درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
جمعه، 10 فروردین 1403 - 18:20   

ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX

  ساخت قدرتمندترین مدل هوش مصنوعی منبع باز جهان: DBRX


ادامه ادامه مطلب یک

4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند

  4.5 میلیون برابر اینترنت سریعتر؟ دانشگاه استون این امکان را فراهم می‌کند


ادامه ادامه مطلب دو

ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد

  ان بی سی پس از واکنش‌های شدید، استخدام رونا مک‌دانیل را لغو کرد


ادامه ادامه مطلب سه

انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد

  انویدیا در مرکز جهان هوش مصنوعی قرار دارد


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  چند نکته کلیدی برای تغییر نام تجاری موفق
  فراتر از میدان نبرد: بازاندیشی پویایی روزنامه‌نگار- روابط‌عمومی در رسانه‌های مدرن
  روابط‌عمومی سنتی را فراموش کنید
  6 استراتژی دگرگون کننده برای آزادسازی پتانسیل رهبری شما
  چند نکته مهم در پرامپت‌نویسی
  کمپین‌های داده
  تاثیر ادراک بر تصمیم‌گیری در شرایط پرخطر
  اولین مدل زبان بزرگ هوش مصنوعی «منصفانه آموزش دیده» اینجاست
  جستجوی عمیق بینگ به طور رسمی برای همه کاربران فعال شد
  هوش مصنوعی گوگل می‌تواند چندین کتاب را جذب کند. با این همه داده چه خواهد کرد؟
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 18608صفحه نخست » ادامه مطلب دوشنبه، 21 شهریور 1394 - 23:00
مردی که آرزو داشت ایستاده بمیرد
گفتاری از استاد کاظم متولی در رثای استادش شادروان دکتر حمید نطقی - راستش نشستگی را دوست ندارم،‌ طالب ایستادگی هستم! و توضیح داد که نشسته بودن یعنی فرو رفتن و وادادگی و ایستادن یعنی زنده بودن،‌آماده بودن، ‌سالم بودن و مقاوم بودن
  

4 Ways to Go Beyond the Press Release in a Post Panda World image panda bear 1113tm pic 106 300x199

 

مرحوم استاد کاظم متولی با وجود کسالت و بیماری در روز 27 مردادماه در مراسم اختتامیه دهمین جشنواره ملی انتشارات روابط عمومی حضور یافت و دقایقی چند برای شرکت کنندگان در این مراسم سخن گفت. سخنانی که حاکی از کوله باری تجربه و به مثابه سفارشات پدری دلسوز به فرزندانش بود. او همان گونه که نسبت به شاگردانش متواضع و فروتن بود،‌ نسبت به اساتید و بزرگان این حوزه قدرشناس و خاضع بود، بی مناسبت ندیدیم مطلبی از ایشان را که در سال 1378 در نشریه هنر هشتم در نگاه به زندگی شادروان دکتر حمید نطقی ـ منتشر شده و نشان از روح بزرگ و قدرشناسی او داشت را برای خوانندگان محترم بازنشر کنیم.


چند ماه پیش که مرحوم دکتر حمید نظقی بعد از اقامتی طولانی در انگلیس به قصد دیدار با دوستان و آشنایان سفری کوتاه به تهران کرد، در یک بعد از ظهر ـ که او را به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی آورده بودند( قادر به حرکت نبود و در ویلچری نشست)ـ به عنوان یکی از قدیمی ترین دانشجویان و دوستداران او بدیدارش شتافتم. دیداری که بس دلنشین و زیبا بود،‌ محل ملاقات در یک کلاس و اتاق معمولی دانشکده و پذیرایی نیز استکانی چای بود و تصادفا من روبروی او قرار گرفته بودم.


دکتر بدیعی ـ مدیر گروه ارتباطات دانشکده ـ در یک سو و در سوی دیگر چرخ،‌ خانم دکتر نطقی نشسته بود ـ که همه جا او را همراهی می کردـ تنی چند از شاگردان قدیمی او که اکنون مدرس و معلم هستند، ‌نیز حضور داشتند. اندک اندک تعدادی از دانشجویان جوان نیز آمدند؛‌ اما گنجایش اتاق محدود بود و آنها متواضعانه دور تا دور اتاق ایستاده بودند.


استاد نطقی سلسله وار و به قول معروف یک ریز صحبت می کرد. از خاطرات خود می گفت، ‌به پرسش هایی که طرح می شد پاسخ می داد،‌ تبسم همیشگی را داشت؛ ‌اما جسما لاغر و تکیده بود، یک دست خود را بر دسته چرخ تکیه داده و دست دیگرش همراه با کلامش حرکت می کرد.


این ملاقات گرم و صمیمی چند ساعتی به طول انجامید و من که درست در مقابل او قرار گرفته بودم و به او چشم دوخته بودم، ‌حتی یک لحظه در موقعیت عینی آنجا نبودم. سی سال پیش را به یادآورده بودم و درآسمان ذهن خود،‌ چه صحنه هایی را که نمی دیدم؟! بله، سی سال پیش در یکی از کلاس های دانشکده علوم ارتباطات سابق،‌ دانشجوی دکتر نطقی بودم. آنجا اولین کلاس روابط عمومی و ما اولین گروه دانشجویان روابط عمومی و حمید نطقی اولین استاد درس مدیریت روابط عمومی بود.


دکتر نطقی عادت عجیبی داشت، ‌او در حد باورنکردنی ایستاده درس می داد و در باریکه های بین ردیف های نیمکت دانشجویان که نشسته بودند،‌ قدم می زد. شاید بدون اغراق تنها لحظاتی یا دقایقی از وقت یک ساعت و نیمه کلاس را پشت میز می نشست، آن هم برای انجام حضور و غیاب یا گذاشتن و برداشتن کتاب و کیف و عینک. فضای درس و بحث و به طور کلی کلاس او گرم و مطبوع بود،‌ خیلی از چیزها را می توانستیم بیاموزیم. فضای کلاس او اصلا ابتر،‌خنثی،‌کسل کننده و سرد و خسته کننده نبود. او مدام قدم می زد و صحبت می کرد. صدای او ظریف و گرم بود و لبخندهای همیشگی اش، ‌به کلامش جذابیت می داد.


در سال 1350 که فارغ التحصیل شدیم، ‌جامعه فارغ التحصیلان دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی را تشکیل دادیم، آن اوایل یعنی حدودا بین سال های 1351 تا 1355 هر چند وقت یک بار، ‌از طرف جامعه فارغ التحصیلان یاد شده در باشگاه شرکت نفت که نزدیک دانشکده است،‌ میهمانی و شب نشینی ترتیب می دادیم.


استاد نطقی در همه این جلسات فروتنانه شرکت می کرد. شب نشینی ها ساعت ها طول می کشید و حتی بعد از صرف شام هم حاضران که عبارت بودند از فارغ التحصیلانی که دیگر هر یک به کاری مشغول بودند یا هنوز دنبال کاری می گشتند و نیز تعدادی از استادان، به ترک سالن رضایت نمی دادند و گاهی شب از نیمه می گذشت که دسته دسته به خانه های خود باز می گشتند.


در این میهمانی ها هم دکتر نطقی در پشت میز و روی صندلی نمی نشست، ‌در گوشه ای می ایستاد و لیوان نوشابه خود را به دست می گرفت و دور او هم دوستدارانش جمع می شدند و به اصطلاح گپ می زدند. خوب به خاطر دارم که شبی از این شب های فراموش نشدنی ـ میهمانی جامعه فارغ التحصیلان ـ که استاد نظقی مثل همیشه گوشه سالن ایستاده بود به اونزدیک شدم و گفتم: استاد سئوالی شخصی و خصوصی دارم. گفت: عیب ندارد بگو جانم! گفتم: شما در کلاس درس هم نمی نشینید و ایستاده درس می دادید،‌ اینجا در میهمانی ها هم همیشه شما را ایستاده می بینم،‌ پرسش من خیلی ساده است. استاد چرا نمی نشینید؟ و او با همان لبخند دایمی خود والبته آن لحظه کمی گشاده تر گفت: راستش نشستگی را دوست ندارم،‌ طالب ایستادگی هستم! و توضیح داد که نشسته بودن یعنی فرو رفتن و وادادگی و ایستادن یعنی زنده بودن،‌آماده بودن، ‌سالم بودن و مقاوم بودن و من سعی می کنم حتی المقدور و تا آنجا که میسر باشد،‌ بایستم تا روحیه شادابی و پویایی را در خود احساس کنم و دلم می خواهد که روزی که قرار است رخت از این جهان بر بندم، ‌ایستاده بمیرم درست مثل درختان که ایستاده می میرند!


و حالا برگردیم به آن بعد از ظهر چند ماه پیش در دانشکده علوم اجتماعی و در آن اتاقی که بعد از سال ها دکتر نطقی را ملاقات می کردم؛ ‌اما این نطقی دیگر آن نطقی نبود. او بر روی ویلچر آرام نشسته بود و ده سالی می شد که دیگر نایستاده بود،‌ روزگار عجیبی است و ای دریغ که روزگار بازیگر،‌ آن نشستگی را هم از او دریغ داشت و اکنون دکتر نطقی خفته است و در خوابی آرام و جاودانی فرو رفته است. روانش شاد و یاد و نامش گرامی باد. و اما چند نکته در باره عملکرد دکتر نطقی در عرصه حرفه و آموزش روابط عمومی به اختصار:


1- به احتمال قوی دکتر نطقی مترجم عملی اولیه عبارت PUBLIC RELATINOS است.
به این معنی که قبل ا ز دهه 30 در سازمان های بزرگ کشور ما،‌ اداره ای به نام های اطلاعات، انتشارات، ‌مطبوعات و تبلیغات وجود داشت که سبک و سیاق و مضمون کار آنها همان بود که اکنون در ادارات روابط عمومی جاری و ساری است. در شرکت نفت ایران و انگلیس واقع در آبادان هم اداره ای بود به نام انتشارات و مطبوعات و مرحوم نطقی هم کارمند آن اداره بود. در آن اداره مرحوم ابوالقاسم حالت و آقای ابراهیم گلستان هم کاری کردند و در جریان ملی شدن صنعت نفت ریاست آن به آقای ناصر نجمی ـ نویسنده و مورخ مشهور ـ واگذار شد. بعد از کودتای 28 مرداد در سال های 32 یا 33 بود که برای اولین بار عنوان انتشارات و مطبوعات از آن اداره حذف و عنوان" روابط عمومی" جایگزین آن شد و آن هنگام آقای دکتر نطقی کماکان در آن اداره اشتغال داشت و به احتمال بسیار او با ترجمه فارسی "روابط عمومی" پیشنهاد تغییر عنوان آن اداره را داده است. ‌ به هر حال تنها اداره ای که عنوان آن ـ تا پایان دهه 30 ـ روابط عمومی بود،‌ اداره روابط عمومی شرکت ملی نفت ایران بود و در اوایل دهه 40 به تدریج سایر سازمان ها نسبت به تغییر عنوان ادارات تبلیغات، ‌انتشارات و مطبوعات به روابط عمومی اقدام کردند. علیهذا به احتمال بسیار واضع، ‌مبدع،‌ خالق ونشر دهنده عبارت "روابط عمومی" مرحوم دکتر حمید نطقی بوده است.


2- مرحوم نطقی در تهیه و تنظیم عناوین و سرفصل ها و فهرست دروس اختصاصی آموزش دانشگاهی روابط عمومی فعالانه و مجدانه تلاش کرده و از این بابت سهمی مهم برای خود دارد.


3- کتاب "مدیریت و روابط عمومی" تالیف مرحوم دکتر نطقی تقریبا همزمان با انتشار کتب "روابط عمومی" تالیف و ترجمه دکتر رضا امینی از طرف انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی در سال 1350 منتشر شد و در دسترس دانشجویان و علاقه مندان قرار گرفت،‌ بنابراین کتاب یادشده دکتر نطقی از اولین کتاب های منتشر شده در زمینه روابط عمومی در ایران است.


4- استاد حمید نطقی علاوه بر داشتن تجربیات عملی و تئوری روابط عمومی و تسلط و آشنایی بر چند زبان زنده دنیا و برخوردار بودن از ذوق شعری و مطالعات ادبی،‌ انسانی پاک و منزه بود و شخصیتی والا داشت. دکتر نطقی به عنوان یک ارتباط گر روابط عمومی از آنچه که می باید داشته باشد،‌ داشت و غنی بود. او مهربان،‌ متبسم،‌ دوستدار مردم،‌ خوش خلق،‌ خوش قول،‌ صبور،‌ صریح و صادق بود. زندگی و رفتار استاد نطقی نمونه و الگو بود.


منبع: نگاهی به زندگی پدر روابط عمومی ایران (شادروان دکتر حمید نطقی)، ‌نشریه هنر هشتم،‌ بهار و تابستان 1378،‌ شماره 13 و 14.
 

 

 

 

 

   
  

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  روابط‌عمومی سنتی را فراموش کنید


  چرا هیچ کس دیگر نمی‌خواهد مدیر میانی باشد


  به دنبال تغییر نام تجاری هستید؟


  چند نکته کلیدی برای تغییر نام تجاری موفق


  فراتر از میدان نبرد: بازاندیشی پویایی روزنامه‌نگار- روابط‌عمومی در رسانه‌های مدرن


  6 استراتژی دگرگون کننده برای آزادسازی پتانسیل رهبری شما


  چگونه از بحران هویت در میانه شغلی جلوگیری کنیم


  روابط‌عمومی برای استارت‌آپ‌ها


  چگونه روابط‌عمومی می‌تواند به توسعه هویت در جامعه داخلی کمک کند؟


  تاثیر ادراک بر تصمیم‌گیری در شرایط پرخطر


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد