امشب شب هفت مرگ ناباورانه پلاسکو می باشد.
یک هفته ای می شود که پلاسکو در بین ما نیست. یادش بخیر. یک هفته پیش پلاسکو داشت می رفت که صبح دیگری را با جنب و جوش و تولید و هزار طرح و نقشه جور واجور آغاز کند، غافل از آنکه دیگر فردایی برایش نیست و عمرش بدنیا نبود.
یادش بخیر. پلاسکو، امید صدها و هزاران مرد و زنی بود که نان شبشان را از پلاسکو در می اوردند و محل کسب وکار و معاش هزاران نفر بود که در این سرمای زمستان کانون گرم چرخ کسب و کارشان به سردی گرایید و از بین رفت.
بیچاره پلاسکو که سنی نداشت. با 55 سال سن چه ناباورانه سقوط کرد و به زانو درآمد. کاش قبلا همت می کردیم و پلاسکو را پیش دکتر می بردیم و یک چکاپ کامل از او بعمل می اوردیم. براستی ما در مرگ پلاسکو مقصر نیستیم؟ شب هفت پلاسکو فرا رسیده است و ما حیرت زده و متعجب از کوچ زود هنگام و این فاجعه دردناک اجتماعی و انسانی و فقط آه وحسرت و ماتم مانده است و بس.
ای پلاسکو، ای بلند قامت شهر من، یادت بخیر. تو خانه و پناهگاه صدها کارگر مستاجر و جنوب شهری و کاسبی بودی که هر روز به امید حضور در کوچه پس کوچه ها و راهروهای تو دلخوش بودند و نزدیک شب عید چه زود ترکمان کردی؟!؟! می دانم که دل پر خونی داشتی. می دانم که هزار حرف نگفته داشتی. می دانم پلاسکو. کارگران و کاسبان تو چه قول هایی داده بودند به فرزندان خود برای شب عید. اما افسوس که دود شد و رفت هوا.
یادت بخیر پلاسکو. باورم نیست که در عرض چند ساعت در مقابل مرگ زانو بزنی و از میان ما بروی . باورم نیست. کاش تو را زودتر نزد دکتر می بردند و یک چکاپ کامل از تو بعمل می اوردند این قوم غافل. حالا کو تا زمانه چون تویی بزاید و چون تو را بسازد؟!؟
یادت بخیر پلاسکو. پلاسکو نگین کار وتلاش در شهر ما بود . و چه بسا هر روز بی تفاوت از کنارش می گذشتیم، مانند بسیاری دیگر از گذشتن ها و سر سری گرفتن ها و بی تفاوتی های دیگرمان. ما چقدر بد شده ایم نه؟ کی فکرشو می کرد ما اینجوری بشیم؟ چرا؟ جواب این که پلاسکو زود از بین ما رفت رو کی باید بده؟ هان؟
پلاسکو از میان ما رفت و نباید مرده پرست باشیم و دیگر شمع و گل و پروانه به چه درد پلاسکو می خورد؟ باید به فکر پلاسکو های دیگر بود. شب هفت پلاسکو را گرامی می داریم و فاتحه ای نثار جانباختگان شهید آن می کنیم.
حسن خسروی - مدرس دانشگاه
|