شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- این کار را با تجسم کردن نشان تجاری یک شخص دیگر آغاز کنید، نشان تجاری شخصی که برای مدتی طولانی در ذهن و حافظه شما به جای مانده است.
شاید مثلا این لوگو، لوگو اسب سرگردان و در حال تاخت فورد موستانگ باشد. حتما بخوبی میدانید که هر وقت آن را می بینید، بطور ناخودآگاه و خودکار به یاد آن خودرو می افتید، اما در لحظه اولی که آن را دیدید، چه چیزی در آن بیشتر از همه جلب توجه شما کرده بود؟ چرا از نظر شما این لوگو برای آن محصول مناسب بود؟
چون اسب نشان داده شده در لوگو مورد نظر سریع، چابک و زیبا و جذاب بود و این مفهوم را می رساند که هر خودرویی در رقابت با خودرو تولیدی فورد موستانگ به گرد باقی مانده از حرکت این خودرو هم نمی رسد.
البته در اینجا باید به این موضوع هم توجه داشت که اگر محصول این شرکت بجای خودرو نعل اسب هم بود، باز می توانست به همین جایگاه و موفقیت در بازار دست پیدا کند، چرا که موفقیت تا حد زیادی به شیوه معرفی محصول و … هم بستگی دارد.
اجازه دهید ذهن شما آزادانه حرکت کند. منحصر به فرد باشید. هوشمندانه رفتار کنید.
خصوصیتی از آن نعل اسب را به مشتری معرفی کنید که هیچ کس تاکنون به آن فکر نکرده باشد تا به محض دیدن آن فقط و فقط در ذهن خودش بگوید، “آها، اینه!”. از رنگ ها برای جلب توجه بهتر استفاده کنید. خیلی محصول و نشان تجاری خود را پیچیده نکنید. از سفت و سخت بودن و ایراد گرفتن اجتناب کنید.
مثلا در مورد موستانگ مورد بحث در لوگو فقط یک اسب وجود دارد – – فورد برای انتقال پیام خود نیازی به قرار دادن کل گله اسب مورد نظر در حال دویدن پشت این اسب ندارد.
منبع: www.ibazaryabi.com
|