شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| ارزش افزایشی اعتبار، معرف خوبی برای روابط عمومی و متخصصان ارتباطات یک شرکت است. با این حال، اگرچه مدیریت شهرت با ارزش است، اما همیشه به خوبی درک نشده است و اغلب با مدیریت بحران اشتباه گرفته می شود، این در حالی است که این دو با هم همپوشانی دارند اما مجزا هستند.
مدیریت بحران شامل پاسخگویی به یک رویداد تند و ناگهانی است که بر شهرت تأثیر منفی می گذارد. برای نمونه: شرکت هواپیمایی فیاسکو ایالات متحده در ۲۰۱۷ با مشکلی روبرو شد که در آن مسافری با خشونت صتدلی خود را ترک کرد. طبق تحقیقاتی که توسط موسسه تحقیقاتی B2B با نام کلاچ دات کو انجام شد، نشان داد در واقع طوفان روابط عمومی که به طور گسترده منتشر شده بود، باعث شده تا برخی نسبت تبلیغات این شرکت احساس امنیت کمتری داشته باشند. حتی هفت ماه بعد از آن اتفاق نیز حدود ۳۰ درصد از مصرف کنندگان گفتند که با این شرکت هواپیمایی سفر نخواهند کرد. واکنش کند این شرکت هواپیمایی و در ابتدا مدیریت ضعیف بحران آن باعث افزایش خسارات شد، گرچه قیمت سهام آن دوباره بالا رفت.
از طرف دیگر ، مدیریت اعتبار (شهرت) معتبرتر از آتش نشانی است که ویژگی مدیریت بحران را نشان می دهد. این می تواند به یک سازمان در شرایط بحرانی کمک کند زیرا شهرتی که درآمد خوبی دارد مانند سرمایه ای در بانک است. این بدان معناست که مأموریت شهرت داخلی به عهده مدیر ارشد ارتباطات است. با این حال ، مدیریت شهرت همیشه بر عهده مدیر ارشد اجرایی نیست.
درک مخاطبان مهم است
ارتباط بین ارتباطات و مدیریت شهرت به این معنی است که کارگزاران روابط عمومی باید مهارت های جدید و حتی کارکردهایی را به کار گیرند. یکی از این موارد تحقیقات بیشتر است. همه افراد روابط عمومی درک درستی از تحقیقات بازار ندارند. برخی از آنها فکر می کنند که این تحقیق به عنوان ابزاری برای اندازه گیری نرخ سود سرمایه است، اما با استفاده از آن می توانند به بینش های ارزشمندی در مورد ذینفعان و درک مخاطبان دست پیدا کنند. نظارت و اندازه گیری شهرت بدون این اطلاعات اساسی امری غیرممکن است.
مدیریت اعتبار، مدیریتی خطرپذیر است
ما با ادراک سروکار داریم که یک دارایی نامشهود است. افراد روابط عمومی معمولاً تمایل دارند تا با ویژگی های نامشهود و خصوصیاتی که سخت اندازه گیری می شوند، راحت برخورد کنند. با این حال افرادی که در ارتباطات آموزش دیده اند، ممکن است فاقد درک خطرپذیری سازمانی و مسائل مربوط به انطباق با مشکلات بسیاری از شرکت ها باشند...
دسترسی مدیریت ارشد یا سطح C بسیار مهم است
در اینجا دسترسی به مدیریت ارشد کاملاً مهم است. خبر خوب برای ارتباطات شرکت ها این است که این عملکرد در چند سال گذشته افزایش یافته است. مطابق با مطالعه ای که توسط انجمن آرتور پیج انجام شده است؛ با توجه به اینکه نقش ارتباطات بسیار مهم تر و پیچیده تر شده است، مدیر عاملان نیز اهمیت بیشتری به نقش مدیر اجرایی می دهند. این گزارش که مبتنی بر داده های بدست آمده از مصاحبه با ۳۱ مدیرعامل در شرکت هایی است که بیش از ۲ میلیارد دلار درآمد دارند، نشان می دهد که مدیران عامل انتظارات را برای نقش مدیر اجرایی ارتباطات گسترش داده اند. با این حال، تنها ۳۹ درصد از این مدیران اجرایی به مدیرعامل گزارش می دهند.
آیا مدیر اجرایی می تواند با قدرت و صحت صبحت کند و بر صحبت های خود تکیه کند؟
برای اینکه مسئولان ارشد ارتباطات به نقش مدیریت شهرت بپردازند، آنها نیاز به توجه و احترام مدیرعامل دارند؟ مهمتر از همه اینکه یک کارگزار مؤثر مدیریت شهرت باید این صلاحیت و جسارت را داشته باشد که به گارگزاران ارشد آنچه را که ممکن است مایل به شنیدن آن نباشند را بگوید. آنها باید نشانه های خطرپذیری را درک کنند و در ارایه مشاوره و ترغیب به تغییر اقدام نمایند. همه مسئولان ارتباطات این مهارت و مهارت تاثیرگذاری و قدرت را ندارند. اما کسانی که این کار را انجام می دهند، برای هر سازمانی دارایی ارزشمندی خواهند بود.
منبع: https://www.publicrelationstoday.com
نویسنده: دوروتی کرنشاو
|