شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| با توسعه روزافزون ابزار و بسترهای ارتباطی به ویژه شبکه جهانگستر وب و شبکههای مجازی همراه، روابطعمومیها از جمله بخشهایی بودند که در سازمانها دچار تغییر و تحولات توسعه و پیشرفت شدند.
با ظهور رسانههای نوین، مسوول یا مدیر روابط عمومی در یک شهرستان که دلش به یک تلفن و فکس و دریافت چند روزنامه کشوری، آن هم با یک روز تأخیر، خوش بود و غالبا سر و کارش با یکی، دو خبرنگار بود، حالا علاوه بر خبرنگار و عکاس و نماینده همه رسانههای متنوع موجود محلی و کشوری، باید با مسوول کانالهای پربازدید تلگرامی و اینستاگرامی و توییتکنندگان مطرح شهر و استانش هم، اگر نگوییم هماهنگ، باید دست کم مرتبط باشد.
همه اینها جدای از شهروند- خبرنگارانی است که برخی اوقات یک محتوای خبریشان در صدها گروه و کانال شبکه مجازی دست به دست میشود.
حالا تصور کنید این مدیر روابط عمومی، در سلسله مراتب اداری خودش، مقام مافوقی داشته باشد که به دنیای خارج و داخل و رسانهها کاری ندارد یا مسائل و مشکلات مرتبط با رسانهها را بدون هیچ پشتیبانی خاصی، مشکل مدیر روابط عمومیاش بداند که باید بدون درنگ و با کمترین هزینه و تبعات، حل و فصل کند!
روز ارتباطات و روابط عمومی شاید بهترین بهانه برای تامل و واکاوی سختیها و پیچیدگیهای این حرفه پر استرس باشد.
اولینبار که از ارتقای جایگاه روابط عمومیها بحث به میان آمد و اجرایی شد، زمان دولت نهم بود.
شوراهای روابط عمومی دستگاههای اجرایی دراین دوره با هدف ارتقای جایگاه روابط عمومیها، در استانها به ریاست استانداران و در شهرستانها به ریاست فرمانداران شکل گرفت.
دولت به خوبی دریافته بود مدیران و کارکنان روابط عمومی، تریبونداران اصلی آن به شمار میروند و میتوانند در راستای ارایه خدمات دولت به مردم و انعکاس دستاوردها به خوبی انجام وظیفه کنند.
برگزاری مجامع عمومی به منظور تبیین مسائل مهم دولت، دعوت از استادان ارتباطات با هدف ارتقای دانش علمی و مهارتهای حرفهای کارکنان روابط عمومیها، ایجاد وفاق بین اصحاب رسانه و مدیران روابط عمومی و... از جمله اهداف مبارک ایجاد این سازو کار بود که تا به امروز هم ادامه دارد.
در سالهای اخیر با توجه مطلوبی که دولت به توسعه ارتباطات اینترنتی و مبتنی بر تلفنهای همراه و حمایت از شبکههای مجازی داشت، همچنین اهتمام دولت به حقوق شهروندی و شفافسازی و انتشار آزاد اطلاعات و تبادل چندین و چند برابری اطلاعات بین مردم و لزوم پاسخگویی درخصوص شبهات و مسائل مطرح در کمترین زمان ممکن و ایجاد رضایتمندی بیشتر از این نحوه پاسخگویی، میطلبید توجه دولتمردان بیشتر از گذشته به روابط عمومیها مبذول گردد.
با این وجود، دولت به دلایل نه چندان آشکار، نه تنها ظرفیت بالقوه روابط عمومیها را کشف نکرد و نشناخت و جایگاه سازمانی آنها را نیز تنزل داد، بلکه حتی برای تبیین طرحها و اهداف خود، پاسخگویی به هجمههای رسانهای و ایجاد همدلی و رضایت مردمی، به صرافت نیفتاد که برای ارتقای علمی و آموزشی کارکنان روابط عمومی تلاش چندانی از خود بروز دهد.
برای همین، با وجود کارهای بزرگ و خوبی که این دولت در سالهای فعالیت خود داشته، اما نتوانسته است از ظرفیت خوب برخی چهرههای رسانهای همراه و مشاوران خود و ارتباط وسیعتر با عموم مردم، استفاده لازم را داشته باشد.
گویا رییسجمهوری محترم در 7 سال فعالیت این دولت حتی یک بار هم از خود نپرسیده که چرا طرفداران، حامیان و دولتمردانش، کمتر از مخالفانش در شبکههای مجازی حضور دارند و شاید احتمالا هم نداند بخشی از بدنه مدیریتی دولتش، مدیران و کارکنان روابط عمومی دستگاهها را از حضور در شبکههای مجازی پرطرفدار مثل توییتر، تلگرام و اینستاگرام با وجود حضور اکثریت مردم، منع کرده است و اگر هم کسی از این جمع در این شبکهها حضور دارد، به قول معروف، از جان خود گذشته است!
این غم و نگرانی از این همه تناقضهای سازمانی را که هر لحظه چون پتکی بر سر کارکنان متعهد روابط عمومی فرود میآید، در کنار همه نداشتهها، کمبود و گرانی سختافزارهای لازم که اغلب هم به موقع و هنگام نیاز، از سوی معاونت مالی سازمانها تأمین نمیشود و در نهایت هم، تنزل جایگاهی که در سطح روابط عمومیها انجام میگیرد، بر گرده مدیران روابط عمومی است و به هیچ عنوان به مدیران سازمانها که قایل به نتیجه هستند، ربطی ندارد؛ چرا که اگر نتیجه خوب نبود، فرد دیگری را به عنوان مدیر و مسوول روابط عمومی خود به کار میگمارند!
|