راهکارهای حضور موثر زنان در عرصه فعالیت های روابط عمومی
فاطمه امین رنجبر *1
مسئول روابط عمومی معاونت غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی
چکیده
PRWOMEN)- در سال های اخیر افزایش قابل توجهی در میزان اشتغال زنان در جامعه مشاهده شده است. اما با وجود پیشرفت آن ها در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. نابرابری های جنسیتی به ویژه در حوزه مدیریت روابط عمومی سبب شده است تا آن گونه که شایسته است از نیروی بالقوه زنان استفاده نشود. اما باورهای غلطی که مدیریت را به مردانگی نسبت می دهند. عملا منجر به کم شدن مدیران زن می شود. سبک مدیریتی هر جامعه متاثر از ارزش های حاکم بر آن جامعه است و در بسیاری از عرصه های مدیریتی جهان، زنان هم در کنار مردان توانسته اند مدیران شایسته و توانایی باشند. الگوهای مدیریت اسلامی نیز منبعث از اصول و قوانین مشخصی است که بر اساس ملاک های اسلامی استوار گشته و سمت و سویی الهی دارد و هدف آن ارتقای انسان در جهت کمال و بهبود نظام های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی است همان گونه که مىدانیم، زن و مرد از لحاظ جسمى و روحى تفاوت هایى با هم دارند که هیچ کس نمى تواند منکر آنها گردد این تفاوت هاى طبیعى موجب گردیده تا از نظر وظیفه نیز زن ومرد در برخى موارد با هم تفاوت هایى داشته باشند. البته این به معناى کمال یکى از این دو جنس و یا نقصان دیگرى نیست.در مسأله مدیریت و بالاخص در حوزه حساس مدیریت روابط عمومی که به نوعی نمودی از توانایی برخورد سازمان با محیط محسوب می شود نیز؛ باید به این تفاوت ها و سرمایه هاى وجودى زن و مرد توجه داشت و به هر یک در حد توانش مسؤولیت داد. بنابراین از آن جا که زنان نیمى از سرمایه هاى انسانى جهان محسوب مى گردند، باید با استفاده و الگوگیری از تعالیم نورانی دین مبین اسلام، از تخصص و دانش زنان به بهترین وجه استفاده نمود. و حضور موثر و سازنده در جایگاه خطیر روابط عمومی می تواند نوید بخش و راهگشای حضور زنان در عرصه های مدیریتی باشد. این مقاله سعی بر این بوده است که با کاوشی دوباره ی راهکارهای حضور موثر زنان در عرصه فعالیت های روابط عمومی با نگاهی نو بدان پرداخته شود.
واژه های کلیدی: حضور موثر زنان، روابط عمومی، سرمایه های انسانی.
مقدمه
جامعه انسانی متشکل از دو جنس است که هر یک برای تحقق جامعه کامل و رو به رشد، دارای نقش و کارکرد هستند. تقسیم جامعه به دو گروه مرزبندی شده زنان و مردان، بیش از آنکه به نفع زنان باشد، در راستای محدودیت و تمایز آنان است در حالی که آنان نیز به فراخور تخصص، توانایی، دانش و... خود نقشی را در جامعه برعهده دارند و تفاوتی از نظر فعالیت و پیشبرد اهداف جامعه بین دو جنس دیده نمیشود؛ با این همه باید اشاره کرد که تفاوت فیزیولوژی بین زنان و مردان، باعث ایجاد تفاوتهایی در برعهده گرفتن برخی مشاغل و نقشها به وجود میآورد(محمدی، 1385).سرمایه انسانی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در پیشبرد اهداف توسعه همه جانبه و پایدار محسوب میشود. از دیدگاه تاریخی همواره زنان در پستهایی قرار گرفته اند که ناگزیر بوده اند کارهای تکراری انجام دهند و پست هایی در سطوح پایین احراز کنند. اغلب آنها در پست های ستادی و به عنوان دستیار مدیران صفی انجام وظیفه کرده اند و به ندرت مسئولیت های مدیران صفی را برعهده داشتند. بنابراین مدیران زن کمتر درگیر وظایف صفی سازمان ها بوده اند. از آنجایی که زنان عمدتاً در مشاغل ستادی مشغول به کار میباشند، از این رو نمیتوانند در سازمان ها قدرت چندانی کسب نمایند؛ بنابراین در تصمیم گیری های سازمانی نیز دخالت و نفوذ چندانی ندارند. به ویژه اینکه اگر سازمان ها را به عنوان سیستم های تصمیم گیری در نظر آوریم، در اینصورت تصمیمات به صورت ائتلافی از نیروهای سازمانی است(شیعه زاده، 1388). یکى از عواملى که در سرنوشت هر گروه و فرد اهمیت و ارزش دارد و آنها را براى رسیدن به هدف شان یارى مى دهد، کیفیت رابطه آنها با افراد و مؤسساتى است که با آن سر و کار دارند . بنابراین، نقش عمده روابط عمومى، نزدیک کردن اذهان عمومى به واقعیت در سازمان ها می باشد. توانایى شناخت و اقدام آگاهانه، کاربرد روابط عمومى ر ا افزایش داده و منجر به تحرک و کارایى آنها خواهد شد . بر این اساس، روابط عمومى در حقیقت مى تواند به عنوان واسطه میان نهادها و مردم نقش قابل قبولى ایفا کند. آنها مى توانند، با تنظیم برنامه دقیق به سؤال ها، شک ها و تردیدها پاسخ دهند.با توجه به ویژگی های شخصیتی و روانشناختی زنان که در این مقاله بدان اشاره خواهد شد شایسته است با انطباق این ویژگی ها با نیازهای سازمان ها در حوزه خطیر روابط عمومی؛ هم زمینه حضور قشر عظیم بانوان در عرصه های اجتماعی و مدیریتی هموار شود و هم سازمان بیش از پیش در جهت نیل به اهداف و آرمان های خود گام بردارند(کاظم پور، اشرفی، عبدالهی، 1391).
مفهوم توسعه انسانی در اسلام
توسعه ای که محور آن به جای رشد کمی، تکامل انسان باشد تنها در سایه ادیان الهی و آن هم دینی که دارای احکام اجتماعی است امکان پذیر است . رشد کمی و کیفی، مراحل نازل و ابتدایی نسبت به توسعه بر آن مقدم است . توسعه به معنای، بالا بردن قدرت کار آمدی در اجتماع یا «افزایش و ارتقاء انسجام اجتماعی » (انسجام همه جانبه) است . لذا نمی تواند در یک بخش از جامعه حضور داشته و بخش دیگر فاقد آن باشد . در حقیقت وقتی تمام خصوصیات و اوصاف یک موضوع تغییر کند، موجب افزایش ظرفیت، شدت نسبت تاثیر و تغییر جهت آن موضوع می شود; در این صورت شاهد توسعه سازمانی هستیم(مکنون، 1389).از نظر اسلام نباید احترام و شخصیت زن در جامعه، خدشه دار شود و نفس او تحقیر شود. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: “این کار(شغل) نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد. نباید زن را تذلیل کنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمایند. تکبر از همه انسان ها مذموم است، مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم! زن باید در مقابل مرد نامحرم، متکبر باشد. “فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ” ؛ در زن است. اسلام این را می خواهد و این الگوی زن مسلمان است"(ولیان، 89). در بحثی با نام تساوی حقوق زن و مرد شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام می گوید: زن و مرد در انسان بودن هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. انسان بودن زن و مرد در عرصه های فردی محض –رشد، تقوا، معنویت و …- و در عرصه های اجتماعی محض –دکتر، مهندس، کارمند، مدیر و…- خود را نشان می دهد و زن و مرد به لحاظ انسان بودن در این دو عرصه هیچ تفاوتی با هم ندارند و طبیعتا با همدیگر مساویند. در این زمینهها بحث بر سر دو انسان است که دست بر قضا یکی زن است و دیگری مرد؛ اما زن و مرد بودن هیچ مدخلیتی در این بحث ندارد. اما در عرصه خانواده تفاوت های زن و مرد ظهور می یابد(مطهری، 1381).
وضعیت زنان در ایران
تحصیلات زنان بعد از رایگان شدن در ایران، به مرور و با پذیرش فرهنگی جامعه مبنی بر تحصیل دختران، همواره روندی رو به رشد داشته است. در سال تحصیلی ۱۳۵۷ - ۱۳۵۸ شمار دانشجویان کشور ۱۷۵۶۷۵ نفر بوده که ۳۰/۸ درصد آنان را زنان تشکیل میدادند، شمار مجموع دانشجویان دانشگاهها و موسسات آموزش عالی دولتی و دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۷۵ - ۷۶ به ۱۱۹۲۵۳۸ نفر بالغ گردید که سهم زنان در این میان ۳۸/۵ درصد بود، در سال تحصیلی ۱۳۸۰ - ۱۳۷۹، شمار کل دانشجویان به ۱۵۷۷۰۰۰ رسید که ۴۷/۳ درصد آنان را زنان تشکیل میدادند؛ در سال ۱۳۹۰، این تعداد به ۴۱۱۷۲۰۸ نفر در کل کشور رسید. بدون شک شکوفایی علمی و اقتصادی عامل مؤثری در پویایی و توسعه همه جانبه جامعه است و از آنجا که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند، لذا می توانند نقش مؤثری در شکوفایی علمی و اقتصادی آن داشته باشند(حاجیلری، 90). اگر زن از ایفای نقش اجتماعی محروم شود، از رشد اجتماعی او کاسته می شود و جامعه ای که زنان آن از رشد فکری واجتماعی محروم باشند. مسلّماً جامعة رشد یافته ای نخواهد بود، زیرا جامعه از آحاد انسان هایی تشکیل می شود که با تربیت ها و فرهنگ های متفاوتی از خانواده ها شکل می گیرند و وارد اجتماع می گردند(افخمی، 1392).برخى نسبت به نقش عمومی زن راه را به اشتباه رفته اند. کسانى که تمامی مسؤولیت هاى زن را در نقش «مادر بودن» خلاصه می کنند. نقش عمومی او را نم یپذیرند. البته این انحراف در سایر جنبه هاى اجتماعى نیز به خوبى نمودار است چنان که گاه گروهى از مردم تمامی فعالیت خود را تنها در یک زمینه. متمرکز می کنند و از وظایف اجتماعى هود بسیار فاصله می گیرند والبته این مشکل سابقه اى دیرینه دارد چنانکه امروز نیز شاهدیم که برخى می گویند علماء بزرگ دینى نباید در مسائل سیاسى. دخالت کنند. چرا که وظیفه آنها تنها در مسائل دینى خلاصه می شود!درست است که وظیفه علماء دین تحقیق و بررسى مسائل دینى است اما رسالت انسانى آنها در جهت گیری هاى سیاسى ، چگونه می تواند فراموش شود؟! اگر نقش آنان تنها در یک جنبه خلاصه شود بى تردید جنبه هاى انسانى آنها در زندگى اجتماعى از میان میرود به همین ترتیب اگر محدوده وظایف زن را نیز خلاصه کنیم نقش انسانى او زیر سؤال خواهد رفت اما ما هرگز نقش انسانى او در زندگى اجتماعى را کوچک نمی شماریم بنابر این بر عقیده ایم که در دیدگاه اسلامی همانند سایر ادیان تمامی مردم به برپایى عدل و داد فرا خوانده شده اند و این بدین معنا است که تمایم مردم در حد توان خود باید در این زمینه تلاش کنند.حضور فعالانه و تاثیرگذار زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و ارتقای سطح سواد و آگاهیهای اجتماعی،نمایانگر بخشی از حضور چشمگیر زنان در عرصه اجتماع است.توسعه دانش و تخصص در بین زنان، اقبال روز افزون دختران به تحصیلات عالی، تکمیلی و حوزوی - به طوری که در حال حاضر بیش از 60 درصد ظرفیت دانشگاهها را دختران و زنان تشکیل میدهند- نیز بخشی از حضور زنان در جامعه اسلامی است.بروز خلاقیتها و ابتکارات چشمگیر زنان در عرصههای علمی و فناوری نشانگر اهتمام ویژه نظام مقدس جمهوری اسلامی در جهت ایجاد فرصتهای مناسب برای رشد و شکوفایی استعداد زنان است. نقش موثر زن در تحکیم بنیان خانواده و تربیت نسلی توانمند، آگاه و مفید برای کشور را هیچ کس نمیتواند کتمان کند و بی تردید مردان موفق را زنان توانمند پشتیبانی میکنند. حضور زنان در عرصههای مختلف در صورتی که همراه با حفظ اصول و شئونات باشد نه تنها مشکلی ندارد بلکه برای پیشرفت و توسعه کشور نیز لازم است.با گذشت 32 سال از انقلاب اسلامی نیازمند این هستیم که بازنگری و آسیب شناسی چگونگی حضور زنان در عرصههای مختلف را انجام دهیم تا به این ترتیب نقاط ضعف این حضور رفع شود و نقاط قوت آن تقویت گردد.باید حضور زنان در عرصههای مختلف همراه با منطق باشد(بهرامی، 1392).
اشتغال زنان و نقش آن در توسعه کشور
یکی از مهمترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. این نوشتار در صدد است، ضمن انجام یک تحلیل اقتصادی مختصر در زمینه توسعه، به چگونگی رابطه میان موقعیت زنان با توسعه یافتگی و تأثیر گذاری مشارکت آنان به عنوان نیمی از نیروی فعال جامعه در فعالیتهای اقتصادی، برای تحقق توسعه و عدالت اجتماعی بپردازد. با توجه به اینکه نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می پذیرد، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و داراییهای جهان به زنان اختصاص یافته است. بنابراین وجود نابرابری برای زنان در تمامی جوامع کم و بیش وجود دارد که در برخی از سازمانهای جهانی در چند سال اخیر به این مسئله بیشتر توجه شده و در برنامهریزیهای خرد وکلان اقتصادی و اجتماعی سازمان های مختلف جهانی قرار گرفته است.در چند سال گذشته، مطالعات متعددی در مورد تجزیه و تحلیل موقعیت زنان در سطوح منطقه ای، ملی، میزان اشتغال آنان و عوامل بازدارنده فعالیت زنان، نگرشها وتمایلات زنان و نقش زنان در توسعه انجام شده است که سعی در آماده سازی افکار عمومی ملتها، سیاستگذاران وبرنامهریزان جهت حل مشکلات مربوط به دستیابی زنان به اشتغال بیشتر را داشته است. ازآنجایی که در بررسی عوامل مؤثر بر توسعه اقتصادی اجتماعی کشورها، توجه به نیروی انسانی و تخصص مطرح است لذا سخن از اشتغال زن و رابطه آن با توسعه نیز امری ضروری است(همان منبع).
توانمندسازی و ضرورت حضور موثر زنان
امروزه توانمندسازی زنان و مشارکت کامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینهها از جمله در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت جامعه یکی از پیش نیازهای توسعه پایدار میباشد که کشور ما سخت بدان نیازمند است. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و قابل قبول و مشارکت عادلانه زن و مرد در فعالیت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسان ها برقرار نگردیده است و فرآیند توسعه آن گونه که انتظار داشتهاند موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی رخ خواهد داد که زن و مرد و دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را بر عهده بگیرند.در تحقیقی که در سال ۱۳۸۱ در مورد علل عدم دستیابی زنان به پستهای مدیریتی در بین کارکنان و مدیران چند سازمان به انجام رسیده نشان میدهد که اگر چه مدیران و کارکنان مورد پرسش و کارایی و قابلیت زنان در عرصههای مدیریتی و پستهای بالای سازمانی واقفند اما تنها ۶ درصد از کارکنان مرد و پست مدیریت را برای زنان مناسب میدانند. ۳۰ درصد کارمندان مرد از این که مافوقشان زن باشد احساس خوشایندی ندارند. اگر چه همه مدیران مورد پرسش بر این باور بودند که زنان شایستگی لازم برای تصدی پستهای بالای سازمانی را دارند اما بیش از ۸۰ درصد آنان مدیریت را کاری مردانه میدانند و بیش از ۵۰درصد معتقدند که مردان در کارهای مدیریتی موفقتر از زنانند و خلاقیت بیشتری از خود نشان میدهند(بی نام، 1392). اصل 21 قانون اساسی که قانون مادر کشور ما محسوب می شود دولت را موظف کرده است که حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و برای ایجاد زمینه مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او تدابیر لازم را اتخاذ نماید، باتوجه به این اصل، دولتمردان مراحتاً در جهت احیای حقوق زنان موظف شده اند، اما در بعضی موارد از جمله مسائل مربوط به ازدواج ، طلاق ، باروری و بهداشت جنسی و ... قوانین و تغییرات لازم را از بسیاری از داوری های غلط و خرده گیری های جوامع بین المللی می کاهد و چه بسا ممکن است در این بازنگری ها نکاتی به نظر آید که با تغییر آن ها بتوان اصل 21 قانون اساسی را بدون داوریهای غیر منصفانه، در راستای اعتلای حقوق زنان به اجرا در آورد (قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران)(فهیمی، 1388).
مشکلات و موانع حضور موثر زنان در عرصه های مدیریتی
سقف شیشه ای اصطلاحی است که در دهه 1970 در آمریکا برای توصیف موانع تصنعی نامرئی ناشی از تعصبات و تبعیضات سازمانی و دیدگاهی ابداع شد، موانعی که در عمل زنان را از رسیدن به مناصب وموقعیت های عالی شغلی باز می دارد. بر اساس گزارش اخیر سازمان بین المللی کار با عنوان "شکستن سقف شیشه ای: زنان در مدیریت" این اصلاح برای تبیین این مشکل دیرینه بسیار مناسب عمل می کند و بر اساس پیشرفت ها ی اخیر، این سقف همچنان دست نخورده باقی است . همان طور که ذکر شد، سقف شیشه ای در پی تبیین موانع و معضلات نامرئی ای میباشد که در راه پیشرفت زنان به سطوح بالاتر بروز میکند. موانعی که ساخته و پرداخته جامعه مردسالار میباشد و بر پایه اسطوره ها و برداشت های مشترک جنسیبی از نقش زنان در حوزه های عمومیو خصوصی شکل میگیرد. خوشبختانه در ایران بعد از انقلاب، حضور زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار چشمگیرتر از قبل از انقلاب بوده و در مواردی حتی حضور آنان بیشتر از مردان به چشم می خورد. نمونه بارز آن، میزان زنان خواستار تداوم تحصیلات عالیه دانشگاهی است؛ هر چند این حضور باید کیفیتر و نهادینه تر شود. علاوه بر این قانون اساسی نه تنها محدودیتی برای مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی ، سیاسی قائل نشده، بلکه دولت را موظف کرده است اقدامات لازم را برای تامین حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به عمل آورد در اصل بیستم قانون اساسی چنین آمده است: "همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند. همچنین در اصل بیست ویکم قانون اساسی آمده است که دولت موظف می باشد حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید.با ین وجود اگرچه در ایران منع قانونی برای حضور زنان در مقام های بالای اجرایی وجود ندارد، ولی به دلیل دور ماندن زنان از عرصه های اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ، آنان در سطح مدیریت مشارکت چشمگیری ندارند(شیعه زاده، 1388).به چندمورد از موانع حضور موثر زنان اشاره می گردد.
ü مسئولیتها و محدودیتهای خانوادگی
ü تجربه کمتر زنان نسبت به مردان در این عرصه
ü فراهم نبودن شرایط لازم در جامعه، همچون نبود زنان در پستهایی چون وزارت و غیره
ü وجود برخی ویژگیهای جنسیتی زنان
ü عدم تمکین کارکنان از مافوق خانم
ü اعتماد پایین تر زنان نسبت به مردان در این عرصه از نظر جمعیت نمونه(فتحی، 1384).
راهکارهای ارائه شده برای تسهیل حضور زنان
ü برگزاری دورههای آموزشی برای زنان و آشنایی با حقوق خود، فراهم کردن زمینههای خودباوری در زنان و آگاه کردن آنها از قابلیتها و تواناییهای فردیشان.
ü برگزاری سمینارها و تشکیل کارگاههای آموزشی برای آشنا شدن مدیران، سیاستگذاران و تصمیمگیران با مقوله جنسیتی و فواید حضور مؤثرتر زنان در ردههای بالای تصمیمگیری.
ü تشویق و ترغیب مدیرانی که از زنان در سطوح بالای سازمانی استفاده میکنند و امکان به ثبوت رسانیدن لیاقت آنان را با دادن فرصتهای لازم فراهم میآورند.
ü جانشین کردن فرهنگ مسئولیت مشترک به جای فرهنگ مرد سالاری با اصلاح و تغییر قوانینی که بر مرد سالاری تاکید دارد.
ü معرفی زنان برتر و مقایسه عملکرد آنان با مردان همپایه آنان(فتحی، 1384).
تاریخچه روابط عمومی
بررسی تاریخچه روابط عمومی نشان می دهد که روابط عمومی قدیمی ترین شکل ارتباطات اجتماعی به حساب می آید. اگر چه درباره شکل گیری عینی آن بر اسا س قواعد و اصول خاص ، نظریه های مختلفی ابراز شده است. بر اساس نظریه یک محقق امریکایی پیدایش روابط به حدود چهارصد سا ل قبل از میلاد و توسط فردی به نام " گورگیاس" بر می گردد که در واقع " علم بیان" و شیوه های متقاعد سازی مخاطب را مطرح کرد، بدین سان اگر این نظر را بپذیریم ، باید خاستگاه روابط عمومی را یونان باستان بدانیم ، گر چه نمی توان ماهیت این گونه فعالیت ها رابا روابط عمومی یکسان گرفت .نظر غالب در این زمینه ، به سال 1906 بر می گردد که " ای.وی.لی" اولین واحد روابط عمومی را در آمریکا تشکیل داد. در هردو صورت ، عملکرد روابط عمومی دربدو پیدایش صرفا به دنبال متقاعد سازی مخاطب و همراه ساختن او با اهداف سازمان و در واقع ابزار تبلیغ و ایفای نقش رسانه ای بوده است.(بی نام، 1392).
تعریف روابط عمومى
اصطلاح روابط عمومى، ترجمه واژه انگلیسى "پابلیک رلیشن"1 براى نخستین بار در آمریکا در اتحادیه راه آهن به کار برده شد و در ایران نخستین بار در شرکت نفت به کار رفته و دفترى در آن شرکت ایجاد شد. روابط عمومى را در زبان عربى (العلاقات العامه) ترجمه کرده اند.تعاریف گوناگونى از روابط عمومى از سوى صاحبنظران، کارشناسان و مؤلفان کتاب هاى این رشته بیان شده است از جمله: رکس هارلو از پیشقدمان روابط عمومى در جهان مى گوید: روابط عمومى دانشى است که به وسیله آن سازمان ها آگاهانه مى کوشند، بر مسئولیت اجتماعى خویش عمل کنند تا بتوانند، تفاهم و پشتیبانى کسانى را که براى توسعه اهمیت دارد، به دست آورند. در این باره انجمن روابط عمومى آلمان مى گوید: روابط عمومى، تلاش آگاهانه و قانونى به منظور تفاهم و استقرار اعتماد و شناخت متقابل با عموم، براساس تحقیق علمى و عملى صحیح و مستمر، میسر است. انجمن جهانى روابط عمومى نیز گفته: روابط عمومى بخشى از وظایف مدیریت سازمان است و عملى ممتد، مداوم و طرح ریزى شده است که از طریق آن افراد و سازمان ها مى کوشند تا تفاهم و پشتیبانى کسانى را که با آنها سرو کار دارند، به دست آورند(بی نام، 1392)
اهداف و وظایف روابط عمومی
به طور کلی دو نوع هدف برای روابط عمومی می توان ذکر کرد:
ü اهداف اطلاعاتی: تعداد زیادی از طرح های روابط عمومی برای افزایش اگاهی مخاطبان ازیک موضوع ، رویداد یا کالا ، برنامه ریزی می شوند.با وجودی که اهداف اطلاعاتی ، قانونی بوده و توسط روابط عمومی ها مورد استفاده قرار می گیرند، اما سنجش "اگاهی" ایجاد شده بسیار مشکل است.
ü اهداف انگیزشی: اهداف انگیزیشی، پیچییده تر و ابهام آمیزترهستندبه طورکلی، شرکتهاخواهان تغییرنگرش ها، عقاید و اصلاح رفتار مخاطبان خود هستند
وظایف روابط عمومی از نظرتکنیکی
1. جمع آوری اطلاعات وتحقیق تا ببینیم که سازمان ما چه جایگاهی دربین مردم وجامعه دارد این تحقیقات باعث می شود که خود را بشناسیم وزمینه را برای خود شناسی فراهم سازیم
2. طرح ریزی وبرنامه ریزی باتوجه به اطلاعات به دست آمده
3. برقراری ارتباط کامل
4. عمل واقدام ونتیجه گیری
ارکان روابط عمومی
1. اطلاع رسانی .
2. متقاعد و مطمئن ساختن مردم .
3. جلب مشارکت مردم .
انواع روابط عمومی
ü روابط عمومی سنتی : دوره ای که روابط عمومی صرفا درداخل سازمان فعالیت می کند و کاری با محیط خارج از سازمان ندارد و سازمان خود را بی نیاز ا زایجاد ارتباط با دنیای بیرونی می داند.
ü روابط عمومی فنی (تکنیک گرا): روابط عمومی در این مرحله به تصویر سازی مثبت از سازمان می پردازد و نقش او صرفا فنی است و برای رسیدن به مقصود خود، از تکنیک های مختلف بهره می برد.
ü روابط عمومی نا متقارن(سازمان گرا): روابط عمومی در این مرحله ، تسهیل گرتصمیم گیری است و خود در جریان اتخاذ تصمیمات نقش ندارد، صرفا اهداف سازمان را در نظر می گیرد و به نتایج فعالیتهای خود اگاهی ندارد(خواجه زاده، 1391).
مولفه های جسمانی و روانشناختی موثر زنان در روابط عمومی
ü جنس زن دارای معدل وزن کمتر و کوچکتر از نظر مخ یا مغز و مخچه و دارای ضربان قلب بیشتر از مرد میباشد که در استعدادهای زن در مقایسه با مرد تفاوت ایجاد کرده است.
ü جنس زن دارای معدل بالاتری از نظر تعداد به کار بردن کلمات در یک روز در مقایسه با مرد است و در نتیجه بیشتر از مرد حرف میزند.
ü جنس زن دارای ویژگی های روحی و روانی کاملاً احساسیتر از مرد میباشد.
ü زن دارای ویژگی های رفتاری خاص مثل پنهان گری بیشتر و ترس بیشتر و در عین حال دارای رفتار جذابتر و لطیفتر از مرد میباشد.
ü زن از نظر قدرت استنتاج و کلی نگری و برهانی بودن و منطق ریاضی دارای معدلی ضیعفتر از مرد میباشد. ولی در توجه و دقت در مسائل جزیی و مصادیق، قویتر و دقیقتر از مرد میباشد.
ü زن مراحل رشد و یادگیری را در دوران کودکی سریع تر از مرد طی مینماید و زودتر از مرد بهآستانه بلوغ و نوجوانی و جوانی قدم میگذارد ولی تداوم رشد جسمی و استعدادهای مرد طولانیتر از زن میباشد.
ü جنس زن به لحاظ هوش و حافظه مساوی با مرد است ولی به لحاظ بروز استعدادها وگرایشها و تمایلات و نیازهای احساسی و روحی و روانی با مرد متفاوت است مثلاً مایل است همواره مورد توجه قرار گیرد. با توجه به مؤلفه های فوق، در مبانی غربی، زن از نظر انسانشناسی و یا اصول روانشناسی، جنس ضعیفتر و دارای رفتاری لطیفتر از مرد می باشد.
ü حافظه اجتماعی: زنان در حافظه اجتماعی برتر از مردان می باشند مهارت بیشتر زنان در یادآوری اسامی و صورت ها ناشی از علاقه مندی آنان به افراد است.
ü ماهیت هوش: هوش مفهومی است که بیشتر مردم با آن آشنا هستند ما احساس می کنیم که باهوش بودن مهم است چون این ویژگی را برای موفقیت لازم می دانیم.(شیرخانی، 1390) همه این ویژگیها، زن را بدل به بهترین گزینه برای تعالی روزافزون روابط عمومی کرده و بلاتردید سازمان های نوگرای امروز فارغ از هردید سنتی به سمت سپردن سکان روابط عمومی به زنان اقدام خواهند کرد.
ویژگیهای یک مدیر زن
ویژگیهایی که برای یک مدیر زن موفق در نظر گرفته می شود بیشتر ویژگیهای مردانه است. تا زنانه و معمولا" به طور مساوی توسط زنان و مردان مقبولیت مییابد.در نهادهای اجتماعی معمولا" رفتارهای زنان تغییر میکند اما مردان خیر. به همین دلیل بیشتر پستهای مدیریتی را نیز مردان اشغال میکنند. در نتیجه این امر کلیشه هایی که مدیریت را با مرد بودن تداعی میکند بسیار استوارند. هر چند تحقیقات نشان می دهد زنان کمتر از مردان جاه طلب و خواهان پیشرفت نیستند، اما باورهای غلطی که مدیریت را به مردانگی نسبت میدهند عملا" منجر به کم شدن مدیران زن میشود(صیادی فر، 1386).به چند مورد از ویژگی ها و مختصات شخصیتی زنان برای احراز مدیریت اشاره می گردد.
ü زنان در قدرت بخشیدن و تشویق کردن کارکنان و تیم ها بهتر از آقایان عمل می کنند
ü رفتار زنان به نوعی است که صداقت بیشتری را در کار حکم فرما نموده و درعین حال بیشتر از مردان در ارتباط با کارکنان می باشند.
ü زنان در واکنش نشان دادن به درخواست های کمک بهتر و سریع تر عمل می نمایند.
ü زنان معمولا دارای تحمل بیشتری از این دیدگاه می باشند که جامعه تشکیل شده از افراد متفاوت است و زنان قدرت بیشتری از مردان در پذیرش این تفاوت ها دارند.
ü زنان در تشخیص مشکلات بسیار سریع تر و صحیح تر از آقایان عمل می نمایند.
ü زنان در مشخص کردن انتظارات شغلی و تهیه بازخوردهای باارزش و تشویق کننده بسیار بهتر از آقایان می باشند.
ü مردان در مقایسه با زنان معمولا تصمیم گیرندگانی سریع می باشند. مدیران مرد معمولا در ساختن ارتباطات گذرا و تشکیل تیم های موقت در جهت نیل به اهداف کوتاه مدت موفق می باشند.
ü زنان در کنارآمدن و سازش با مدیران رده های بالاتر، لایق تر و سیاستمدارتر هستند.
ü زنان مهارت کلامی بهتری دارند
ü زنان در ارتباط، با مهارت های بیشتری عمل می کنند(دانشنامه رشد، 1392).
جایگاه و منزلت زنان در روابط عمومی
مفهوم مدیریت زنان، در رشتههای مدیریت، مطالعات مربوط به زنان و پژوهشهای مربوط به نقش جنسیت مورد مطالعه قرار گرفته اما اینگونه بررسیها در عرصه روابطعمومی کمتر صورت گرفته است. بیش از 58 درصد شاغلان روابطعمومی را در امریکا زنان تشکیل میدهند و نیمی از اعضای انجمن روابطعمومی این کشور نیز زن هستند. همچنین بالغ بر 80 درصد دانشجویان رشته روابطعمومی زنان هستند.این میزان از حضور زنان و رابطه میان کاهش برابری حقوق دستمزدها در کار روابطعمومی، تعداد اندکی از زنانی را که به مدیریت روابطعمومی دست پیدا کردهاند، تحت تأثیر قرار داده است. اگر زنان رویکردهای ویژهای برای نیروی کار به همراه بیاورند، افزایش حضور آنان در روابطعمومی، آنچنان که امروزه شاهد هستیم، موجب تغییرات عمده دنیای کار خواهد شد. اگرچه بسیاری از پژوهشگران، مدیریت را مورد بررسی قرار دادهاند، اما تعداد کمی از آنها به تفاوتهای جنسیتی مردان و زنان در مدیریت روابطعمومی پرداختهاند. برخی از پژوهشهای صورت گرفته در زمینه جنسیت به جای مطالعه و بررسی خود انتقادیهای یک مدیر بر وجوه وابسته به مدیران ارشد و بلندپایهتر آنها، متمرکز شدهاند. هرچند اینگونه بررسیها یک روش مؤثر برای تعیین نگرشهای معین مدیریت است در این میان یکی از پژوهشها نیز به این نتیجه میرسد که زنان نسبت به مردان از اجتماعی پذیری کمتری در مدیریت برخوردارند. شواهدی مبتنی بر اینکه زنان پُرطاقتتر بوده و از ذهن بازی برخوردارند، دست پیدا کردهاند و دریافتند آنها استراتژیها را پیریزی میکنند. این در حالی است که مردان در مقایسه، استراتژیها و راهبردهایی را که بر قدرت تکیه دارند، بهکار میبرند.یافتههای بالا به سبب اینکه «به صورت پایدار دیدگاههای سنتی را مبتنی بر اینکه زنان فاقد ویژگیهای مناسب هستند» تأیید میکنند، اغلب از سوی روشنفکران فمینیست با انتقاد مواجه شدهاند(شهبازی، 1392).
نتیجه گیری
سبک مدیریتی هر جامعه متاثر از ارزش های حاکم بر آن جامعه است و در بسیاری از عرصه های مدیریتی جهان، زنان هم در کنار مردان توانسته اند مدیران شایسته و توانایی باشند. الگوهای مدیریت اسلامی نیز منبعث از اصول و قوانین مشخصی است که بر اساس ملاک های اسلامی استوار گشته و سمت و سویی الهی دارد و هدف آن ارتقای انسان در جهت کمال و بهبود نظام های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی است همان گونه که مى دانیم، زن و مرد از لحاظ جسمى و روحى تفاوت هایى با هم دارند که هیچ کس نمى تواند منکر آنها گردد این تفاوت هاى طبیعى موجب گردیده تا از نظر وظیفه نیز زن ومرد در برخى موارد با هم تفاوت هایى داشته باشند. البته این به معناى کمال یکى از این دو جنس و یا نقصان دیگرى نیست.در مسأله مدیریت و بالاخص در حوزه حساس مدیریت روابط عمومی که به نوعی نمودی از توانایی برخورد سازمان با محیط محسوب می شود نیز؛ باید به این تفاوت ها و سرمایه هاى وجودى زن و مرد توجه داشت و به هر یک در حد توانش مسؤولیت داد. بنابراین از آن جا که زنان نیمى از سرمایه هاى انسانى جهان محسوب مى گردند، باید با استفاده و الگوگیری از تعالیم نورانی دین مبین اسلام، از تخصص و دانش زنان به بهترین وجه استفاده نمود. و حضور موثر و سازنده در جایگاه خطیر روابط عمومی می تواند نوید بخش و راهگشای حضور زنان در عرصه های مدیریتی باشد.
منابع
افخمی، رضا .(1392). توسعه کشور منوط به حضور فعال زنان در جامعه، بازیابی از شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی کشور:www.shara.ir
بهرامی، ثنا.(1392). نقش زن در جامعه.بازیابی از پایگاه پژوهشکده: www.pazhoheshkade.ir
بی نام(1392).روابط عمومی؛بازیابی از دانشنامه ویکی پدیا: www.fa.wikipedia.org/wiki
بی نام. (1392)؛ زنان در عرصه مدیریت؛ بازیابی از سایت جامع مدیریت: www.modiryar.com
بی نام .(1386). حضور زنان در رهبری، حکومت و جایگاه سیاسی کشورها، نشست کارشناسی کنفرانس اسلامی OIC با موضوع" مشارکت زنان در تصمیم گیری و سازماندهی "؛ مالزی.
حبیبی، سیدابوالفضل (1386). روابط عمومی : تاریخچه، اصول، مفاهیم و کاربرد؛ روزنامه ایران، شنبه 29 اردیبهشت 1386، سال سیزدهم، شماره 3641.
خواجه زاده، مهدی(1391). روابط عمومی الکترونیک، بازیابی از پایگاه انجمن روابط عمومی ایران: www.prsir.org.
دانشنامه رشد(1392)؛ چرا زنان مدیران بهتری هستند؛ بازایابی از دانشنامه رشد:daneshnameh.roshd.ir
شیرخانی، فهمیه(1390).شناخت زن از دیدگاه اسلام و تقابل آن با مکاتب غربی. سومین همایش بسوی راهبردهای قرآنی در تربیت انسان، تهران.
شهبازی، محمد(1392). زبان مدیریتی زنان شاغل در روابطعمومی.بازایابی از پایگاه کاوشگران روابط عمومی:www.prr.ir.
شیعه زاده، الهه .(1388). شکستن سقف شیشه ای، ارتقاء حضور زنان درسطوح مدیریت. فصلنامه علمی- پژوهشی مدیریت دولتی دانشگاه تهران، دوره1،3
صیادی فر، سمیه(1386)؛ زنان در عرصه مدیریت؛ روزنامه همشهری، یکشنبه 19 شهریور 1386، سال سیزدهم، شماره 3403، صفحه 8.
فتحی، لاله(1384)؛ زنان در عرصه مدیریت؛ روزنامه همشهری، یکشنبه 27 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3803، صفحه 10.
فهیمی، BIBLIOGRAPHY l 1065 الهام.(1388). معیارهای حقوقی توانمند سازی زنان . بازیابی از شبکه ایران زنان: www.iranzanan.com.
قیصری، سودابه.(1391)؛ افزایش حضور زنان در اقتصاد ایران، بازیابی از پایگاه خبری بولتن نیوز: www.bultannews.com.
کاظم پور، زهرا ؛ اشرفی، حسن ؛ عبدالهی، عظیمه السادات. (1391). مقدمه ای بر روابط عمومی؛ انشارات پارس بوک، تهران.
مکنون، رویا .(1389). نقش زن در توسعه انسانی، شمیم یاس، پیش شماره 7.
مطهری، مرتضی(1381)؛ نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا؛ چاپ سی یکم؛ تهران.
محمدی، مقداد .(1385). استغال زنان و نقش آن در توسعه کشور، دانش پژوهان، پاییز و زمستان 1385، شماره 9.
نوروزی، داریوش. (1392). رشد اقتصادی در سایه مدیریت زنان؛ بازیابی از دفتر توسعه کارآفرینی؛ karad.irost.org.www
ولیان، میلاد. (1389). نقش زن در جامعه اسلامی،بازیابی از پایگاه شئائر: www.shaaer.com.
*1 f.aminranjbar@yahoo.com
|