شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- این عکس ها در زمان خودشان تبدیل به تیتر یک رسانه های کشور و حتی رسانه های جهان شدند و حول و حوش آن بحث ها و مباحثات زیادی شکل گرفت، عکس نمایندگان مجلس با موگرینی، عکس جوانی که در زاینده رود به واسطه سلفی گرفتن از خود غرق شد، عکس سلفی مردم از آتش سوزی ساختمان پلاسکو و هزاران عکس دیگر. حال سوال مهم و محوری این است که عکس سلفی چیست و علت رواج این پدیده چیست؟
سلفی چیست؟
اصطلاح سلفی که در فارسی با واژه هایی چون “خویش اندار”، “خود گراف” یا “از خود عکس گرفتن” در فرهنگ لغت فارسی شناخته می شود، برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ میلادی توسط ریچارد کرایوز در مقاله”راهنمای چگونه عکس بگیریم” مورد استفاده قرار گرفت و بعدها با اضافه شدن هشتک #selfie در شبکه های اجتماعی بسیار همه گیر شد و در سال ۲۰۱۳ به عنوان واژه سال انتخاب شد و اولین بار در فرهنگ آکسفورد مورد استفاده قرار گرفت.
تحول تکنولوژیکی سلفی گرفتن:
شاید قدمت عکاسی سلفی به قرنها قبل باز می گردد، به زمانی که شازده های درباری نقاشی را استخدام می کردند تا عکاسی پرتره ای از خودشان کشیده و شکل و قیافه خود را بازنمایی کنند، این فرایند به تصویر کشیدن افراد، سالها ادامه یافت تا اینکه در عصر جدید با توسعه ابزارهای عکاسی و بخصوص تلفن های همراه، گرفتن عکس با سرعت و سهولت اتفاق افتاد، همزمانی این جریان با توسعه شبکه های اجتماعی و امکان به اشتراک گذاری عکس ها، امکان گرفتن عکسهای سلفی و معروف شدن در شبکه های اجتماعی بسیار توسعه و رواج یافته است.
اکنون همه گروههای اجتماعی و افراد در حال سلفی گرفتن هستند: فرقی نمی کند سلفی گرفتن در تشییع جنازه باشد، یا سلفی در اتاق عمل، یا در فرودگاهی که تازه انفجاری در آن اتفاق افتاده باشد، با تانک ارتشی های بعد از کودتا، با مجتمعی تجاری که در حال سوختن است (در همین ایران خودمان). سلفی گرفتن چنان همه گیر شده است؛ که به جرات می توان گفت کسی نمی تواند جلودار این جریان باشد.
سلفی گرفتن پدیده ای اجتماعی است یا فردی؟
سوال مهم این است که پدیده سلفی گرفتن را می توان با نظریه های روانشنانسی تبیین کرد یا برای تحلیل آن باید نظریه های اجتماعی را فراخواند. روانشناسان این موضوع را به تعبیر سی رایت میلز تقلیل می دهند و دچار روانشناسی گرایی می شوند، ولی جامعه شناسان معتقدند این موضوع بیش از آنکه موضوع و جریانی روانشاسی باشد، پدیده ای است که در بسترها و جریانات اجتماعی باید آن را تحلیل کرد و به تعبیری وجهه اجتماعی آن را پررنگ تر می بینند. حال با توجه به جمیع این جهات و فارغ از چالشهای فرا روی این تحلیلها تنها به بازنمایی دیدگاه های مطرح در این زمینه می پردازیم و در انتها سعی می کنیم تحلیلی فرا رشته ای از این موضوع ارائه کنیم.
دیدگاه صاحب نظران در مورد دلایل گرفتن عکس سلفی:
خودشیفتگی:
تاریخچه خودشیفتگی:
در روانشناسی خودشیفتگی یا به انگلیسی نارسیسیسم بیانگر عشق افراطی به خود و تکیه بر انگاره های درونی خود دارد. نارسیسیسم از ریشه لغت یونانیشده نارسیس (نرگس، اسطوره نارسیسیوس) گرفته شده است. نارسیس یا نرگس، مرد جوان خوب چهرهای بود که از عشق اخو (اکو) دوری کرد و برای همین محکوم به عشق ورزیدن به تصویر چهره خود در یک استخر آب گردید. نام گل نرگس برگرفته از این افسانه است. نارسیس وقتی به عشق خود (چهره انعکاس یافته خود) نمیرسد، آنقدر غمگین بر لب چشمه مینشیند تا تبدیل به گل میشود.
در روانپزشکی و روانشناسی نیز نارسیسیسم افراطی براساس خصیصههای روانی و شخصیتی در عشق بیش از اندازه به خود و خودشیفتگی بی حد و حصر شناسایی میشود و آن را نوعی اختلال روانی میدانند. فروید عقیده داشت که بسیاری از خصیصههای خودشیفتگی با بشر به دنیا میآیند و او نخستین کسی بود که خودشیفتگی را با روانکاوی توضیح داد..آندرو موریسون نیز ادعا کرد، در دوران بزرگسالی، میزان مفیدی از خودشیفتگی در افراد وجود دارد یا به وجود میآید که آنها را قادر میسازد تا در رابطه برقرار کردن با دیگران فردیت خود را نیز در نظر بگیرند.
بطور خلاصه:
این دیدگاه انسانها را افرادی خودشیفته می داند که با گرفتن عکسهای سلفی خود را به نمایش گذاشته و عنصر فردیت خود را به منصه ظهور می رساند.
تمایز و مد اجتماعی:
عنصر دیده شدن به وسیله ایجاد تمایز بین خود و دیگران جوهره وجودی این نظریه است. تمایز ایجاد کردن و متمایز نمودن خود از دیگران در جامعه فردگرا شده و اتمیزه شده امروز شیوع دارد که از این طریق فرد به دنبال کاراکترهای شخصیتی می گردد که بتواند خود (Self) را فراتر از حوزه اجتماع بازنمایی و هویت یابی کند.
جورج زریمل نظریه پرداز مد می گوید:
“جورج زیمل” معتقد است مد همان تغییر غیر متمرکز جنبههای فرهنگی زندگی است و از یک تنش اساسی در وضعیت اجتماعی انسان ناشی میشود. از طرفی هر کدام از انسانها دوست دارند از دیگران تقلید کنند و از طرف دیگر مایلند، متفاوت از دیگران باشند. جریان مد به هر دوی این تمایلات توجه میکند. “زیمل” که نظریاتش در مورد مد همچنان مورد استفاده جامعهشناسان است، معتقد است که این تمایلات دوگانه به ماهیت انسانها برمیگردد؛ انسانها از یک طرف دوست دارند عین همسایه خود عمل کنند و از طرف دیگر از او متمایز باشند.
اسکات لش هم معتقد است:
«در هر دوره و زمانه ای، بیماری های خاص همان دوره به وجود می آیند.» او در همین رابطه، یکی از مقصران اصلی را دیوان سالاری جدید می داند. در این دنیایی که دیوان سالاری حکم می کند «موقعیت صرفا به معنای پیش رفتن نیست، بلکه به مفهوم جلو افتادن از دیگران است»، چطور می توان انتظار داشت کسی به چیزی جز خود فکر کند. و البته فراموش نکنیم که این دیوان سالاری جدید خود ریشه در ویژگی هایی دارد که حالا نظام سرمایه داری، با خصلت های امروزش، به خود گرفته است؛ یعنی سرمایه داری مالی که تمرکزش بر مصرف است.
آیا سلفی گرفتن مرزهای اخلاقی ما را جا به جا کرده است؟ آیا به آدم هایی تبدیل می شویم که نمایش را به هر چیز دیگر ترجیح می دهیم؟ چه تحلیلی می توان از این موضوع داشت؟
البته باید به خود مد بودن وسایل و ابزارهای گرفتن سلفی و نیز مد بودن شبکه های اجتماعی هم اشاره کرد. اوایل سال ۱۳۹۴ که مونوپاد مد شده بود بلااستثنا در هر خانه ای یک یا دو مونوپاد پیدا می شد که بعدها کمی تب استفاده از این ابزار فروکش کرد، هرچند همچنان یکی از ابزارهای مهم و پرفروش همه فروشگاه هاست.
نمایش و پشت صحنه نمایش:
این دیدگاه که به شدت تحت تاثیر نظریه های گافمن قرار دارد به بازنمایی خود در زندگی روزمره و شیوه های بازنمایی خود در اثنای زندگی می پردازد.
به عبارتی دیگر، این دیدگاه به بررسی ارتباطات متقابل و چگونگی ارائه یک تصویر مطلوب از جانب افراد با یک برنامه قبلی و استفاده از صحنه ی نمایش برای مقایسه رفتار دیگران (افراد) در جلوی صحنه و پشت صحنه، پرداخته است. گافمن به دنبال بررسی شیوه هایی است که فرد، در موقعیت های معمول کاری، خود و فعالیت هایش را به دیگران نمایش می دهد، شیوه هایی که تلاش می کند برداشت دیگران از خودش را هدایت و کنترل کند، و نوع کارهایی که ممکن است حین اجرا مقابل دیگران انجام بدهد یا ندهد.
او به زندگی اجتماعی همچون صحنه ی تئاتری می نگرد که کنشگران انسانی برای نمایش نقش ها و شخصیت های مختلف روی صحنه ی آن می آیند. چنین نگاهی به زندگی اجتماعی ریشه در اندیشه ی فیلسوف و نویسنده فرانسوی قرن بیستم ژان پل سارتر دارد. گافمن با تاثیرپذیری از دیدگاه اگزیستانسیالیست ها به بررسی نمود خود در زندگی روزمره می پردازد و چگونگی روی صحنه آمدن خود در تعاملات روزمره را تحلیل می کند.
گافمن در این کتاب اصطلاحی دارد تحت عنوان «مدیریت تاثیرگذاری» (Impression management) و می گوید ما همیشه یکی از مهم ترین دغدغه هایمان این است که تصویری از خود در اختیار دیگران بگذاریم که می خواهیم.
گافمن مفصلا از استراتژی هایی می گوید که ما در موقعیت های متفاوت در زندگی روزمره برای این کار در پیش می گیریم، برای این که خودمان و تصویرمان را در نظر دیگران مدیریت بکنیم.
جذابیتهای شبکه های اجتماعی
نهایتا شاید بتوان فارغ از دیدگاههای نظریه پردازان به واقعیتهای اجتماعی رسانه ها و شبکه های اجتماعی نیز اشاره کرد، شبکه های اجتماعی که به تعبیر مک لوهان تمامی مرزهای جغرافیایی را در نوردیده و باعث نزدیکی بیش از پیش انسانها به یکدیگر شده است.
شبکه های اجتماعی که با منظورهایی چون «اطلاع رسانی و اطلاع یابی»، «استفاده از فناوری های نوین رسانه ای»، «تسهیل در روابط خانوادگی»، «تسهیل در روابط دوستان و آشنایان»، «تقویت ارتباطات گروهی»، «تقویت ارزش ها و آگاهی های شخصی» و «استفاده از فرصت های تفریحی و سرگرمی» را ایجاد نموده است باعث استفاده روزافزون آنها شده است، بالطبع در این رهاورد انسانها تمایل دارند تا نمایی از خود را نیز به معرض نمایش قرار دهند.
نتیجه گیری
بطور خلاصه نظریه هایی که در بالا مرور شد به نکات زیر اشاره داشتند: نظریه فروید معتقد است انسانها بخاطر اینکه خودشیفته هستند سعی می نمایند خودشان را در معرض دیده شدن و نمایش قرار دهند، نظری مد و تمایز معتقد است انسانها بخاطر اینکه خود را از دیگران متمایز کنند و چهره متمایزی از خود بروز دهند به فضای مد وارد شده و از آنجاییکه سلفی گرفتن عنصر تمایز و مد بودن را در خود دارد، افراد به این عمل دست می زنند.
نظریه نمایش معتقد است انسانها سعی دارند در زندگی، خود را آنگونه که دیگران دوست دارند نمایش دهند این در حالی است که ممکن است در پشت صحنه به گونه دیگری باشند. غیر از دیدگاه های فوق خود شبکه اجتماعی ویژگیهایی دارد که برای کابران جذاب بوده و از آنجا که سلفی بگیران در این شبکه ها به خوبی دیده می شوند و عنصر ابراز وجود در آنها وجود دارد، عکس سلفی می گیرند.
بر این اساس چیزی که در مورد سلفی باید گفته شود، این است که تغییرات در بیرون محیط فردی و در محیط اجتماعی در حال حدوث است، الان با چیزی شبیه به یک موج اجتماعی طرفیم و به قولی یک مد اجتماعی.
در گذشته هم شاید ما دوست داشتیم خودمان را به رخ دیگران بکشانیم ولی لوازمش را نداشتیم و البته امروزه تکنولوژیهای بروز و امکان به اشتراک گذاری عکسها این امکان را برای ما فراهم نموده است. یکی از دلایل شیوع آن انتظارات فرهنگی دیگران از ماست که به این موج بپیوندیم.
این نیاز پنهان در ذهن انسان، او را به سمت گرفتن عکس سلفی هدایت می کند و شاید حداقل در حد ذخیره نمودن در گوشی باشد. در هر صورت نیاز ذاتی انسان به دیده شدن و مطرح شدن است که برای تامین این نیاز از دوربین عکاسی و یا دوربین گوشی موبایل به عنوان سریعترین ابزار تولید تصویر می تواند استفاده نماید.
در واقع وقتی سلفی می گیریم با خودمان فکر می کنیم این چه کار عبثی است ولی باید این کار را انجام دهیم و نیرویی از بیرون ما را به این کار وادار می کند به تعبیر مارکس آنچه ما را می سازد آگاهی اجتماعی ما نیست بلکه هستی اجتماعی ماست.
نویسنده: علی فروغی, جامع شناس و مدیر شرکت بازرگانی دیدنگار
منبع: https://didnegar.com
|