای قوی می خواست و روابط عمومی با بالاتر از سطح استاندارد ... تا این ارتباط ماندگار را در کنار وجود سایر تکنولوژی ها ماندگارتر کند.
پایان سال است، به تمام ۳۲۴ روز گذشته فکر میکنم از ۱۰ اردیبهشت تا کنون ... به تمام رویدادها و جریان های بزرگ و کوچک... آنها را از ذهن می گذرانم... به تک تک روزها و در می یابم چقدر نگرانی هایم بی مورد بوده اند ...
تنها پس از گذر چندی از حضورم تیمی قوی و کارآمد را شناختم که دورتادورم را احاطه کرده بودند.
شاید باید اعتراف کنم در همان بدو ورود آرامش بر من حاکم شد چرا که در چهره تک تک همکارانم چیزی جز یکرنگی و صفا و مهر ندیدم، نگاه هایی که حاکی از همراهی و همدلی بود. نگاه هایی که دلم را قرص می کرد.
یاد آرامش چهره "امیرهوشنگ فکرت نژاد" با آن صدای گیرا، اعتماد به نفس و توان رسانه ای بالایش می افتم که چطور در دقیقه 90 همه چیز را هماهنگ می کرد، قلم روان و زیبای "زهره مولوی" و تنظیم اخبار فوری و حرفه ای اش ، به حضور "احسان گنجی" هنرمند بزرگ کشورم و امین گلچین همکار خنده روی شوخ طبع همه فن حریفم ، به رفیق خوبم "امیر مهرکیا" مجری خوش صدا و خوش زبان و و کاربلد ارومیه ای.
چابکی و سرعت عمل و برنامه ریزیهای دقیق "موسی اخوی"، مرد روزهای سخت و بحران ها را از ذهن می گذرانم.
ارتباطات قوی و توانمندی "مهتاب سرخیل" فرد گرید یک شبکه های اجتماعی در سطح مجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات که چطور با توان بالا و کمترین امکانات و متعصبانه با همراهی سایر دوستانم در تیم رسانه های نوین، درحمایت از پست و خدماتش و ارتباط با مخاطبانش تلاش می کند.
"سمیه عربی" با صبوری،خوشرویی و انعطاف فوق العاده اش در پیشبرد کارها و پاسخ گویی به مخاطبان مجازی، "امیر زارعی" آی تی من و هنرمند و با سلیقه که کلیپ های کوتاهش همیشه کارراه انداز بوده است، "مهدی شهرتی" طراح و گرافیست باسابقه و خوش اخلاق و مجربی که نظیرش را ندیده ام، "سعید آزاد" عکاس خوب و بادقت، "سحر سعیدی" همکار تازه واردی که تمام تلاشش را در ایفای موثر نقشش به کار گرفته است.
به یاد تک به تک دوستان خلاق و رسانه ای و خوش اخلاقم در سرتا سر تهران و استانهای کشور می افتم.
کارشناسان حاذق و توانمند روابط عمومی پست استانها و مناطق پستی، که در این مدت همراهیام کرده اند تا کاری از قلم نیفتد.
دوستانی که با نقش آفرینی زیبا و با شکوه شان در تمامی رویدادها پست کشور را سربلند کرده اند.
همکارانی که شبانهروزی و درهرساعتی پاسخگو هستند... رفیقانی که شاید از بعد مسافت دور ولی نزدیک تر از نزدیکند.
راستی از محمد رحیمی بگویم که علی رغم مدت کوتاهی که همراهی با من را شروع کرده است، بار سنگین بسیاری از هماهنگی ها و همسویی ها را از دوشم برداشته است و ارتباطی خوب با همکاران برقرار کرده است و از اینکه معاونی حرفه ای و توانمند در دفتر ارتباطات حضور دارد خاطری جمع و آسوده دارم.
با خودم فکر می کنم چقدر غافل شده بودم از یه تشکر درست وحسابی و یه قدردانی واقعی از ته دل و نه از سر اجبار و وظیفه..
به رسم دیرین پست، برایتان راحت نوشتم با تمام احساس و اعتقادی که به تک تک شما دارم تا بگویم من چقدر خوش شانس بودم که شما بزرگواران را در کنارم داشته ام، شمایی که هر یک با مهارت های بی نظیرتان می توانید به عنوان مدیری توانمند و لایق عرصه ارتباطات هر سازمانی را بگردانید و آن را سرافراز کنید.
از یکایک شما متشکرم دوستان خوبم از اینکه باعث سربلندی روابط عمومی بودید و با خرد جمعی و کار تیمی، خلق کننده تغییری شگرف در فعالیت های این حوزه بودید و زبانزد شدید.
همکاران بی همتای من؛ رهبران ارتباطی شرکت ملی پست، واقعا فراتر از انتظار بودید... بازوانتان پرتوان؛ تنتان سلامت؛ روزگارتان خوش باد
|