شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| "روابط عمومی ها نباید توجیه گر سیاست غلط باشند بلکه باید در پاسخگویی به مردم و در برقراری ارتباط با آنها صداقت را اصل قرار دهند."
نمی دانم این جمله را چه کسی گفته و هر چه جستجو کردم نتوانستم جهت رعایت حفظ امانت، نامش را در این یادداشت بنویسم ولی اطمینان دارم برای نوشتن یادداشتی که چند روز است به دنبال نوشتنش هستم؛ می تواند خمیرمایه اصلی مطلبم باشد.
پس از اینکه دوم خرداد 93 به عنوان رئیس اداره اطلاع رسانی و روابطعمومی آموزش و پرورش خراسان شمالی از سوی مدیرکل آموزش و پرورش، معارفه شدم؛ بعد از چند روز به نشست روسای روابط عمومی استانها در مشهد دعوت شدم.
آقای جدایی رئیس وقت مرکز اطلاع رسانی وزارت اموزش و پرورش مطلبی گفت که هنوز شاه بیت کار من در حرفه روابط عمومی است و سعی کرده ام به آن وفادار باشم.
داستان آقای جدایی از این قرار بود که: "یکی از کارخانه های شیرخشک سازی از روی غفلت، تولیداتی مسموم را وارد بازار کرده بود.
اگر مردم و رسانه ها از این فاجعه آگاه می شدند؛ کارخانه ورشکست می شد. برای همین مدیریت کارخانه از مسوولان پخش خواست به سرعت به مراکزی که شیرخشکها را توزیع کرده اند مراجعه کنند و محصولات کارخانه پس گرفته شود.
مدیر کارخانه درگیر این فعالیت ها بود که یک آن با خبر روابط عمومی کارخانه اش در سطح جامعه مواجه شد.
مدیر روابط عمومی کارخانه به صورت رسمی به مردم اعلام کرده است: "محصولات موجودی این کارخانه در بازار مشکوک به سم شده و از مصرف آن تا جمع آوری از بازار و تولید مجدد به شدت خودداری کنید."
همه پرسنل کارخانه به ویژه کارکنانی که از دو روز قبل حتی شبها هم به جمع کردن محصولات کارخانه از کف بازار بودند کار مدیر روابط عمومی کارخانه را خیانتی به مدیر و پرسنل زحمتکش می دانستند.
جای تردیدی نبود که مدیر روابط عمومی برای این ناهماهنگی باید اخراج می شد.
مدیر کارخانه بدون اینکه بخواهد حتی دلیل کار مدیر روابط عمومی را بداند؛ او را از کار برکنار کرد.
بعد از یک هفته وقتی کارخانه شروع به کار کرد؛ مدیر کارخانه با حیرت مواجه گردید.
تولیدات کارخانه در شهر مبداء تمام می شد و لازم بود با توجه به استقبال بی نظیر مردم از این برند، کارخانه خطوط تولید دیگرش را هم راه اندازی کند.
چه اتفاقی صورت گرفته بود که مردم دیگر تمایلی به مصرف دیگر مارکها نداشتند و کارخانه باید تولیداتش را چند برابر می کرد؟
اتفاق مهم این کارخانه، اثبات عملی شعارش برای مردم بود که "نگران سلامتی مردم است! "
شارا را در تلگرام دنبال کنید
اعتقادم به این مثال موجب شد من و مدیران سازمانی ام به صداقت به عنوان یک استراژی کاربردی در همه شرایط وفادار باشیم.
مدیرکل وقت آموزش و پرورش در یک سخنرانی مجبور شد برای نشان دادن اوج محرومیت مدارس شهر مرزی رازوجرگلان و جلب توجه مسوولان ارشد از این جمله استفاده کند که "متاسفانه برخی از کلاسهای درسی در این منطقه در طویله ها تشکیل شده ..."
نماینده مردم شهرستان که اتفاقا متولد شهرستان رازوجرگلان بود؛ با واکنش تندی این موضوع را توهین به مردم شهرستان اعلام کرد.
نظر وزارت بر این بود که جمله را تکذیب کنم ولی بنده این کار را صلاح ندانسته و جمله را که تیتر اول روزنامه خراسان شمالی شده بود را تنها توجیه کردم که مدیرکل برای بیان سیمای محرومیت مدارس اگر چه از واژه بدی استفاده کرده ولی چاره ای نداشته است.
اعتراض نماینده مجلس و خبری با این چنین تیتر از محرومیت مدارس موجب شد اعضای کمسیون آموزش مجلس برای بررسی میزان همین محرومیت به استان بیایند.
یک ماه بعد وقتی سفر رئیس جمهور در خرداد 94 به بجنورد صورت گرفت؛ حذف مدارس خشتی و گلی جزو دو مصوبه مهمی بود که 100 درصد اعتباراتش تا سال 97 محقق و حذف مدارس خشتی گلی به صورت کامل اجرایی شد.
اگر من تکذیب می کردم نماینده مجلس هم به خاطر یک جمله اشتباهی وقت مجلس و حاکمیت را نمی گرفت.
اگر من خبری که بر مبنای واقعیت نوشته شده است را تکذیب می کردم تنها آن خبرنگار که همان لحظه صدا را ضبط نکرده بود؛ اخراج نمی شد بلکه من همه ثروت و دارایی های یک سازمان را با دروغی آشکار به حراج می گذاشتم.
مردم در هر جایی که از دنیا باشند تشنه صداقت و یک رنگی اند و بی شک سازمانها را به میزان صداقت شان ارزشگذاری می کنند.
مدیران روابط عمومی نه تنها توجیه گر سیاست غلط مدیران و عملکرد سازمان خود نیستند بلکه آنها همان پاسبانان حقایق و صداقت کاری مدیران سازمانی خود هستند.
|