درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
یکشنبه، 27 خرداد 1403 - 02:49   

مواد مغذی که ممکن است با افزایش سن از مغز شما محافظت کنند

  مواد مغذی که ممکن است با افزایش سن از مغز شما محافظت کنند


ادامه ادامه مطلب یک

روابط‌عمومی: اسیر توهمات؟ چالش‌ها و راهکارها

  روابط‌عمومی: اسیر توهمات؟ چالش‌ها و راهکارها


ادامه ادامه مطلب دو

ربات‌های انسان‌نما به دنبال مشاغل تولیدی هستند

  ربات‌های انسان‌نما به دنبال مشاغل تولیدی هستند


ادامه ادامه مطلب سه

می‌سی‌سی‌پی راهنمای از بین بردن مطبوعات آزاد را منتشر می‌کند

  می‌سی‌سی‌پی راهنمای از بین بردن مطبوعات آزاد را منتشر می‌کند


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  ادای احترام به دکتر سید وحید عقیلی در دومین اجلاس ملی مدیران روابط‌عمومی
  روابط‌عمومی: اسیر توهمات؟ چالش‌ها و راهکارها
  ربات‌های انسان‌نما به دنبال مشاغل تولیدی هستند
  سرمایه‌گذاری استراتژیک در آموزش متخصصان روابط‌عمومی در زمینه هوش مصنوعی
  می‌سی‌سی‌پی راهنمای از بین بردن مطبوعات آزاد را منتشر می‌کند
  محاسبات و ذخیره‌سازی به سمت لبه حرکت می‌کنند و فناوری اطلاعات باید آماده باشد
  ما در حال مشاهده زندگی در آن سوی الگوریتم‌ها هستیم
  امبر دو باتون به عنوان مدیر ارشد ارتباطات جدید گروه رسانه‌ای گاردین منصوب شد
  ۳ گام ساده برای حفظ ارتباط در روابط‌عمومی
  انقلابی در روابط شما
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 3720صفحه نخست » آموزش روابط عمومیدوشنبه، 27 خرداد 1392 - 05:01
الگوی سرگرمی در یک رسانه دینی
سیدحسین شرف الدین دانش آموخته حوزه علمیه و استادیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)   - رسانه جمعی در اصل موجودیت و هویت یابی سازمانی و نیز در مقام نقش آفرینی و ایفای کارکردهای محول و محقق، لاجرم از دو نظام الگویی تأثیر می پذیرد.
  

چکیده

رسانه جمعی به عنوان یک نهاد، سازمان و یک کنشگر فعّال فرهنگی اجتماعی، در اصل موجودیت و هویت یابی سازمانی و نیز در مقام نقش آفرینی و ایفای کارکردهای محول و محقق، لاجرم از دو نظام الگویی تأثیر می پذیرد: الگوی ساختی یا الگوی هنجاری معطوف به ساختار، و الگوی کارکردی یا الگوی هنجاری معطوف به حوزه عمل. رسانه ملی نیز به عنوان یک رسانه دینی، خلق برنامه های دارای جهت گیری دینی، از این قاعدة عام مستثنی نیست. این نوشتار در صدد است با الهام از منابع اصیل اسلامی، به عنوان تنها مرجع و الگوی هنجاری معتبر، برای هدایت نظری و عملی نهادهای اجتماعی کشور، قواعد رفتاری و منطق عملی رسانه ملی در ایفای کارکردهای حرفه­ای عموماً، و کارکرد سرگرمی به عنوان برجسته ترین کارکرد این رسانه، خصوصاً، در قالب طرح مجموعه ای از اصول راهبردی و خطوط راهبری عملی به مثابة بنیادهای هنجاری هدایت گر رسانه در تأمین این مهم بدست دهد.

کلیدواژه ها: سرگرمی، رسانه، تلویزیون، اسلام، الگو، هنجار.             

 

مقدمه

«سرگرمی» به معنی لهو و لعب در عربی و در انگلیسی «Entertainment/Amusement/Recreation» می باشد. در اصطلاح، به مجموعه ای از فعالیت­های اختیاری، انتخابی، تفننی و غیر انتفاعی اطلاق می شود که غالباً با هدف نیل به برخی هیجانات مثبت نظیر شادی، لذت، آرامش، خرسندی و... و دفع برخی انفعالات و هیجانات منفی نظیر غم، افسردگی، اضطراب، فشار روحی و...) و نیز حصول برخی نتایج متوقع همچون تقویت قوای جسمی، خودشکوفایی، کسب مهارت های لازم، جبران کمبودها، ارضای حس تنوع جویی و... مورد توجه قرار می گیرند. سرگرمی ها را گاه به اعتبار ظرف وقوع، «فعالیت های فراغتی» و گاه به اعتبار اثر غالب یا متوقع یعنی فرح­بخشی، «تفریحات» نام نهاده اند.

کار و فراغت تا پیش از انقلاب صنعتی به صورتی به هم پیوسته، مکمل و دارای نسبت اصل و فرع ملاحظه می شدند. در این نسبت سنجی همواره رجحان و ارزش و اعتبار غالب از آن «کار» بود. به استثنای کار بدنی، که همواره مورد بی مهری و بلکه نفرت طبقات اعیان و اشراف و برخی از مشتغلان به فعالیت های فکری و هنری، به ویژه در یونان و روم باستان بوده است، سایر مصادیق کار همواره در مقایسه با فراغت خواهی و تفریح، دست کم در مقام نظر ترجیح می یافت. برهم خوردن رابطه میان کار و فراغت و تقابل میان آنها، بلکه ترجیح فراغت بر کار، از جمله نتایج انقلاب صنعتی و تحولات ناشی از آن است.

وقوع تحولات بنیادین و گسترده ناشی از فرایند پرشتاب صنعتی شدن و مدرنیسم، طیف وسیعی از پیامدهای خواسته و ناخواسته را در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و تدریجاً در کل جهان موجب گشت. بسط تدریجی «اوقات فراغت» تحت تأثیر دگرگونی های نظام شغلی، تقسیم کار اجتماعی، مکانیزه شدن غالب فعالیت ها، رشد جمعیت، افزایش سن کاریابی، کاهش سن بازنشستگی، ورود گسترده زنان به چرخة فعالیت های شغلی برون خانگی و... از جمله این پیامدهاست. تلاش و تکاپوی همه جانبه برای چاره اندیشی و برنامه ریزی برای بهره گیری بهینه از این اوقات، به عنوان بخشی ازسرمایه ملی قابل استحصال و ضرورت پاسخ دهی به انتظارات و مطالبات توده ای، به شکل گیری مجموعه ای از اقدامات متنوع متناسب با امکانات محیطی منجر شد. میزان موفقیت دولت های رفاه و نهادها و سازمان های فرهنگی، وابسته در تأمین این مهم، متناسب با ظرفیت ها و امکانات محیطی و انتظارات عمومی، به یکی از شاخص های مهم توسعه یافتگی تبدیل شد. افزایش اوقات فراغت در کنار سایر تحولات روان شناختی و فرهنگی ـ اجتماعی، از جمله رشد روز افزون امکانات رفاهی، غلبه روحیات تنوع طلبانه و لذت جویانه، بروز تدریجی برخی بحران های ناخواسته، به ویژه بحران های وجود شناختی، سرخوردگی های ناشی از سبک های زندگی مدرن و مجموعه دیگری از رویدادهای آشکار و پنهان در این جوامع، اشتیاق روز افزون به اشتغالات برنامه های سرگرم کننده و تفریحی را به یکی از کانونی ترین مطالبات و توده ای و یکی از برجسته ترین دل مشغولی های فراغتی تبدیل کرد. حضور بخش خصوصی، ظهور پدیده «صنعت فرهنگ»، دخالت انگیزه ها و اغراض سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک و میدان داری غرایز و شهوات لذت جویانه کنترل ناپذیر. انسان، بازار سرگرمی وتفریح را به یکی از پررونق ترین بازارهای ارضاء کننده خواسته ها و منویات متنوع درسطوح مختلف، به ویژه پوشش دهی به اوقات فراغت تبدیل نمود.

از این  رو، سرگرمی اگر در گذشته به صورتی درهم آمیخته با کار و تلاش، بدون نیاز به تمهیدات و چاره اندیشی های ویژه، پوشش می یافت و یا بیشتر در ناحیه برخی گروه های سنی همچون کودکان و نوجوانان یا برخی طبقات همچون اقشار متمکن و مرفه احساس می شد، امروزه به یکی از فرصت های همگانی نسبتاً مستقل از روند های عادی کار و تلاش رسمی و شدیداً نیازمند سیاستگذاری و برنامه ریزی، و تخصیص امکانات تبدیل شده است.

از جمله سازمان هایی که در راستای تأمین نیازهای تفریحی و فراغتی در جامعه مدرن اعلان موجودیت کرده و بخش قابل توجهی از فعالیت خود را به تامین این نیاز اختصاص داده اند، رسانه های جمعی اند. رسانه های جمعی مدرن، به دلیل جاذبه های هنری، قابلیت های تکنیکی، موقعیت ساختاری، مقبولیت توده ای، مأموریت نهادی، نیازها و انتظارات جمعی، بخش قابل توجهی از ظرفیت های کارکردی خویش را به تأمین این نیاز یا خواسته اختصاص دادند. نقش آفرینی در این عرصه و احراز این موقعیت، اگر به اقتضای ذاتی و فلسفه وجودی رسانه ها مستند نباشد، دست کم به عملکرد تاریخی و هویت کارکردی آنها مربوط می شود. از این میان، رسانه های تصویری همچون سینما و تلویزیون، به دلیل برخی ویژگی های ذاتی، موقعیتی و کارکردی، در تأمین این مهم گوی سبقت را از سایرین ربوده اند. در این میان، تلویزیون، از موقعیت و جایگاه ممتاز و بی بدیلی برخورداراست.

سرگرمی، اگر چه در محاورات اصحاب رسانه، به سنخ نه چندان مشخصی از برنامه ها اطلاق می شود، اما از منظر کارکردی، هر برنامة رسانه بالقوه می تواند دست کم برای برخی مخاطبان اثر سرگرم کننده داشته باشد. رسانه به عنوان یک نهاد اجتماعی برای ایفای نقش در سپهر عام جامعه، به داشتن الگوی عملی و منطق رفتاری برگرفته از مراجع و منظومه های هنجاری معتبر در محیط تعامل خویش، نیاز مبرم دارد و در عمل نیز هر نظام یا سازمان رسانه ای آگاهانه یا ناآگاهانه از یک یا چند مدل هنجاری، به صورت انحصاری یا تلفیقی تبعیت می کند. وضعیت مقابل هنجارمندی، بی هنجاری است که نه عملاً برای یک سازمان اجتماعی متصور است و نه نظراً توجیه پذیر.

روشن است که یک الگو یا نظام هنجاری جامع باید به گونه ای طراحی شود که بتواند رسانه مربوط را درموقعیت های مختلف و متناسب با ظرفیت ها و محدودیت های واقعی عرصه عمل هدایت کند. آنچه ضرورت یک نظام هنجاری مشخص را برای رسانه اجتناب ناپذیر می سازد، کارکردها و نقش های مهمی است که رسانه ها در حوزه اطلاع رسانی، آموزش، جامعه پذیری، نظارت، کنترل، بسیج و تأمین سرگرمی و تفریح توده وار متناسب با انتظارات جمعی عهده دار شده اند. این نیاز و ضرورت برای رسانه ملی، که به اقتضای بایسته ها و الزامات و آرمان های فرهنگی ناشی از انقلاب اسلامی، دانشگاه عمومی لقب گرفته و به رشد و هدایت توده ها منطبق با باورها، ارزش ها، هنجارها، نگرش ها، الگوها و رفتارهای دینی یا مورد تایید دین در نیل به تعالی مطلوب ماموریت یافته، مضاعف خواهد بود. تأمین کارکرد سرگرمی توسط یک رسانه دینی، که در ظاهرکارکردی غیرمنتظره می نماید، ضرورت یک الگوی معیار جهت توجیه اصل و کم و کیف ایفای این مأموریت را ضرورت بیشتری می بخشد. روشن است که توقع استنباط یک نظام هنجاری و منطق رفتاری خاص مبتنی بر آموزه های عام و بایدها و نبایدهای فقهی و اخلاقی اسلام، متفرع بر شناخت موضع کلی اسلام به عنوان یک دین نسبت به مقوله سرگرمی و مصادیق و گونه های مختلف آن است. برای مثال، کسانی که با تمسک به برخی ظواهر درون دینی و ملاحظات اجتهادی، سرگرمی را عموماً به دلیل ماهیت لهوی آن، غیردینی و اشتغال به آن را منافی با روح و مرام مؤمنانه می انگارند، در خصوص مواضع هنجاری اسلام، بیش تر به ادله ترجیحی سلبی متضمن مفسده ملزمه و غیرملزمه (حرمت و کراهت) سوگیری دارند. در مقابل، کسانی که موضع اسلام را در برخورد با این سنخ مقولات، نه نفی مطلق که مقید و مشروط به لحاظ قیود و شروط خاص می دانند، بیشتر بر اصل اولی یعنی «اباحه» تأکید دارند.

 

اسلام و سرگرمی

تلقی پذیرفته شده و برخوردار از پشتوانه های قوی معرفتی این است که اسلام به عنوان دین تمام زندگی، نسبت به مجموع عناصر و مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی و زیرساخت ها و روبناهای زندگی انسانی، اعم از باورها، ایدئولوژی ها، ارزش ها، نگرش ها، قواعد و هنجارها، الگوها وسبک های زندگی، افعال و کنش ها جوارحی و جوانحی، سیاست ها و برنامه های تدبیری، نظام ها و خرده نظام های اجتماعی و...اعلان موضع کرده و در هر بخش، به تناسب رهنمودها، و آموزه هایی ارائه فرموده است. اسلام برای تحقق اهداف تربیتی و هدایتی خود و رسیدن مؤمنان به کمال مطلوب، سامان دهی به زندگی این جهانی بشر با هدف زمینه سازی برای نیل به مقصود و اتمام حجت بر همگان را وجهه همت خویش قرار داده و ایده حاکمیت ولایی بر مبنای قوانین الهی را برای تحقق آن و ایجاد بسترهای فرهنگی اجتماعی لازم برای رشد و شکوفایی سرمایه های فطری آماده کرده است. به بیان برخی محققان:

نیاز به دین برای صعود به قلل عالی و کمالات انسانی است. انسان کمال اصیل خویش را نمی شناسد. درصورت شناختن، راه صعود به آن را نمی داند. دین برای راه بردن به آن کمالات است. در عین حال، سامان دادن به وضع زندگی انسان ها، از اعراض تبعی دین است؛ چون رسیدن به کمال حقیقی جز با عبور از حیات دنیا میسر نیست. و این «عبور» نیازمند برنامه و دستور است تا از هدف نهایی باز نماند. عدم انتظام در معاش، استعداد وصول به آن غایات را باطل و ضایع می سازد. بدین جهت، از دین انتظار می رود در همه شئون بشری دخالت کند و برای حرکات و سکنات وی برنامه ای داشته باشد. ولی پر واضح است که برنامه داشتن برای کلی و جزیی معاش انسان ها امری است، و غایت بودن این معاش امری دیگر.1

لازم به یادآوری است که منابع اخذ دیدگاه اسلام در موضوع تفریح و سرگرمی، همچون سایر موضوعات، در عین پیوستگی ارگانیک در چارچوب یک ساختار منسجم، متعدد و متکثر می باشند. بخشی از ایده ها و مبانی نظری این موضوع از منظر اسلام، از روح کلی این مکتب، بخشی، از گزاره های توصیفی دین در خصوص ویژگی های انسان و نیازها و ضرورتهای وجود شناختی و زیستی او، پاره ای از طریق توصیه ها و دستورالعمل های ترغیبی، تجویزی و تحذیری آن در این باب یا ابواب مشابه، بخشی از آن از سیره عملی معصومان(ع)، بخشی از طریق استلزامات عقلی و عرفی ادله، توصیه ها و اهداف شریعت، برخی از طریق ارجاع به سیره عقلاء و عرف غالب متشرعان قابل اصطیاد و استنتاج است. اجتهادات فقهی و اخلاقی بزرگان و اساطین دین، در پرتو کاوش متعمقانه منابع فوق، دستاوردهای پردازش شده ای است که می تواند در تعیین خطوط کلی مواضع دین در این بخش ماخذ واقع شود.

لازم به یادآوری است که علاوه بر دلایل نقلی، برخی دلایل عقلی بر ضرورت تفریح و سرگرمی نیز به دلالت التزامی، موضع تأییدی دین را بیان می کند.

دلیل عقلی اول که مربوط به حوزه روان شناسی فلسفی است، سرگرمی خواهی و فراغت جویی، لذت جویی و شادی خواهی را به نیازهای اصیل انسان ارجاع می دهد: انسان فطرتاً و ذاتاً به لذت و خوشگذرانی روی می آورد. در مقابل فراراز رنج، و درد، سختی و تنفر از آن نیز به صورت تکوینی و غیر اختیاری در روان انسان وجود دارد.2 این نیاز طبیعی و فطری، همواره به تبع ظرفیت ها و امکانات محیطی و متناسب با معیارها و ترجیحات فرهنگی ارضاء می شود. اسلام به اقتضای فطری بودن، اصل این تمایل و لوازم قهری آن را مورد تأیید قرار داده و انتظار می رود که شریعت اسلامی، که متکفل هدایت سلوک عملی انسان در نیل به غایات متعالی است، در این بخش نیز مؤمنان را راهبر باشد. نکوهش موجود در برخی منابع دینی، نه به اصل لذت بلکه به عوامل و عوارض جانبی آن، همچون اکتفا به لذت های طبیعی و غفلت از لذت های متعالی، اکتفا به لذت های آنی و زودگذربه جای لذت های نسبتاً پایدار، افراط در لذت گرایی و تن آسایی و روی گردانی از کار و تلاش سازنده و... راجع است.

از این رو، راه رسیدن به ارزش های متعالی از جمله شادی، نشاط و آرامش نیز به اقتضای عقلانیت ابزاری، مطلوبیت تبعی دارد. مشوق و محرک اصلی در سوق یابی به فعالیت های فراغتی و تفریحی، تأمین هر چند موقت درصدی از شادی و آرامش است که جزو نعمت های الهی و ارزش های کمیاب بشری معرفی شده است.3 اینکه بشر در این انتخاب، به چه میزان درست و منطبق با نیاز و هدف عمل کند، داستان دیگری است.

دلیل عقلی دوم، دلیل کارکردی است. از منظر کارکردی، سرگرمی و تفریح به مثابه مجموعه ای از کنش های انسانی، به صورت آشکار، پنهان و مستقیم، غیرمستقیم به خلق آثار و نتایج غالباً مثبتی منجر می شوند؛ نتایجی که وجود آن برای استمرار حیات انسانی اجتناب ناپذیر است. برخی از این نتایج، به دلیل نقش و تأثیر مثبتی که در کلیت زندگی مؤمنانه و دارای مطلوبیت دینی دارند، مورد توصیه و تأکید دین قرار گرفته اند. از این رو، فعالیت ها و اشتغالات سرگرم کننده به اعتبار نقش علّی در حصول این نتایج، در صورتی که با محذور عقلی و شرعی خاصی مواجه نباشند، مطلوبیت مقدمی خواهند یافت. شواهد تجربی فراوان مؤید این است که بخشی از فعالیت های فراغتی و تفریحی، نقش قابل توجهی در پرورش قوای جسمی، روحی، فکری و اخلاقی افراد دارند و آنها را برای ایفای نقش های برتر قوت و نیرو می بخشند، یا از ابتلاء به آسیب ها و عوارض فرساینده و مخرب مصون می دارند. مطالعات انجام شده، ترتب طیف گسترده ای از آثار و نتایج مثبت را بر برخی فعالیت های تفریحی سالم تأیید کرده است.4 به عبارت دیگر، اسلام به دلیل جامعیت و عطف توجه به همه ابعاد وجودی و ضرورت های زیستی انسان، قاعدتاً نمی تواند در این خصوص فاقد موضع ایجابی، سلبی یا لااقتضایی باشد. اگر به فرض، شواهد درون دینی متقنی متناسب با سطح انتظار وجود نداشته باشد، از فضای کلی حاکم بر شریعت و یافته های برون دینی مورد تأیید دین می توان غیرمستقیم به کشف موضع دین وقوف یافت. علاوه بر اینکه، شواهد موجود در متون دینی، سیرة بزرگان، عرف متشرعه و دیدگاه غالب فقها و مفسران اسلام بر تأیید مشروط آن دلالت دارد. ملاک ها و معیارهای استنباط شده از تحلیل مصادیق و اشکال مورد توصیه یا امضای اسلام، می تواند ما را در ارزیابی مصادیق موجود و تشخیص صور مجاز و ممنوع رهنمون باشد. بی تردید موضع اسلام در برخورد با این سنخ پدیده ها، ارائه رهنمودهای عام و معیارهایی است که با تکیه بر آن، اجمالاً می توان در خصوص شیوه ها و مدل های عصری و متعارف سرگرمی در هر موقعیت زمانی و مکانی داوری ارزشی نمود.

 اختلاف نظرهای موجود میان اندیشمندان مسلمان، در تفسیر مواضع دین بخشی به مصادیق خاص، همچون غنا، رقص، مجالس لهو و لعب، شکار سرخوشانه، مصرف مسکرات، قمار، شطرنج و...، بخشی به عملکرد تاریخی طبقات اعیان و مرفهان بی درد و اهل فسق و فجور، برخی به نحوة تعامل توده ها و افراط کاری های غالب، بخشی به نتایج نامطلوب متفرع بر پاره ای از مصادیق و اندکی نیز احتمالاً به تلقی های انسان شناختی متفاوت ایشان برمی گردد.

مؤمنان بسته به درجات ایمان، سلوک مؤمنانه، ویژگی های شخصیتی، موقعیت اجتماعی، شرایط محیطی، امکانات، نگرش و... در اصل احساس نیاز به سرگرمی و نحوة پاسخ بدان، وضعیت های مختلف و مشرب های عملی متفاوتی دارند. گروه هدف در این مطالعات و پیشنهادات، توده های متوسط مؤمنان هستند، نه خواص و فرهیختگان. موضوع دیگری که برای همه شارحان و مفسران دیدگاه های اسلام حائز اهمیت است و در تلطیف برخی مواضع سخت گیرانه تأثیر دارد، توجه عمیق به شرایط زیستی انسان معاصر و نیازها و ضرورت هایی است که تحت تأثیر وقوع مجموعه ای از تغییرات بنیادین، بر او تحمیل شده است.

از این رو، اقدامات عملی گسترده و متنوع در خصوص سرگرمی و بسیج امکانات و خلاقیت ها، عمدتاً با هدف پاسخ به این نیاز طبیعی یا اجتماعی و به بیان برخی، نیاز کاذب بوجود آمده است. بی تردید ارضای نیازهای مشترک و همگانی، در هر جامعه، به تناسب مجموعه شرایط و زمینه های فرهنگی امکانات محیطی با ساز و کارهای نهادی پاسخ می یابد. در کشور ما، اسلام به عنوان یک آیین زندگی، گفتمان غالب فرهنگی و فرانهاد اجتماعی، که مسئولیت تأمین شالوده های لازم برای همه نظام ها وخرده نظام های هنجاری را دارد، در خصوص اصل نیاز به سرگرمی و نحوة ارضای آن از طریق سازمان های اجتماعی از جمله رسانه نیز دیدگاه ها و مواضع او مبنای سیاستگذاری و عمل خواهد بود. به هر حال، رسانه ملی به عنوان یک رسانه دینی و یک سازمان فرهنگی اجتماعی مکلف و مأمور به تمهید برنامه های سرگرم کننده و پوشش دهی به اوقات فراغت توده ای، الزاماً باید از الگوی هنجاری مقبول و مورد تأیید اسلام و نظام اسلامی تبعیت کند.

اسلام به عنوان یک دین با سرگرمی و تفریح، به عنوان یک نیاز یا خواسته فطری و غریزی یا یک ضرورت ناشی از جهان زیست اجتماعی انسان به صورت مشروط و مقید، نه تنها مخالفتی ندارد که به اشکالی از آن نیز توصیه و ترغیب کرده است. سرگرمی حتی اگر مصداق لهو هم باشد، تنها مواردی از آن که طبق معیارهای دینی «لهو محرم» تشخیص داده شود، ممنوع خواهد بود. بر این اساس، میان دین و سرگرمی، اگر مرزی هم باشد، سیال و انعطاف پذیر است.

 

تلویزیون و سرگرمی

برای رسانه های جمعی، از جمله تلویزیون نقش ها و کارکردهای متعددی بیان شده است. از آن جمله: 1. آموزش اعم از آموزش کلاسیک و آموزش عمومی و غیررسمی، که غالباً به صورت غیرمستقیم و با هدف ایجاد، اصلاح و تغییر نگرش ها و رفتارهای عموم مخاطبان صورت می پذیرد. از این کارکرد، گاه به «جامعه پذیری» یا «اجتماعی کردن»، توده ها تعبیر می شود؛ 2. اطلاع رسانی: کسب اطلاع از حوادث و وقایع مهم داخلی و خارجی از طریق فرایند رصد و نظارت و انتقال آن به توده ها، با هدف افزایش آگاهی و ایجاد آمادگی های لازم برای رویارویی نظری و عملی با این مسائل؛ 3. ایجاد تداوم و پیوستگی فرهنگی از طریق جامعه پذیری، انتقال میراث فرهنگی، ایجاد پیوند میان نسل های متوالی، بازتولید و تقویت اصول و مفروضات مشترک، شکل گیری و تعمیق روح و هویت جمعی. از این کارکرد، گاه به «ایجاد انسجام و همبستگی» تعبیر می شود؛ 4. تفریح و سرگرمی: همه اقداماتی که رسانه به صورت آشکار و پنهان برای پرکردن اوقات فراغت و با هدف ایجاد شادی، خشنودی، رفع ملالت، رهایی از روزمرگی و... صورت می دهد، جزو این کارکرد محسوب می شوند. این سنخ برنامه ها، علاوه بر کارکرد معمول، نقش قابل توجهی در افزایش اطلاعات، رشد خلاقیت ها، توسعه مهارت ها، شکوفایی استعدادها، تغییر نگرش ها، پرورش قوای جسمی و روحی و... دارند؛ 5. بسیج و تبلیغ: کارکرد بسیج بیشتر جنبه سیاسی و مذهبی دارد و معمولاً برای تهییج توده ها در مسیر اهداف منظور به کار گرفته می شود. این کارکرد در شرایط خاص، ضرورت و اهمیت کاربردی ویژه می یابد.5

کاتز، گورویچ6 وهاس،7 در گونه شناسی خود از نیازهای رسانه ای انسان، به پنج دسته اشاره کرده اند: 1. نیازهای شناختی: نیازهای مرتبط با تقویت اطلاعات، دانش و فهم محیط. این نیازها بر مبنای تمایل برای فهم و غلبه بر محیط است. آنها همچنین حس کنجکاوی وکاوشگری ما را ارضا می کنند؛ 2. نیازهای احساسی: نیازهای مرتبط با تقویت تجربه های زیبایی، لذت و احساس. جستجوی لذت و تفریح انگیزه متداولی است که می تواند توسط رسانه ها ارضا شود؛ 3. نیازهای همبستگی فردی: نیازهای مرتبط با تقویت اعتبار، اطمینان، توازن و موقعیت فرد. این نیازها ناشی از تمایل فرد برای تعالی نفس است؛ 4. نیازهای همبستگی اجتماعی: نیازهای مرتبط با تقویت خانواده، دوستان و جهان. این نیازها بر مبنای تمایلات فرد برای همبستگی با دیگران است؛ 5. نیاز برای فرار: نیازهایی که مرتبط با فرار و رهایی از تنش و تمایل برای سرگرمی است.8

لازم به یادآوری است که کارکردهای چندگانه تلویزیون، نه به صورت مجزا و متمایز که غالباً درهم آمیخته و ترکیبی اند. هر برنامه سرگرم کننده، ممکن است کارکرد شناختی، عاطفی، یکپارچه سازی شخصی(اعتماد سازی)، یکپارچه سازی اجتماعی و رهایی از تنش را نیز به همراه داشته باشد. هدف اولی مخاطب از سوق یابی به تلویزیون، ممکن است رهایی از تنش ولذت جویی باشد، اما ثانیاً و بالتبع، به اطلاعات نیز دست یابد؛ زیرا گاه این سیر معکوس خواهد بود.9و10

رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون، به دلیل برخورداری از برخی ویژگی های منحصر به فرد، در راستای تأمین نیازهای فراغتی متناسب با امکانات نرم افزاری و سخت افزاری خود، ظرفیت های اجتماعی، میراث فرهنگی و تمدنی، گفتمان های غالب فرهنگی جامعه خود، دستورالعمل ها و آیین نامه های سازمانی، یافته های علمی و تجربی، انتظارات جمعی، به تولید و توزیع طیف گسترده ای از برنامه های متنوع تحت عنوان «سرگرمی» اقدام کرده اند. ویژگی سرگرم کنندگی، اگر کارکرد ذاتی رسانه ها هم نبود، دست کم تحت تأثیر ضرورت های فرهنگی تاریخی، در زمره اصلی ترین کارکردهای آنها قرار گرفت.

به هر حال، کارکرد سرگرمی در جهت تأمین اهداف مورد نظر، اگر نگوییم تنها، دست کم رایج ترین، برجسته ترین، پرمصرف ترین و مؤثرترین کارکرد رسانه های تصویری از جمله تلویزیون، از ابتدای ظهور تاکنون بوده است. روشن است که رسانه به عنوان یک نهاد و کارگزار فرهنگی اجتماعی در ایفای همه نقش ها و وظایف خود، قاعدتاً تابع ظرفیت های فرهنگی، و امکانات و اقتضائات زمینه ای و محیطی جامعه تحت پوشش خود خواهد بود.

از شواهد تاریخی بر می آید که سرگرمی به عنوان برجسته ترین کارکرد رسانه، به لحاظ ذاتی، درجه اهمیت، محتوا و مضمون، نحوه پردازش، آثار مترتب، اغراض و انگیزه های محرک و تشدیدکننده آن، بیش از سایر کارکردها، رسانه های مدرن را در معرض اتهام و خرده گیری و بعضاً موضع گیری های طرد کننده قرار داده است.

شواهد عینی نشان می دهد که دست کم یکی ازچالش های عمده فرقه های مسیحی، اعم از کاتولیک و برخی فرق زهد گرای پروتستان، برای استفاده از رسانه ای همچون تلویزیون در تبلیغ آموزه های مذهبی خود، اشتهار و تعین یابی کارکردی این رسانه در تولید و پخش اقلام سرگرم کننده بوده است؛ کارکردی که در ظاهر با تعلقات دین باورانه، فرهنگ متشرعانه، به ویژه از نوع راهبانه و زاهدانه آن متعارض و ناسازگار به نظر می رسید. این مواجهه، مسیحیت علاقمند به کاربرد رسانه های تصویری مدرن، همچون تلویزیون را به تکاپو برای انتخاب و ترجیح یکی از سه گزینه محتمل ملزم ساخت: 1. کنار نهادن تلویزیون به عنوان رسانه ای که قابلیت و شایستگی لازم برای انعکاس پیام های جدی و آموزه های متعالی را ندارد؛11 2. ظرفیت زایی و بسط کارکردی تلویزیون، مناقشه در انحصاری بودن کارکرد این رسانه در سرگرمی، و ارجاع برجسته بودن آن به دلایل و زمینه های تاریخی و مطالبات انسان مدرن؛ 3. مناقشه در جدایی و وجود مرز عبور ناپذیر میان دین و فرهنگ مؤمنانه با مطلق سرگرمی، و امکان بهره گیری همزمان از قالب ها و ظرفیت های رسانه ای سرگرم کننده برای ابلاغ و تبلیغ معارف دینی.

گذر زمان، به ویژه به دلیل وجود مؤیدات و مرجحات مختلف، گزینه سوم را مبنای انتخاب این گروه ها قرار داد. مشی عملی کارگزاران فرهنگی در ایران و نحوة تعامل آنها با رسانة ملی نیز از ترجیح عملی، بلکه تعین همین گزینه حکایت دارد. لازم به یادآوری است که امروزه دیوار مزعوم میان دین و سرگرمی در فعالیت های رسانه ای مدرن به شدت دستخوش دگرگونی شده است. از یک سو، صنعت سرگرمی برای جذب مخاطب از مفاهیم، مضامین، نمادها، شعائر و شخصیت های الگویی دینی بهره می گیرد. از سوی دیگر تبلیغات دینی برای جذب بیشتر مخاطب، انتقال و تعمیق باورها، و بینش های دینی و اشاعه فرهنگ و آداب مذهبی از قالب های سرگرمی استفاده می کنند.12 بخشی از آنچه تحت عنوان «دین رسانه ای» از آن یاد می شود، از طریق قالب های متنوع دارای کارکرد سرگرمی انتقال داده می شود.

بر این اساس، اگر قرار است تلویزیون با اعمال برخی اصلاحات، به یک رسانه دینی تبدیل شود، این ویژگی باید بیش از هر چیز خود را در کارکرد غالب آن، یعنی تولید سرگرمی متبلور سازد. البته انتظار به حق این است که عملکرد این رسانه، در ایفای همه کارکردها از جمله سرگرمی، به تبع الگوی هنجاری و منطق عملی حاکم برآن، متمایز و متفاوت از عملکرد یک رسانه سکولار باشد.

سیمای جمهوری اسلامی ایران، نیز اگر چه باقتضای شأن رسانه ای خود، از قالب های برنامه ای، الگوی کارکردی، قواعد عملی، اصول حرفه ای، ظرفیت های تکنولوژیکی، زیباشناختی، زبان شناختی، نشانه شناختی و... تبعیت می کند، اما به دلیل انتساب به نظام اسلامی، حاکمیت ولایی، داشتن صبغه و دغدغه دینی، ظرفیت های فرهنگی محیط، و الزام به ایفای نقش های خاص و تأمین مطالبات و انتظارات عامِ برگرفته از موقعیت ساختاری آن، توقع می رود که به لحاظ کارکردی نیز در عین همسویی با قاعده مندی ها و قراردادهای فوق، مرام دیگری، متمایز از شیوه های رسانه ای رایج و غالب را در پیش بگیرد.

بی شک، یکی از عناصر زیرساختی تعیین کننده این تمایز ساختی- کارکردی، الگوی هنجاری، منطق عملی و قواعد رفتاری متناسب خواهد بود. طراحی و تدوین الگوی هنجاری متناسب یکی از زیرساخت های ترسیم کننده این تمایز بالقوه است. سرگرمی دریک رسانه دینی، از بسیاری وجوه از جمله انتخاب سوژه، کیفیت تولید، فرم، صحنه آرایی، پردازش، میزان التزام به رعایت قواعد فقهی و ارزش های اخلاقی، هدف، کمیت، زمان پخش، نوع نگاه به مخاطب و نتایج مورد انتظار، با روند جاری در رسانه های سکولار متفاوت می باشد. از سوی دیگر، با توجه به استقبال شایان مخاطبان، به ویژه گروه های سنی پایین از این نوع برنامه ها، یک رسانه دینی برای جلب مخاطب و ایفای رسالت تبلیغی خویش، ناگزیر باید همه تمهیدات لازم را برای بهره گیری هر چه بهتر و بیشتر از ظرفیت رسانه ای تخصیص یافته به «سرگرمی» فراهم سازد.

 

رسانة ملی و الگوی هنجاری

رسانة ملی به عنوان یک نهاد ارتباطی و یک سازمان فرهنگی اجتماعیِ فعّال در گستره نظام اجتماعی، به اعتبار شأن سازمانی، موقعیت ساختی و نقش و وظیفه حرفه ای خویش، آگاهانه یا ناآگاهانه از یک یا چند نظام الگویی تعیین شده یا تعین یافته تبعیت می کند. الگوی هنجاری و قواعد رفتاری یک سازمان دارای قلمرو فعالیت ملی، از مفروضات زمینه ای، آرمان های ارزشی و ظرفیت فرهنگی اجتماعی بومی استنتاج می شود. در شرایط کنونی، انتظار می رود این رسانه ملی به عنوان بخش انفکاک ناپذیری از ساختار کلان جامعه، ضمن درون ریزی و انعکاس این تحول همه جانبه در تاروپود خود، در مسیر گسترش و تعمیق آن به سایرعرصه ها نیز، نظام اسلامی را مساعدت کند. طراحی و تدوین الگوهای هنجاری خرد و کلان مبتنی بر مبانی نظری خاص و متناسب با اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی، گامی اساسی درجهت سامان یابی حرکت طبیعی رسانه ملی در مسیر تبدیل شدن به یک رسانه دینی است.

ماهیت فرهنگی انقلاب از یک سو، و نقش بسیار مهم رسانه های جمعی در گسترش و تعمیق فرهنگ انقلاب در داخل و خارج کشور، از سوی دیگر، ضرورت این همسویی ساختی و کارکردی را دو چندان کرده است. علاوه بر اینکه، انقلاب اسلامی به دلیل مختصات ویژه، در این بخش نیز همچون سایر بخش ها، ناگزیربه خلق الگوهای اصیل و بومی متناسب خواهد بود.

مراد از «الگو یا نظریه هنجاری»، آن دسته ای از نظریاتی است که متضمن بایدها و نبایدها ـ غالباً برگرفته از اقتضائات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، نظام های هنجاری کلان، عرف و شیوه های قومی رایج در جامعه و الزامات و انتظارات معطوف به نحوة عمل رسانه جمعی اند و ارتباط رسانه به عنوان یک نهاد اجتماعی را با نهاد سیاست، اقتصاد، دین، تعلیم و تربیت و به طورکلی، جامعه و فرهنگ در شبکه ای از تعاملات به هم پیوسته تعیین می کنند. از نگاه برخی نویسندگان: نظریات هنجاری به این امر می پردازند که اگر فقط یک دسته مشخص از ارزش ها باید مدنظر قرار گیرد، در آن صورت رسانه ها باید چگونه عمل کنند. چنین تئوری هایی شرایط یا اهدافی را در زمینة عملکرد رسانه ها مطرح می کنند و لاجرم انتظارات مشخصی هم از آنها مطرح می شود. تئوری های هنجاری غالباً در لابه لای قوانین، قواعد و مقررات هر جامعه عرضه می شوند.13

بی تردید مبنای سیاست گذاری و تدوین نظام هنجاری برای رسانه ای که گستره فعالیت آن به مرزهای جغرافیایی محدود است، فرهنگ ملی خواهد بود. از این رو، هر جامعه ملی باید روایتی مشخص و تفصیلی از نظریه یا الگوی هنجاری ارائه دهد. البته داشتن نظام هنجاری بومی، منافاتی با فعالیت برون مرزی ندارد؛ زیرا ایفای مأموریت برون مرزی نیز تا آنجا که به رسانه و پیام مربوط است، عمدتاً توسط همین نظام هنجاری هدایت می شود.

تحولات ساختاری عمیق و پرگسترة جامعه ایران، تحت تأثیر انقلاب اسلامی و ضرورت ها و الزامات ناشی از استقرار حکومت دینی و رسالت های فرهنگی و تربیتی آن، نیاز به تدوین یک منشور هنجاری جامع مبتنی بر آموزه ها و تعالیم ارزشی و هنجاری اسلام برای هدایت عملکردی رسانه ها درجهت تأمین اهداف و آرمان های بلند انقلاب در سطوح خرد و کلان، را در دستور کار مسئولان فرهنگی نظام قرار داده است. اندیشمندان و محققان داخلی این حوزه، در راستای ترمیم این خلاء، تاکنون تلاش های در خور تحسینی را برای استخراج خطوط کلی این نظام متناسب با زیرساخت های فرهنگی ـ اجتماعی و اقتضائات جامعه و رسانه دینی سامان داده اند و صورت بندی های متعددی با همین نام هرچند با مؤلفه ها و ساختارهای متفاوت برای سامان یابی نظام رسانه ای کشور، رسانه ملی یا برخی رسانه های خاص، مانند مطبوعات طراحی و پیشنهاد شده است.14

بی تردید یک نظریه یا الگوی هنجاری جامع برای نظام رسانه ای کشور، الزاماً باید بر اساس ظرفیت های آموزه های اسلام، دیدگاه ها و مواضع رهبری نظام اسلامی، قانون اساسی، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، نیازها و ضرورت های جامعه، اقتضائات فرهنگ عامه، انتظارات و توقعات مخاطبان، مصالح جمعی طراحی و تدوین گردد. نظریه هنجاری معطوف به سرگرمی مطلوب در سیمای جمهوری اسلامی نیز حلقه ای ازحلقات نظام هنجاری کلان رسانه است که باید با محوریت اصول و مبانی فوق تدوین و تنظیم گردد.

 

الگوی هنجاری اسلام

به نظر می رسد از میان نظریه های هنجاری ارائه شده، تنها نظریه ای که البته پس از بازسازی و اعمال تغییرات لازم، سازگاری بیشتری با نظریه هنجاری اسلامی دارد، نظریه موسوم به «مسئولیت اجتماعی» است. یکی از اصلاحیه های مهم آن این است که مفهوم مسئولیت در بینش توحیدی، فقط در مقابل خدا اصالت دارد. ما یک مسئولیت واقعی بیشتر نداریم، آن هم در مقابل خداست. این امر برخاسته از جهان بینی اسلام است. حقیقت مسئولیت در مقابل خداست، بقیه مسئولیت ها در شعاع مسئولیت خدا شکل می گیرد.15 بی شک، تعهد و مسئولیت ارباب رسانه و پیام آفرینان در مقابل خداوند، یکی از مؤلفه های کلیدی هر نوع الگوی هنجاری دارای مبانی دینی است.

حساسیت بسیار زیاد اسلام در موضوعات فکری، تربیتی و اخلاقی و نقش بسیار مهم رسانه در فرهنگ سازی، جامعه پذیری و تصرف های گسترده و عمیق آن در دنیای ذهنی و روانی مخاطبان توده ای، ضرورت سامان یابی در چارچوب یک الگوی هنجاری متناسب و دستورالعمل های رفتاری هدایت گر را صد چندان می کند. به بیان یکی از اندیشمندان معاصر:

در فرهنگ اسلامی، ویروس های فکری به مراتب خطرناک تر و جدی تر از آفات و بیماری های جسمانی تلقی می شوند. ضررها و آسیب هایی که میکروب ها و ویروس های فکری می توانند وارد کنند، به مراتب خطرناک تر، مهلک تر و جدی تر از آسیب های [ناشی از] عوامل بیماری زای جسمانی است...آیا ویروس و میکروبی که زندگی پنجاه سالة انسان را به مخاطره می اندازد، خطرناک تر است یا عقیده و اندیشه ای که موجب تباه شدن زندگی هزاران میلیون سالی و ابدی انسان می گردد؟16

روشن است که طراحی الگوی هنجاری امری فرایندی و دارای ماهیت پویا است. از این رو، نمی توان یک بار و برای همیشه الگویی مطلوب را متناسب با انتظارات طراحی و تدوین نمود. در گام های اولیه داشتن الگوهای حداقلی نیز برای تأمین نیازهای عاجل مغتنم خواهد بود. بی شک، به کارگیری این الگوها و آزمون آنها در پرتو تجربیات عملی، زمینه مناسبی برای ارائه الگوهای جامع و کارآمد خواهد بود.

نظریه هنجاری اسلام برای هدایت رفتاری رسانه، می تواند ترکیبی از برخی اصول مندرج در نظریه های موجود، به همراه اصول اختصاصی برگرفته از جهان بینی، نظام ارزشی، و هنجاری، و اهداف و آرمان های خود باشد. این نظریه، هر چند در بخش عناصر هنجاری بنیادین متخذ از شریعت و اصول اخلاقی، مبتنی بر حسن و قبح عقلی وضعیتی ثابت دارد، اما در بخش های مرتبط با اقتضائات و ملاحظات مقطعی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و نیز در جنبه های تکنولوژیکی، فنی و هنری به تبع شرایط متغیر خواهد بود.

همان گونه که بیان شد، نظریة هنجاری رسانه، یک سازة مفهومی است که از مفروضات عام و زمینه ای، و شرایط و اقتضائات محیطی هر جامعه استخراج می شود. در اسلام و به تبع آن، جامعه اسلامی، نیز آیات و روایات به صورت مستقیم در رتبه اول، منابع معرفت دینی یا معارف تفسیری، به ویژه فقه و اخلاق از جمله اخلاق فرا دینی مبتنی بر حسن و قبح عقلی، در کنار سیرة متشرعه، عرف عقلاء و مصالح عقلانی در رتبه بعد مبنای استنباط نظریه و نظام هنجاری است. نظام هنجاری رسانه، به دلیل سیاق ملی و اقتضائات ناشی از حوزه کاربری، از منابع سومی نیز، که در واقع ترجمان عینی و فرهنگی شده دو منبع فوق اند، ملهم خواهد بود: قوانین و نظامات هنجاری پایه، مواضع اعلانی رهبری نظام، ضرورت های تشخیصی نظام اسلامی، الزامات محیط، عرف متدینین و متشرعین، نیازها و انتظارات جمعی، یافته های تجربی و پژوهشی، شرایط دوران و... از جمله منابع ملی اخذ نظام هنجاری شمرده می شوند.

 

مفروضات نظری الگوی هنجاری اسلام

الگوی هنجاری رسانه از دید اسلام، صراحتاً و تلویحاً متضمن اصول و مفروضات نظری ذیل می باشد:

1. خدامحوری و اعتقاد به ربوبیت تکوینی و تشریعی خداوند و لزوم اطاعت مطلق از اوامر و نواهی او، به عنوان شاخص ترین ویژگی فرد مسلمان و جامعه اسلامی. بی تردید در بینش اسلامی، خداوند هم سرچشمه وجود است و هم سرچشمه ارزش؛ هم منشاء «هست»هاست و هم منشاء «باید ها و نبایدها». سایر اصول اعتقادی نظیر معاد، نبوت، امامت و ولایت، در ذیل این اصل قرار می گیرد؛

2. هدفمندی خلقت جهان و انسان و اینکه هدف از خلقت وی نیل اختیاری به کمال و تعالی در پرتو ایمان و عمل صالح است؛

3. برخورداری انسان از ادراکات و گرایش های فطری و تمایلات غریزی و لزوم شکوفایی متناسب آنها منطبق با معیارها وهنجارهای تشریعی؛

4. اجتماعی زیستن انسان: انسان موجودی است که به اقتضای سرشت طبیعی خویش(حجرات: 13؛ فرقان: 54؛ زخرف: 32)، زندگی اجتماعی را برگزیده است. این نوع زیستن، به دلیل اقتضائات خاص، نقش تمهیدی برجسته ای در نیل او به سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی دارد. به همین دلیل، ادیان الهی بویژه اسلام، هدایت انسان در مسیر نیل به کمال مطلوب را علاوه بر شخصیت سازی، از رهگذر اصلاح و تأسیس نظام اجتماعی و ساماندهی بنیادها و ساحت های مختلف حیات جمعی تعقیب می کنند؛

5. پیوستگی زندگی این جهانی و حیات اخروی انسان ها به عنوان مقدمه و اینکه نحوة حیات جاودانی انسان ها در آخرت، تابع کیفیت زیستی آنها در دنیاست. مؤمن به اقتضای منطق اسلام، باید آبادانی حیات اخروی را غایت سلوک ومنتهای همت خویش قرار دهد؛

6. انحصار طریق نیل به هدایت و سعادت مطلوب در ایمان مذهبی و عمل به تعالیم وحیانی و خرد متشرعانه؛

7. جامعیت محتوایی دین، برای پاسخ دهی به همه نیازهای ثابت و متغیر انسان در عرصه های گوناگون فردی و اجتماعی و معتبرترین منبع برای اخذ ارزش ها و هنجارهای مورد نیاز؛

8. تربیت پذیری انسان و نقش و تأثیر تعیین کننده و عمیق محیط فرهنگی اجتماعی در فرایند رشد و شکوفایی استعدادهای فردی، سبک زندگی، تعیّنات شخصیتی و نحوة تعامل او با خود، محیط، عوالم ماوراء و کلیت هستی؛

9. لزوم زمینه سازی محیطی و تمهید مقدمات لازم برای شکوفایی هدفمند استعدادها و قابلیت ها به عنوان اساسی ترین رسالت تربیتی دین برای تحقق سعادت دنیوی و اخروی انسان؛

10. استقرارحاکمیت ولایی به عنوان اصلی ترین عامل برای شکوفایی حیات طیب موعود دین و به تبع آن، ایجاد زمینه برای تحقق رشد و تربیت انسان؛

11. ضرورت اجتناب  ناپذیر برخورداری از رسانه های جمعی مدرن با کارکردهای متنوع برای تأمین نیازها و ضرورت های فرهنگی اجتماعی جامعه اسلامی، ایفای وظایف، پیش برد اهداف و مقابله با جریانات معارض؛

12. نیاز به سرگرمی به عنوان یکی از خواسته های اصیل انسانی یا مقدمه ای برای حصول برخی غایات مطلوب، همچون آرامش جویی، ملالت زدایی، رهایی از روز مرگی، خودشکوفایی، کسب نشاط و شادابی یا ارضای تمایلاتی همچون لذت جویی، تنوع طلبی و...؛

13. لزوم قانونمندسازی همة عرصه های فعالیت اجتماعی بر پایه معیارهای مورد قبول اکثریت؛

14. مسئولیت رسانه ملی به عنوان یکی از نهاد های فرهنگی موجود در جامعه اسلامی و یکی از بازوان پرتوان نظام اسلامی در تأمین ضرورت های کارکردی جامعه و پاسخ دهی به نیازهای آموزشی، اطلاعاتی، هویتی، عاطفی، تربیتی، اخلاقی و ارتباطی آحاد آن، متناسب با اهداف و انتظارات.

 

هنجارهای کارکردی رسانه

در قانون اساسی، فرمایشات حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، اساسنامه و مقررات و قوانین رسانه ملی مصوب مجلس شورای اسلامی، اولویت ها و سیاست های تولید، تأمین و پخش رسانه تدوین شده توسط معاونت تحقیقات و برنامه ریزی سازمان صدا و سیما، سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامیِ مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی به ویژه سیاست های معطوف به رسانه ملی، بخش قابل توجهی از هنجارهای کارکردی و الزامات رفتاری رسانه ملی بیان شده است. از این رو، انتظار می رود که رسانه ملی به عنوان یک رسانه دینی، در عمل و از رهگذر فعالیت های حرفه ای خویش، اهداف، آرمان ها و نتایج کارکردی مشخصی را حَسب قواعد الگویی تعیین شده، به صورت آشکار و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم در سطوح فردی و اجتماعی جامعه هدف، عینیت بخشد.17

 

شاخص های عام سرگرمی مطلوب

اسلام به عنوان یک الگوی زیستی، هر چند در مقام انتخاب و تعیین مصادیق خاصی از سرگرمی و تفریح بر نیامده است، اما به صورت عام معمولاً شیوه ها و مدل هایی را ترجیح می دهد که اولاً، با نظام هنجاری (= فقهی و اخلاقی) آن انطباق و همسویی داشته و ثانیاً، به اقتضای عقلانیت ابزاری، مؤمن را در مسیر نیل به اهداف متعالی منظور، مساعدت کرده یا دست کم از وصول بدانها مانع نشود.

به نظر می رسد، سرگرمی به عنوان یک نیاز همگانی، چه به عنوان طیفی از اعمال معطوف به غایات خاص و چه به عنوان مجموعه ای از محصولات، اقدامات، برنامه ها و نهادهای فرهنگی در سپهر عام اجتماع، صرفاً در چارچوب نظام تعلیمی و تربیتی عام هر مکتب، ایدئولوژی یا نظام فرهنگی از معیارهای عام آن تبعیت می کند. اسلام نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیست که به دلایلی، بر این انطباق و همسویی اصرار و تأکید بیشتری دارد. تعلیم و تربیت، نه یک هدف کارکردی دین، که رویة دیگر دین است. به بیان فردریک مایر،18 تربیت و مذهب اساساً به سائق های واحدی توجه دارند، هر دو به بشر، آنگونه که باید باشد، علاقه مندند، از ماده گرایی در عذاب اند، بازسازی قلب و ذهن را آرزو می کنند، هر دو علاوه بر زمان حال به آیندة دور نیز علاقه دارند، هر دو خواهان یک عقیده بی ریای اخلاقی اند که برتر از نفع شخصی باشد.19 وظیفه تعلیم و تربیت این است که محرک ها را تحت کنترل در آورد، فکر را متوجه مسائل برگزیده ای بکند، امیال و علایق با ارزشی را در انسان بیدار کند و رفتارهای پسندیده را برای مقابله با خواست ها و محرک های غریزی، که از قانون رشد پیروی می کنند، استحکام بخشد.20

بر این اساس، سرگرمی نیز به عنوان برجسته ترین کارکرد رسانه جمعی، بخش قابل توجهی از رسالت جامعه پذیری یا تعلیم و تربیت عام توده ای را به دوش می کشد. از این رو، مبنای داوری در خصوص اصل سرگرمی و تفریح یا مصادیق خاص آن، نظام تربیتی اسلام خواهد بود. نظام تربیتی اسلام، هم از طریق آموزش و ایجاد و تقویت ایمان و التزام اعتقادی و عملی به سه حیطة عقاید، اخلاق و احکام در ساحت روح و شخصیت مؤمن و به تبع آن، در گستره جامعه جریان می یابد.

این نظام، همچون سایر نظام های تربیتی، از رهگذر اجرا و اعمال خود، اهدافی را جستجو می کند: هدف جریان تربیت در اسلام، رشد متعادل همه ابعاد شخصیت آدمی از طریق پرورش روح، فکر، خویشتن عقلانی، احساسات و حواس بدنی انسان به صورتی که زمینه رشد همة جنبه های روحی، عقلانی، تخیلی، بدنی و علمی را در زمینة فردی و جمعی فراهم سازد و همه این وجوه را به سوی نیکی و کسب تکامل رهنمون باشد.21 به بیان دیگر، هدف از تربیت در اسلام، رشد معنوی، اخلاقی، اجتماعی، فکری، جسمی و سایر اهداف خاص است.22

از این رو، یک رسانه دینی، که وظیفه اصلی آن، عمل در چارچوب تعلیم و تربیت دینی است، اگر به اقتضای شأن رسانه ای، ایفای رسالت تربیتی یا ضرورت ها و مطالبات بیرونی به برنامه های سرگرم کننده ملزم شود، قاعدتاً باید نظام رفتاری خویش را متناسب با این چارچوب تنظیم کند. روشن است که احراز کامل میزان تناسب کارکردی یک رفتار، با معیارهای مورد نظر در اهداف تربیت دینی و شاخص های آن چندان آسان نیست.

بر این اساس، رسانه ملی اگر بناست یک رسانه دینی باشد، باید کارکرد سرگرمی آن دارای ماهیت تعلیمی و تربیتی دینی باشد. رسانه اگر ذاتاً مانعی در تأمین این مهم نداشته باشد، با برنامه ریزی و کسب تجارب عملی، تدریجاً امکان آن را در حد انتظار خواهد یافت. بی تردید تلقی «دینی» از رسانه، بر این فرض استوار است که رسانه ذاتاً مانعی برای اتصاف به این ویژگی و تأمین انتظارات مربوط ندارد. لازم به یادآوری است که برنامه آموزشی رسانه، به عکس آموزش و پرورش رسمی، که جنبه معرفتی و شناختی به صورت صریح و جنبه احساسی عاطفی غیرمستقیم مورد توجه قرار می گیرد، در رسانه بویژه برنامه های سرگرمی، جنبه احساسی اصل و جنبه آموزشی و تربیتی به صورت ضمنی القا می شود. از دید برخی نویسندگان، رسانه های جمعی مدرن، خود یکی از عوامل محدود کننده امکان تربیت دینی به معنای سنتی آن شمرده می شوند.23

 

ویژگی های سرگرمی مطلوب از دید اسلام

آیات و روایات و آراء تفسیری مفسران و دین پژوهان، به طور صریح و ضمنی به برخی از ویژگی ها و مختصات سرگرمی مطلوب از دید اسلام توجه داده اند. برخی از این ویژگی ها، ذاتی و برخی کارکردی، برخی ایجابی و غالباً سلبی اند. اهم این ویژگی ها، که در منابع فقهی برای تبیین وجه حرمت برخی سرگرمی ها بدان استناد شده، عبارتند از:

 

1. عدم تناسب با مجالس لهو و لعب

عنوان عامی که در منابع فقهی، جواز برخی اشکال سرگرمی و اشتغالات تفریحی بدان مشروط و مقید شده، عاری بودن فعل از عوارضی است که معمولاً در چنین مجالسی فراوانی وقوع داشته و فعل حتی اگر فی نفسه هم مجاز باشد، به دلیل این لواحق غالبی در زمرة افعال محرم قرار می گیرد. این عنوان، در واقع شاخص و تعریفی عملیاتی است که از حال و هوای حاکم بر این سنخ مجالس و زمینه ای که غالباً برای نقض قواعد صریح فقهی و اخلاقی در آن فراهم می گردد، استنباط و استنتاج شده است. روشن است که ملاک حداقلی برای مطلوبیت سرگرمی از منظر دین، عاری بودن آن از گناه و نقض خطوط قرمز فقهی و اخلاقی است.

 

2. عدم ایجاد غفلت

اشتغال به سرگرمی، در صورتی که به غفلت و فراموشی موقت امور عادی، تکراری، فرساینده و ملالت زا منجر شود، بسیار مطلوب بوده و اساساً حصول چنین نتیجه ای مقصود و محرک غالب کنش گران از سوق یابی به این نوع اشتغالات است. بخشی از جاذبه سرگرمی ها نیز اتفاقاً مرهون همین خصیصه است. غفلتی که در منابع دینی به شدت از آن تحذیر شده و سرگرمی یا هر فعلی در صورت زمینه سازی برای حصول آن منهی و محرم شمرده شده است؛ غفلت از امور مهم، مراتب بندگی، یاد خدا، مرگ، تعالی و تکامل روحی در مسیر کمالات معنوی است. روشن است که غفلت از این امور، تدریجاً به غفلت و بیگانگی از خود حقیقی منجر خواهد شد. این نوع غفلت، بازرترین پیامد اشتغال به سرگرمی های مخربی است که افراد با هدف خلسه زایی، فرار از واقعیات، تسکین آلام روحی، فروخواباندن آشوب های ذهنی، رهایی از وظیفه و مسئولیت، جبران توهمی شکست های زندگی و... بدان توسل می جوید. شاخص این نوع غفلت به زبان فقهی، ترک واجبات و ارتکاب لجام گسیخته محرمات است.

 

3. عدم ایجاد طرب

یکی دیگر از ویژگی هایی که غالباً از مقارنات مجالس لهو و لعب شمرده می شود، ایجاد حالت طرب و شادی زیاد یا حالت مستانگی است. طبیعی است که عروض این حالت به عنوان یکی از ملاک های حرمت غنای لهوی، فرد را از حالت اعتدال و توازن خارج ساخته و به انجام حرکات و رفتارهای غیرمنتظره ترغیب می کند. قهقهه زنی های سرمستانه و خنده های غیر متعارفی که در تعالیم دینی از آن نهی شده، از جمله نمودهای رفتاری ابتلای حقیقی یا توهمی چنین حالتی است. این عارضه با نوعی خودبیگانگی موقت توام خواهد بود. یک رسانه دینی قاعدتاً باید از ارائه برنامه هایی که به دلیل هیجان زایی شدید، اعم از شادی یا حزن، بی تعادل روانی را بر مخاطب تحمیل می کند، اجتناب ورزد. بی شک، طولانی شدن مدت این ابتلا سلامت روانی را به مخاطره افکنده، افراد را تدریجاً از حیز انتفاع خارج می سازد.

 

4. ایفای نقش ابزاری برای نیل به نتایح مطلوب

اشتغالات سرگرم کننده و فراغتی، همواره ارزش مقدمی و مطلوبیت طریقی داشته و به اعتبار نقشی که در ایصال فرد به غایات مقصود ایفا می کرده، موقعیت و اعتبار متناسب می یافته است. لازم به یادآوری است که نسبت اصل و فرع میان کار و فراغت، که در جامعه سنتی قاعده قهری و اصل متعین زندگی بود، در جامعه صنعتی و تحت تأثیر برخی تحولات معکوس شده و به تبعیت کار از فراغت تبدیل شده است. امروزه کار و شغل نیز به تبع نقشی که در تمهید خدمات فراغتی و دست یابی به امکانات تفریحی و ارضای کامجویی های تفننی دارد، ارزش و اعتبار مقدمی می یابد. از منظر اسلام، سرگرمی و تفریح هنگامی مطلوب و بهنجارخواهد بود که مؤمن را در رسیدن به غایات کمالی کمک کند. روشن است که به اقتضای عقلانیت ابزاری، میزان مطلوبیت یک وسیله، تابع میزان نقشی است که در حصول هدف و نتیجه مقصود ایفا می کند. بر این اساس، سرگرمی گاه به اعتبار نقشی که در آماده سازی روحی و جسمی فرد برای انجام واجبات و مستحبات، ایفا می کند، عنوان مقدمه واجب و مستحب به خود می گیرد. روشن است هر اشتغالی به صرف داشتن عنوان سرگرمی و فراغت، نمی تواند به چنین نتیجه ای منجر شود. سرگرمی برای تأمین این منظور، اجمالاً باید واجد جنبه ها و ویژگی های فراسرگرمی و کارکردهای آموزشی و تربیتی نیز باشد.

 

5. فایده مندی و داشتن هدف عقلایی

یکی از متفرعات اصل فوق، نتیجه مندی و اثر بخشی فعل است. مؤمن به اقتضای ایمانش از انجام کار لغو، عبث و بیهوده و کار فاقد هدف حکیمانه و دارای نتیجه عقلایی منع شده است. نتایج متفرع بر یک فعل، باید با هزینه های اصلی و جانبی آن و در رأس همه مصرف عمر، همخوانی داشته باشد. از این رو، یک فعالیت سرگرم کننده، تنها هنگامی مطلوب خواهد بود که علاوه بر نتایج مفید بی واسطه، از تولید پیامدهای ناخواسته ضمنی یا متعاقب نیز تا حد امکان عاری باشد. البته تشخیص نتایج آشکار و پنهان یک عمل و ارزیابی و محاسبه آنها، همواره وهمه جا به راحتی ممکن نیست. علاوه بر اینکه، از دید اسلام، معیار فایده مندی، صرف حصول نتایج ظاهراً مطلوب دنیایی نیست.

 

6. رعایت اعتدال و پرهیز از افراط

ویژگی دیگری که نه به ذات عمل، بلکه به نحوة تعامل کنش گر برمی گردد، این است که اشتغال به سرگرمی و فراغت و فعالیت های تفریحی و تفننی، نباید به لحاظ کمی به گونه ای باشد که مؤمن را از انجام امور مهم، وظایف، انتظارات و الزامات خانوادگی و اجتماعی و ترجیحات فردی باز دارد. روشن است که میزان مطلوبیت و سطح نیاز تابع موقعیت ها و شرایط مختلف فردی است. افراد بسته به موقعیت سنی، جنسی، تحصیلی، شغلی، اقتصادی، فرصت، امکان، نیاز و انگیزه متفاوتی برای این سنخ اشتغالات دارند. به هر حال، معیار اسلامی برای تشخیص این اعتدال این است که اولاً، از امور مهم مانع نشود و ثانیاً، افزون بر حد نیاز برای تجدید قوا و حصول آمادگی برای انجام امور مهم نباشد. شاخص مذکور در منابع دینی، اغتنام فرصت و پرهیز اکید از تضییع عمر است. از این رو، افراد موظف اند تا متناسب با شأن، موقعیت و نیاز خویش، فرصت های زمانی مقدرخود را مدیریت کنند. انتظار می رود رسانه ملی نیز در تولید و پخش محصولات دارای کارکرد سرگرمی، میانگین ظرفیت ها و فرصت های همگانی یا مخاطبان هدف را مبنای عمل خویش قرار دهد. از منظر فقهی، افراط در اشتغالات فراغتی و تفریحی، خود موجب اندراج فعل تحت عنوان «لهو حرام» خواهد شد. روشن است که برنامه های دارای کارکرد غالب آموزشی و ارشادی و... از این قاعده مستثنی بوده، و پرداختن بدانها به اعتبار کارکرد غالب، مصداق افراط در سرگرمی نخواهد بود.

 

7. عاری بودن از بدآموزیهای فرهنگی، تربیتی واخلاقی

یکی دیگر از ویژگی هایی که در کار رسانه موضوعیت بیشتری دارد و حجم انبوهی از ایرادات و انتقادات معطوف به برنامه های تفریحی صدا و سیما و سایر سازمان های درگیر را به خود اختصاص داده، بدآموزی ها یا نتایج آشکار و پنهان نامطلوب و بعضاً مخربی است که این سنخ برنامه ها به ویژه برای کودکان و نوجوانان به همراه دارند. انتقال شوک های روانی، ایجاد هیجانات کاذب، نقض حریم های اخلاقی، قبح زدایی از برخی منکرات، حساسیت زدایی اخلاقی، عادی نمایاندن برخی نابهنجاری ها، لودگی و هرزه درایی و... بخشی از این موارد است. از منظر اسلام برنامه های فراغتی و تفریحی نیز همچون سایر فعالیت های فرهنگی در شکل ایده آل باید علاوه بر عاری بودن آگاهانه از ابعاد منفی و کاستی های توجیه ناپذیر، در وجه ایجابی نیز متضمن جنبه های آموزشی، تربیتی، اخلاقی و ارشادی بوده و به رشد و تعالی مخاطب کمک کند. لازم به یادآوری است که در منابع فقهی به قیودات سلبی عام دیگری همچون تعاون بر اثم و عدوان، اشاعه فحشاء، صد عن سبیل الله، افساد فی الارض، یوهن به الحق، اضلال، جحد بایات الله، اتباع الهوی، تعدی عن الحدود، تهییج شهوات، تتبع خطوات شیطان، قمار و... نیز اشاره شده است.24

 

سطوح هنجارهای مطلوب

با الهام از دیدگاه ها و مواضع فقهی، اخلاقی و تربیتی اسلام و ویژگی های مذکور برای سرگرمی مطلوب و نیز با عطف توجه به نظام های هنجاری مشتق از این مجموعه، تدوین یافته جهت هدایت رسانه ملی در تأمین قاعده مند نیازهای فراغتی و تفریحی توده وار در جامعه اسلامی، و نیز اقتضائات و محدودیت های چند گانه رسانه مذکور در تأمین این مهم، انتظارات هنجاری مستفاد را می توان در قالب اصول ذیل برجسته نمود:

1. به نظر می رسد، از مجموع دیدگاه های اسلام چنین استنباط می شود که معیار هنجارمندی در همه بینش ها، ارزش ها، نگرش ها، الگوها و رفتارها این است که انسان را هر چند با واسطه، در مسیرنیل به غایات مطلوب، یعنی شکوفایی ظرفیت های فطری، تعالی روحی، معنوی و تقرب الی الله راهبری و مساعدت نماید. بر این اساس، سرگرمی نیز به عنوان یک فعل یا یک انگیزه، اعم از رسانه ای و غیر رسانه ای، هنگامی بهنجار خواهد بود که حرکت عامل را در این مسیر کمال جویانه تقویت کرده یا دست کم خنثی باشد.

2. هنجارحداقلی یا قدر متیقن هنجاری در سرگرمی مطلوب رسانه ای با معیارهای دینی، عاری بودن آن از ترک واجب و فعل حرام است. این قدر متیقن هم در محصولاتی که خود رسانه در ساخت یا سفارش آن دخالت دارد و هم برنامه هایی که واقعیت بیرونی را انعکاس می دهد، باید ملحوظ شود. فراتر از این قدر متقین، تعیین هنجار و ارائه معیار، در همه ابعاد یک برنامه رسانه ای به راحتی قابل تشخیص و تحدید نیست.

3. رسانه ملی، که همزمان مجموعه ای از عناصر بیانی را در ارتباط خویش با مخاطب به کار می گیرد، محکوم به رعایت همه قواعد هنجاری ناظر به افعال زبانی است. به بیان یکی از اندیشمندان: روزنامه، مجله،کتاب، تئاتر، فیلم، کاریکاتور، رادیو، تلویزیون، اینترنت و... همگی در واقع، گونه های مختلف بیان، هستند. هر حکم حقوقی، که بیان و گفتار داشته باشد، می توان به آنها نیز سرایت داد... اگر جایی«گفتاری» اخلاقاً مذموم دانسته شده، بیان آن از طریق رسانه های دیگر نیز اخلاقاً مذموم است. اگر جایی گفتاری حرام شده، بیان آن از هر طریق دیگر نیز حرام است؛25

4. با توجه به اینکه ایمان مذهبی به عنوان نوعی موضع گیری وجودی از سه مؤلفه شناختی، عاطفی و رفتاری برخوردار است، همة فعالیت های ارتباطی یک رسانه دینی نیز باید همسو و در جهت گسترش و تقویت این سه مؤلفه باشد. از این رو، برنامه های سرگرم کننده یک رسانه دینی نیز نباید از التفات توأمان به ابعاد سه گانه فوق غفلت کنند؛

5. سرگرمی یا سرگرم شدن به عنوان یک کنش احساسی عاطفی، در صورت عاری بودن از ویژگی ها، عوارض و کارکردهایی که با معیارهای دینی به ترتب عنوان یا عناوین شناخته شده محرم منجر می گردد، از نظر اسلام بلامانع است. روشن است که چنین فعلی در صورت داشتن غرض عقلایی و توجیه پذیری کارکردی، از شمول عناوین چهارگانه شناخته شده فقهی یعنی لهو، لعب، لغو و باطل یا عبث نیز مستثنی خواهد بود. علاوه بر اینکه، ترتب این عناوین هر چند به کراهت و مرجوحیت نسبی عمل دلالت کند، اما موجب حرمت آن نخواهد شد. بر اهل نظر پوشیده نیست که، هیچ یک از عناوین فوق، قطع نظر از تفاوت های مفهومی آنها، به لحاظ فقهی عنوان محرم شمرده نمی شوند.26 هر یک از مصادیق و متعلقات نه چندان مشخص آنها، تنها در صورتی که مستلزم ترک واجبی یا ارتکاب حرامی باشند، حرام خواهند بود؛

6. سرگرمی از آن حیث که سرگرمی است، بیشتر از ساحت شناختی، ساحت احساسی و عاطفی مخاطب را متأثر می سازد. به بیان دیگر، بیشتر از فکر و شناخت، عاطفه و احساس منتقل می کند. به هر حال، شکل مطلوب یک سرگرمی با معیارهای دینی آن است که علاوه بر عقل عاطفی، عقل شناختی و ادراکی را نیز درگیر سازد. بی تردید تأمین باید ها و نبایدهای فقهی و اخلاقی به عنوان هنجارهای حداقلی، لزوماً به حصول نتایج مطلوب و دارای توجیه روان شناختی و تربیتی منجر نمی شود. از این رو، مرجعیت فقه و اخلاق برای سنجش نصاب مطلوبیت برنامه های رسانه، هرچند لازم و ضروری است، اما به هیچ وجه کافی نیست. رسانه باید در مرجعیت های هنجاری خود ملاحظات روان شناختی و تربیتی اسلام و مؤیدات علمی را که غالباً فاقد صورت بندی گزاره ای و قالب های کلیشه ای هستند، دخالت دهد. دست یابی به غایاتی همچون پرورش معنوی، تهذیب و تزکیه نفوس و رسیدن به مقام خلیفه اللهی، که در فهرست اهداف عام برنامه سازی رسانه ملی بدان تصریح شده، به صرف التزام به ظواهر فقهی حاصل نخواهد شد؛

7. باتوجه به اینکه رسالت اصلی تعلیم و تربیت دینی و پرورش معنوی افراد به نهاد خانواده، آموزش و پرورش رسمی و کانون های دینی محول شده است، از رسانه ملی به عنوان یک دانشگاه عمومی انتظار می رود همسو با یا این نهادها، در چارچوب یک سیستم متعامل و پویا، به کار پرورش و جامعه پذیری شهروندان متناسب با جامعه ملی وجامعه جهانی اقدام کند؛

8. سرگرمی هایی که با سوژه و محتوای دینی یا باالهام از منابع دینی همچون قصص قرآن و داستان های تاریخی از زندگی اسوه ها وشخصیت های الگویی، با پردازش رسانه ای تحت عنوان «دین رسانه ای» تولید و عرضه می شوند، علاوه برجنبه های عام هنجاری، نوع پرداخت، انضمام آرایه های نمایشی، دخل و تصرف های فنی و زیباشناسانه و نحوة بیان آن، نباید به گونه ای باشد که با قدسیت پیام و آثار تعلیمی و تربیتی آشکار و پنهان آن تنافی داشته یا آن را نقض کند؛

9. عناصر دیداری شامل شخصیت ها، پوشش و آرایش، مناسبات درون متنی، رفتارها، فاصله ها، اشیاء، مکان، صحنه آرایی، نور پردازی، زوایای دید و... به لحاظ نشانه شناختی معانی و دلالت های مختلفی دارند. بی تردید بخشی از این عناصر، از نظر هنجارهای ارزشی وضعیتی خنثی دارند و برخی نیز، که به رفتارهای ارادی و اختیاری انسان ها مربوط می شوند، مشمول احکام هنجاری خاص خواهند بود؛

10. عناصر انتزاعی شامل موقعیت ها، نقش ها، کیفیت رفتار، دلالت های ضمنی، ویژگی های ساختی، روابط محیطی و... نیز تا آنجا که به اعمال اختیاری انسان ها ارتباط دارد، مشمول قواعد هنجاری است. عناصر فرامتنی و فرازبانی نیز تنها به اعتبارجنبه های اختیاری و ارادی آن ارزش گذاری می شود؛

11. لازم به یادآوری است که یک برنامه رسانه ای به لحاظ محتوا گاه علاوه بر هنجارهای عام، هنجارهای خاص حوزه مربوط را نیز باید مراعات کند. برای مثال، مرجع هنجاری برای صحت و سقم یک آموزه کلامی، علم کلام و آراء مشهور متکلمان خواهد بود؛

12. در خصوص جنبه های کارکردی و پیامدهای محتمل آن برای مخاطب، که تابع برآیند کلی عناصر درون متنی و پیرامتنی و نحوة تعامل مخاطب با برنامه است، نیز قاعده کلی این است که یک برنامه نمایشی تدوین یافته و گزینش شده توسط یک رسانه دینی به طور اقتضایی، حاوی پیام های مفید وسازنده برای متوسط مخاطبان باشد. این پیام مفید از پرکردن اوقات فراغت و آرامش بخشی گرفته تا انتقال دقیق ترین اطلاعات علمی را شامل می گردد. و به بیان دیگر، اگر مفید نیست، دست کم مضر هم نباشد؛

13. برخی فعالیت های سرگرم کننده وقوع خارجی داشته و رسانه صرفاً انعکاس دهنده گزینشی آنها، به تناسب نیاز مخاطبان و دیگر ضرورت های اجتماعی است. برای مثال، ورزش فوتبال برای بازیکنان، تماشاگران، و سایر عوامل دست اندرکار احکامی دارد و برای رسانه ملی به عنوان انعکاس دهنده این فعالیت بیرونی، حکمی دیگر. حداقل معیار هنجاری که رسانه ملزم به تأمین آن است، داشتن توجیه کارکردی است. از این رو، اگر با مطالعات کارشناسی اثبات شود که تماشای فوتبال یکی از گزینه های مفید برای پرکردن اوقات فراغت، تسکین ملالت های روحی و جسمی، شادی آفرینی، حصول آمادگی برای انجام بهتر امور و سایر نتایج مطلوب است، پخش آن به عنوان یک سرگرمی رسانه ای موجه خواهد بود؛

14. با توجه به آنچه گذشت، مطلوبیت یک برنامه سرگرمی رسانه ای، با معیارهای دینی به صورت طیفی اندازه گیری و برآورد می شود. درصورتی که جمع جبری امتیازات یک برنامه، به اعتبار اجزا و ابعاد مختلف، بالاتر از نقطه مرکزی بردار باشد، واجد ارزش مثبت و در شکل مقابل آن، واجد ارزش منفی خواهد بود. برنامة فاقد این دو جهت گیری مثبت و منفی نیز خنثی و به لحاظ ارزشی تهی شمرده می شود. روشن است که وزن ارزشی مثبت و منفی یک برنامه، تابع میزان رعایت معیارها در مقام سوژه گزینی، محتوا، نوع پردازش و مجموعة قابل توجهی از اقدامات وملاحظات تکنیکی، شناختی، هنری، ساختاری، زبان شناختی و نشانه شناختی خواهد بود؛

15. ملاک دینی بودن یک برنامه رسانه ای، در شکل ایده ال آن است که همه ابعاد و اجزای آن با معیارهای دینی توجیه پذیر باشند. اما تحقق این شرط، معمولاً به راحتی میسور نیست. از این رو، دینی بودن یا نبودن امری تشکیکی است که بر برنامه های مختلف به اعتبارات مختلف و به میزان شدت و ضعف برخورداری آنها از ملاک های مورد نظر، اطلاق می شود؛

16. معیار کمی فقهی که اشتغال به سرگرمی را به لحاظ زمانی محدود و مقید به عدم مانعیت از کارهای مهم می کند، جایی است که سرگرمی صرفاً سرگرمی باشد. از این رو، اگر برنامه ای متضمن پیام های آموزشی و تربیتی پنهان بوده یا قابلیت بهره گیری فرا سرگرمی نیز داشته باشد، چنین محدودیتی در آن منتفی خواهد بود؛

17. تلقی رسانه و گردانندگان آن از مخاطب نیز یکی دیگراز عوامل بسیار تعیین کننده در نوع و کیفیت فعالیت رسانه است. بی تردید یکی از وجوه تفاوت رسانه دینی از غیر آن، در نحوة نگاه به مخاطب است. موضوع جذب و حفظ مخاطب از دو جهت برای رسانه ملی دارای اهمیت است: امکان بیشتر برای انتقال پیام اسلام و انقلاب اسلامی؛ انصراف آنها از درغلطیدن به سمت رسانه های رقیبی که غالباً ابزار تهاجم فرهنگی دشمن اند. لزوم تکریم مخاطب و رعایت مصالح و نیازها وی، فراتر از خواسته ها و تمنیات عادی، یکی از اصول خدشه ناپذیر ارتباطات دینی است؛

18. به نظر می رسد، با توجه به گستره قلمرو هنجاری دین، آنچه در خصوص حیثیت هنجاری یک برنامه، نیاز به احراز دارد، دینی بودن نیست، بلکه غیر دینی نبودن[= عدم تغایر و تنافی با اصول ارزشی دین] است. به عبارت دیگر، دغدغه اصلی یک رسانه دینی، پروا داشتن از تولید و پخش برنامه های ناقض موازین دینی و ارزش های اخلاقی است، نه لزوماً برنامه های متضمن جنبه ها و حیثیت های دینی. ازاین رو، سرگرمی های غیردینی و نه ضد دینی نیز به مجموعه برنامه های مجاز اضافه می گردند. در عمل نیز معمولاً تشخیص و اثبات مخالفت یا عدم مخالفت یک برنامه با معیارهای دینی در مقایسه با احراز دینی بودن آن با سهولت بیشتری صورت می پذیرد؛

19. بی تردید شناخت ابعاد و لایه های مختلف یک برنامه رسانه ای و برآورد پیامدها و آثار آشکار و پنهان آن، کار پیچیده ای است که به مطالعات و سنجش های کارشناسانه نیاز دارد. از این رو، رسانه ملی برای احراز سطح مطلوبیت مورد نظر، باید همواره از دیدگاه های کارشناسان رشته ها و شاخه های مختلف علمی به تناسب نوع نیاز خود بهره گیری نماید.

 

نتیجه گیری

«سرگرمی» به مجموعه ای از فعالیت های اختیاری، انتخابی، تفننی و غیر انتفاعی، که غالباً با هدف نیل به برخی هیجانات مثبت و دفع برخی انفعالات و هیجانات منفی و نیز حصول برخی نتایج دیگر، همچون تقویت قوای جسمی، خود شکوفایی، کسب مهارت های لازم، جبران کمبودها، ارضای حس تنوع جویی و... صورت می پذیرد، اطلاق شده است. اینکه سرگرمی همه اشتغالات فراغتی یا تنها بخشی از آن با ویژگی های خاص را پوشش می دهد، عمدتاً تابع تعریف و تلقی ما از این واژه است.

نیاز به سرگرمی و فراغت، اگر چه عمری به درازای عمر بشر دارد و همواره به صورت ضمنی و درآمیخته با کلیت زندگی ارضا می شد، اما در جامعه مدرن و تحت تأثیر تحولات بنیادین ناشی از تمدن صنعتی، موقعیت کانونی یافته و به یکی از نیازهای اساسی و بنیادین همگانی تبدیل شده است.

رسانه های جمعی مدرن، به ویژه رسانه های تصویری همچون سینما و تلویزیون تحت تأثیر این نیاز توده وار و ضرورت ارضای آن بوجود آمده و بخش قابل توجهی از فعالیت های حرفه ای خویش را بدان معطوف ساخته اند.

یک رسانه دینی و مشخصاً سیمای جمهوری اسلامی، در تأمین مناسب این کارکرد، همچون سایر کارکردهای حرفه ای، به یک نظام و الگوی هنجاری و منطق عملی هدایت گر با الهام از اسلام، قوانین پایه، زیرساخت های نهادی، اقتضائات ساختاری و زمینه ای، ظرفیت ها و محدودیت فرهنگی، انتظارات جمعی و ضرورت های عصری نیاز دارد.

اسلام به عنوان یک دین با سرگرمی و تفریح به عنوان یک نیاز یا خواسته فطری و غریزی، یا یک ضرورت ناشی از جهان زیست اجتماعی انسان، به صورت مشروط و مقید، نه تنها مخالفتی ندارد که به اشکالی از آن نیز توصیه و ترغیب کرده است. روشن است که مبنای داوری در خصوص اصل نیاز به سرگرمی و تفریح یا مصادیق خاص و نیز کم و کیف ارضای آن، نظام ارزشی و هنجاری (فقهی و اخلاقی) و معیارهای تربیتی اسلام خواهد بود. سرگرمی حتی اگر مصداق لهو هم باشد، تنها مواردی از آن، که طبق معیارهای دینی «لهو محرم» تشخیص داده شده، ممنوع خواهد بود. شواهد موجود در متون دینی، سیره بزرگان، عرف متشرعه و دیدگاه غالب فقها و مفسران اسلام بر تأیید مشروط و مقید سرگرمی دلالت صریح دارد.

آیات و روایات و دیدگاه های استنباطی دین پژوهان در معرفی سرگرمی و تفریح مطلوب از دیدگاه اسلام، معیارهایی به دست داده اند که در جای خود به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. عاری بودن از اقتضائات معمول مجالس لهو و لعب[= آمیختگی با ترک واجب و ارتکاب حرام]، عدم ایجاد غفلت، عدم ایجاد طرب و مستی، ایفای نقش ابزاری برای نیل به نتایج مطلوب، فایده مندی و داشتن هدف عقلائی، رعایت اعتدال و پرهیز از افراط، بخشی از این معیارهاست که در منابع فقهی بدان توجه داده شده است.


پی‌نوشت‌ها:

1. صادق لاریجانی، «دین ودنیا» (گفت وگو) در نامه فرهنگ، ش 16، ص 21.

2. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ص 191.

3 ر.ک: مصطفی ملکیان، «ایمان و کارکردهای شریعت» در آیین، ش 6، ص 79.

4. ر.ک: بهمن نجاریان و فرید براتی سده، «ورزش و بهداشت روانی» در علوم انسانی دانشگاه الزهراء، ش 9و 10؛ و نیز ر.ک: مریم مرادی و دیگران، «شادمانی و شخصیت» در تازه های علوم شناختی، ش 2.

5. ر.ک: ورنر سورین و جیمز تانکارد، نظریه های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، ص 426 و 454؛ علی اسدی، افکار عمومی و ارتباطات، ص 108-119؛ کاظم معتمدنژاد، وسایل ارتباط جمعی، ص 20.

6 -Georges Gurvitch

7 -Hass

8. نقل از: اس.تن، نظریه ها و پژوهش های ارتباط جمعی، ص 344.

9. کوپر، چین، 2005: ص 4.

10- Cooper-Chen, 2005: 4.

11. ر.ک: نیل پستمن، تکنوپولی، ترجمه صادق طباطبایی؛ همو، زندگی در عیش، مردن در خوشی، ترجمه صادق طباطبایی.

12. ر.ک: تامس لیندلف، «اجتماع تأویل گر، رویکردی به رسانه های گروهی و دین»، رواق هنر و اندیشه، ترجمه مهدی شفقتی، ش 90 و 91 ، ص 158.

13. کوین ویلیامز، درک تئوری رسانه، ترجمه رحیم قاسمیان، ص 20.

14. ر.ک: حسام الدین آشنا و حسین رضی، «بازنگری نظریه های هنجاری رسانه ها و ارائه دیدگاهی اسلامی»، پژوهشی دانشگاه امام صادق (ع)، ش 4؛ پیمان جبلی، به سوی الگوی هنجاری تلویزیون بین المللی جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه دکتری؛ علی اصغر ترکاشوند و ناصر باهنر، الگوی هنجاری رسانه ملی از دیدگاه رهبران جمهوری اسلامی ایران، ص 9-37.

15. محمدتقی مصباح یزدی، دروس فلسفه اخلاق، ص 182.

16. همو، نظریه حقوقی اسلام، ج 1، ص 338.

17. برای آگاهی از توصیه ها و قواعد ناظر به هدایت عملی رسانه ر.ک: فرمایشات امام (ره) و مقام معظم رهبری در دیدارهای متعدد با مسئولان رسانه ملی؛ سیاست های عمومی اعلان شده توسط معاونت طرح و برنامه صدا و سیما تحت عنوان «سیاست های عمومی برنامه سازی» یا «افق رسانه»؛ دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، ص 365- 369و 373-377؛ سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مجموعه قوانین و مقررات سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.

18 -Fridrrch Mayer

19. ر.ک: فردریک مایر، تاریخ اندیشه های تربیتی، ترجمه علی اصغر فیاض.

20. ولفگانگ برزینکا، نقش تعلیم و تربیت در جهان امروز، ترجمه مهرآفاق بایبوردی، ص 159.

21. ر.ک: علیرضا صادق زاده قمصری، «دین و تربیت: رویکردهای اسلامی و تربیتی»، حوزه و دانشگاه، ش 32، ص 133.

22. هاشم روزنانی، «اسلامی کردن برنامه آموزشی و تحصیلی»، حوزه و دانشگاه، ترجمه سوسن کشاورز، ش 32، ص 96.

23. جمیله علم الهدی، «ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی»، حوزه و دانشگاه، ش 32، ص 46؛ همو، مبانی تربیت اسلامی و برنامه ریزی درسی، ص 165- 252.

24. ابوحامد غزالی، احیاء علوم الدین، ج 2، ص 308؛ سیدمحمدحسین فضل الله، فقه و زندگی، ترجمه مجید مرادی، ص 180؛ محمدابراهیم جناتی، «هنر و زیبایی از نگاه مبانی فقه اجتهادی»، کیهان اندیشه، ش 69، ص 92-96؛ حمید پارسانیا، «دین و خاستگاه شادی های پایدار»، کتاب زنان، ش 14؛ سیدحسین شرف الدین، «دین و سرگرمی رسانه ای»، دین و رسانه، ش 1، ص 65- 69.

25. محمدتقی مصباح یزدی، نظریه حقوقی اسلام، ج 1، ص 348- 349.

26 ر.ک: سیدروح الله موسوی خمینی، مکاسب المحرمه، ص 238؛ سیدابوالقاسم موسوی خویی، مصباح الفقاهه فی المعاملات، ص 133-136.


منابع

آشنا، حسام الدین و حسین رضی، «بازنگری نظریه های هنجاری رسانه ها و ارائه دیدگاهی اسلامی»، پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع)، ش 4، تابستان 1376، ص 207-246.

اس. تن، نظریه ها و پژوهش های ارتباط جمعی، چاپ اول، ترجمه نعیم بدیعی، تهران، همشهری، 1388.

اسدی، علی، افکار عمومی و ارتباطات، چاپ اول، تهران، سروش، 1371.

باهنر، ناصر، «ریشه های سکولاریسم در نظریه های هنجاری رسانه ها» در: جمعی از نویسندگان، رسانه تلویزیون و سکولاریسم، چاپ اول، قم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، 1386.

ـــــ ، رسانه ها و دین، از رسانه های سنتی اسلامی تا تلویزیون، چاپ دوم، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 1387.

برزینکا، ولفگانگ، نقش تعلیم و تربیت در جهان امروز، ترجمه مهرآفاق بایبوردی، چاپ اول، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371.

پارسانیا، حمید، «دین و خاستگاه شادی های پایدار»، کتاب زنان، ش 14، زمستان 1380، ص 48-60.

پستمن، نیل، تکنوپولی، ترجمه صادق طباطبایی، چاپ اول، تهران، اطلاعات، 1375.

ـــــ ، زندگی در عیش، مردن در خوشی، ترجمه صادق طباطبایی، چاپ سوم، تهران، اطلاعات، 1378.

ترکاشوند، علی اصغر و ناصر باهنر، الگوی هنجاری رسانه ملی از دیدگاه رهبران جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1389.

جبلی، پیمان، به سوی الگوی هنجاری تلویزیون بین المللی جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه دکتری، دانشکده فرهنگ و ارتباطات، دانشگاه امام صادق (ع)، 1383.

جناتی، محمدابراهیم، «هنر و زیبایی از نگاه مبانی فقه اجتهادی»، کیهان اندیشه، ش 69، آذر و دی 1375، ص91-112.

دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیست سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی، چاپ دوم، تهران، دانش پرور، 1385.

روزنانی، هاشم، «اسلامی کردن برنامه آموزشی و تحصیلی»، حوزه و دانشگاه، ترجمه سوسن کشاورز، ش 32، پاییز 1381، ص 87- 110.

سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مجموعه قوانین و مقررات سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، تهران، سازمان صدا و سیما، معاونت امور مجلس و استان ها، 1382.

سورین، ورنر و جیمز تانکارد، نظریه های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، چاپ اول، تهران، دانشگاه تهران، 1381.

شرف الدین، سیدحسین، «دین و سرگرمی رسانه ای»، دین و رسانه، ش 1، زمستان 1389، ص 40-78.

صادق زاده قمصری، علیرضا، «دین و تربیت: رویکردهای اسلامی و تربیتی»، حوزه و دانشگاه، ش 32، پاییز 1381، ص 117- 142.

علم الهدی، جمیله، «ضرورت تبیین تعلیم و تربیت اسلامی»، حوزه و دانشگاه، ش 32، پاییز 1381، ص 33- 40.

ـــــ ، مبانی تربیت اسلامی و برنامه ریزی درسی، چاپ اول، تهران، دانشگاه امام صادق (ع)، 1384.

غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1406 ق.

فضل الله، سیدمحمدحسین، فقه و زندگی، ترجمه مجید مرادی، چاپ اول، قم، دارالملاک، 1380.

لاریجانی، صادق، «دین ودنیا» (گفت وگو)، نامه فرهنگ، ش 16، زمستان 1372، ص 16-30.

لیندلف، تامس، «اجتماع تأویل گر، رویکردی به رسانه های گروهی و دین»، رواق هنر و اندیشه، ترجمه مهدی شفقتی، ش 90 و 91 ، مهر و آبان 1388، ص 156- 171.

مایر، فردریک، تاریخ اندیشه های تربیتی، ترجمه علی اصغر فیاض، چاپ دوم، تهران، سمت، 1374.

مرادی، مریم و دیگران، «شادمانی و شخصیت»، تازه های علوم شناختی، ش 2، سال هفتم، تابستان 1384، ص 60-71.

مرکز طرح و برنامه ریزی صدا و سیما، اهداف، محورها، اولویت ها و سیاست های تولید، تأمین و پخش، چاپ اول، تهران، معاونت تحقیقات و برنامه ریزی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 1384.

مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، چاپ اول، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1377.

ـــــ ، دروس فلسفه اخلاق، چاپ پنجم، تهران، اطلاعات، 1374.

ـــــ ، نظریه حقوقی اسلام، چاپ اول، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1386.

معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، چاپ اول، تهران، دانشکده علوم و ارتباطات اجتماعی، 1355.

مک کوایل، دنیس، درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی، ترجمه پرویز اجلالی، چاپ اول، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1382.

ملکیان، مصطفی، «ایمان و کارکردهای شریعت»، آیین، ش 6، اسفند 1385، ص 77-85.

موسوی خمینی، سیدروح الله، مکاسب المحرمه، چاپ اول، قم، اسماعیلیان، 1410 ق.

موسوی خویی، سیدابوالقاسم، مصباح الفقاهه فی المعاملات، چاپ اول، بیروت، دارالهادی، 1412 ق.

نجاریان، بهمن و فرید براتی سده، «ورزش و بهداشت روانی»، علوم انسانی دانشگاه الزهراء، ش 9و 10، تابستان 1371، ص 98-116.

ویلیامز، کوین، درک تئوری رسانه، ترجمه رحیم قاسمیان، چاپ اول، تهران، ساقی، 1386.

Cooper- Chen, Anne (Edited by), Global Entertainment Media, LEA, Mahwah, New Jersey, London, 2005.

منبع: معرفت

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  گوگل ارسال پیام به جمینی را در پیام‌های اندروید آسان‌تر می‌کند


  ۳اصل برای کارآفرینان از دیدگاه گرگ راکوزی


  بهبود روابط‌عمومی با قدرت هوش مصنوعی


  هوش مصنوعی فریب خورد! عکس برنده مسابقه عکاسی، کار انسان بود نه هوش مصنوعی


  اولین گردهمایی مدیران روابط‌عمومی نمایشگاه های کشور برگزار شد


  ششمین شماره ماهنامه الکترونیکی راهبرد ارتباطات و روابط‌عمومی منتشر شد


  رئیس انجمن متخصصان روابط‌عمومی: روابط‌عمومی در مدیریت و رهبری سازمان‌ها نقش محوری دارد


  مواد مغذی که ممکن است با افزایش سن از مغز شما محافظت کنند


  امبر دو باتون به عنوان مدیر ارشد ارتباطات جدید گروه رسانه‌ای گاردین منصوب شد


  چالش بازاریابی: اندازه‌گیری بازگشت سرمایه


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد