شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، افشاگریهای بزرگ در خصوص دولتها و شرکتها با گسترش و تقویت تکنولوژی در حال پیشرفت است. همان ابزاری که گاه اجازه میدهد شرکتهای جعلی و حسابهای ناشناخته دست به دست هم بدهند و جزایر امنی برای فسادهای مالی بسازند، میتوانند تبدیل شوند به سرنخها و اسنادی برای افشای این فساد. آنچه حالا به عنوان بزرگترین افشاگری مالی تاریخ در رسانهها آمده است تا چند سال پیش جانشینان دیگری داشت. خبرهای رسوایی حالا هرچند سال یک بار کل دنیا را تکان میدهند و دولتها و صاحبان تجارتهای بزرگ پیدا و پنهان را دست کم برای چند ماهی از سایه بیرون میکشند. از ماجرای افشاگریهای سایت ویکیلیکس به مدیریت جولین آسانژ گرفته تا افشاگریهای ادوارد اسنودن، کارمند سابق آژانس امنیت ملی امریکا در خصوص تلاش گسترده امریکا و انگلستان برای جاسوسی و دستیابی غیرقانونی به اطلاعات. در بازتاب و نشر و گزارشهای تکمیلی این ماجراهای بزرگ همیشه پای رسانهها نیز در میان بوده است مانند ادوارد اسنودن که برای برملا کردن، داستان خود را با کمک روزنامههای گاردین و واشنگتن پست منتشر کرد و بعدتر اشپیگل و نیویورک تایمز گزارشهای تکمیلی و اسناد بیشتری را در خصوص ادعاهای او منتشر کردند. نحوه رسیدن «اسناد پاناما» به دست روزنامهنگاران زوددویچه نیز به شباهت به نحوه آغاز افشاگریهای قبلی نیست اما حجم عظیم اطلاعات در این پرونده لشکری از روزنامهنگاران را میطلبید که علاوه بر اطلاعات رسیده سرنخها را دنبال کنند و با یک سال کار مداوم بتوانند خط و ربط چهرهها و پولهای پنهان را دنبال کنند. در این داستان روزنامهنگاری تحقیقی به سرنخ نرسیده است اما پس از آشکار شدن یکباره این مدارک توانسته تا سرنخها را دنبال کند. حالا اسناد پاناما احتمالا به نمونه یکی از بارزترین نمونههای روزنامهنگاری تحقیقی نام خود را در تاریخ روزنامهنگاری ثبت میکند، مانند ماجراهای کلاسیکتر این حوزه که در زمان خود تبدیل به گزارش شدند، تغییر ایجاد کردند و تبدیل شدند به کتاب، فیلم و تصاویر ماندگاری در ذهنها .
همه مردان رییسجمهور
یکی از مشهورترین داستانهای روزنامهنگاری تحقیقی که تبدیل به مثالی همیشگی برای توضیح این نوع از روزنامهنگاری شده است، مربوط میشود به افشای ماجرای شنود در ستاد انتخاباتی حزب دموکرات ایالات متحده امریکا که پای ریچارد نیکسون، رییسجمهور وقت ایالات متحده را به میانکشید. روزنامه واشنگتنپست به سردبیری بنجامینسی. بردلی این ماجرا را که با پیدا شدن اتفاقی یکی از نوار کاستها لو رفته بود، دنبال کرد. باب وودوارد و کارل برنشتاین دو روزنامهنگاری بودند که به صورت مشترک روی این گزارش کار میکردند، منبعی که از ابتدا خبر را به آنها رسانده و با این دو روزنامهنگار در تماس بود تا سالیان دراز ناشناخته ماند، این دو روزنامهنگار از او با عنوان «صدا کلفته» یاد میکردند اما هرگز اسمی از او به میان نیاوردند. سال 2005 میلادی، 30 سال پس از پرونده واترگیت، منبعی که به روزنامهنگاران واشنگتنپست برای رسیدن به داستان جنجالیشان کمک کرده بود خود را معرفی کرد: ویلیام مارک فلت، معاون وقت پلیس امنیت داخلی امریکا (FBI) بود. با انتشار گزارش و تحقیقات بیشتر، نیکسون مجبور به استعفا از سمت خود شد، نخستینبار در تاریخ امریکا بود که یک رییس دولت از سمت خود کناره میگرفت و این نتیجه گزارش روزنامه واشنگتنپست بود که ماجرای «واترگیت» را برملا کردند .
باب وودوارد و کارل برنشتاین ماجرای واترگیت را تبدیل به کتابی کردند. این کتاب در سال 1997 تبدیل شد به فیلمی با درخشش داستین هافمن و رابرت رد فورد .
ورونیکا نمیخواست که بمیرد
ورونیکا گورین در 38 سالگی کشته شد. مرگش یکی از نتایج داستان بزرگی بود که دنبال میکرد. روزنامهنگار ایرلندی که بر اساس روابط خوبی که هم با پلیس و هم با گروههای تبهکار برقرار کرده بود، توانست اطلاعات دسته اولی برای گزارشهای حوزه جرم و جنایت به دست آورد. وقتی که ورونیکا آغاز به کار روی گزارشهای مربوط به گروههای تاجر موادمخدر کرد، تهدیدها آغاز شد. نخستین تهدید زمانی عملی شد که او گزارشی در خصوص قتل یکی از سرکردگان گروههای مواد مخدر نوشت، دو گلوله به سمت خانهاش شلیک شد، ورونیکا زیر بار ترس از تهدید نرفت، گزارش بعدیاش را که نوشت، مردی با اسلحه زنگ در خانهاش را زد و گلولهای به پایش شلیک کرد. ورونیکا گورین همچنان کار تحقیق و نگارش گزارشهایش را ادامه داد. پلیس و روزنامه برای حمایت از او وارد عمل شدند تا گروه حفاظتی در برابر خانهاش مستقر شود، کاری که به مذاق او خوش نیامد چون عقیده داشت روند تحقیقات و کارش را مختل میکند. سرانجام در سال 1996 زمانی که او در ماشینش پشت چراغ قرمز ایستاده بود، موتوسیکلتی در کنارش ایستاد، شش گلوله به او شلیک شد و ورونیکا برای همیشه خاموش شد. سران گروههای قاچاق در دوبلین بلافاصله جلسهای تشکیل دادند تا خود را از قتل او مبرا کنند اما مرگ ورونیکا خشم بسیاری را برانگیخت. یک هفته پس از ترور او پارلمان ایرلند برخی قوانین مربوط به جرم را مورد بازبینی قرار داد که منجر به انجام اصلاحات در اداره جنایی ایرلند شد، سرکردگان گروههایی که ورونیکا را تهدید کرده و به قتل رسانده بودند، دستگیر شدند. شجاعت ورونیکا گورین باعث شد تا زندگی و کارش تبدیل به فیلم شود، «ورونیکا گورین» با بازی کیتبلانشت در سال 2003 ساخته شد، فیلمی که روایت شجاعت این روزنامهنگار ایرلندی را به تصویر میکشد .
افشاگری
سال 2002 میلادی روزنامه بوستون گلاب در امریکا گزارشهایی در خصوص رسوایی اخلاقی در کلیساهای کاتولیک این منطقه منتشر کرد. گزارشها حاصل کار تیم گزارشگران تحقیقی این روزنامه بود. بررسیهای این تیم بر اساس برخی مصاحبهها با شاهدان و قربانیان کودکآزاری توسط کلیسا شکل گرفت و رفتهرفته با پیدا شدن سرنخها و شاهدان بیشتر نقاب از چهره فسادی عظیم برداشته شد که بعدتر پا را از بوستون امریکا فراتر نهاد و موجی از خبرهای مربوط به کوکآزاری و سوءاستفاده جنسی در کلیسا را در سراسر جهان برداشت و پای واتیکان را هم به میان کشید. سال بعد از انتشار این گزارش روزنامه گلدن گلاب جایزه پولیتزر را از آن خود کرد، مقامات کلیسای کاتولیک در برابر انتشار این سلسلهگزارشها مجبور به واکنش شدند. مایک رزندس، ساشا پفیفر و مت کارول به دبیری والتر رابینسون روی این گزارش کار کردند و پرده از بیاخلاقیهای کلیسای کاتولیک برداشتند. سال 2015 اسکار بهترین فیلم به فیلم «اسپات لایت» رسید، فیلمی که بر اساس داستان کار تیم روزنامهنگاران تحقیقی بوستون گلاب روی این پرونده ساخته شد.
منبع: اعتماد
|