هدفمند بودن به نظر آسان می رسد چون یک تصمیم اساسی برای آینده هر انسان است، تصمیمی که انگیزه تلاش و زندگی را معنادار می سازد. اما به نظر می آید مشکلی وجود دارد که خیلی ها نمی توانند هدفی بیابند یا هدف شان را فراموش می کنند یا می فهمند که نمی توانند به آن دست یابند.
به نظر می رسد چند روش اشتباه در مسیر یافتن هدف وجود دارد که بسیاری از انسانها را از رسیدن به آن دور می سازد. اجازه دهید در باره آنها صحبت کنیم:.
1- آدمها فکر می کنند هدف را باید پیدا کنند
هدف یک آس برنده یا یا یک کلید طلایی نیست که ان را بیابیم. هدف چیزی است که ما می سازیم. اتفاقی که در حین انجام کارهای مان ایجاد می شود. این می تواند در هر کاری که انجام می دهیم هم ربط پیدا کند. همه شغل ها اگر تاکید و تمرکزشان در ایجاد زندگی بهتر برای اجتماع باشد در خود هدفی ارزشمند دارند. اکثر شغل های بشر بدون اینکه اعلام شود می توانند در افزایش سلامت عمومی جامعه موثر باشند. اما متاسفانه یک نوع فرهنگ تربیتی در جوامع ایجاد شده است که به بعضی شغل ها احساس قهرمانی و مفید بودن بیشتر می دهد و حتی بعضی از شغل ها را بی ارزش جلوه می دهد.
2 – خیلی ها فکر می کنند باید یک هدف داشت
حتی انسان های استثنایی که خدمت بزرگی به بشریت کردند و به نظر می رسد یک هدف مشخص داشته اند در کنار آن پدر و مادر خوب بودند، عضو مفید جامعه بودند و خیلی چیزهای دیگر، جزو اهداف زندگی شان بود.
ما بدون آنکه متوجه باشیم اهداف متعددی در زندگی داریم که مدام پیگیرشان هستیم. داشتن یک هدف شغلی یا اقتصادی، فقط یکی از هدف های ما است. ما در جستجوی معنای زندگی، همیشه مترصد انواع انگیزه ها برای زندگی مان هستیم. از پروراندن فرزندان سالم و خوب تا یک دوست خوب بودن تا پیگیر مردم نیازمند بودن تا موفقیت های شغلی …
تاکید بر انواع هدف هایی که داریم باعث می شود فشار و ناراحتی ناشی از نداشتن یک هدف مهم و طلایی، از روی دوش ما برداشته شود.
3- هدف های زندگی ثابت و قطعی نیستند
این روزها دیدن افرادی که چندین شغل را تجربه کرده اند یا بعد از طی مسیر طولانی و پرهزینه برای شکل گیری یک هدف، تصمیم به تغییر یا تصحیح مسیرشان گرفته اند تقریبا امری عادی شده است.
همه ما در مسیر رشد شخصیت و شعورمان، مدام راه و هدف و انگیزه های مان تغییر می یابد. این تغییرات نباید برای ما دلسرد کننده باشد و فکر کنیم که آدم بی برنامه و بی هدفی هستیم.
تحول شخصیت و تغییر اهداف زندگی، نشانه عدم تعهد یا پریشانی ما نیست. این یک حقیقت غیرقابل انکارزندگی است که مدام آدم دیگری می شویم.
سئوال زندگی مان نباید این باشد که هدف اصلی ام در زندگی چیست؟ بهتر است به این سطح از فهم خود و دنیا برسیم که هر کاری در هر سطحی می کنیم معنا و مفهوم داشته باشد. اگر از این منظر به هدف و معنای زندگی نگاه کنیم همه حیات ما و فرصت به دنیا امدن ما و همه مراحل به وجود امدن هویت ما و غم و شادی های ما، جزوی از هدف اصلی زندگی ما خواهد شد.
|