شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| همواره یک بحث جالب در مورد فرهنگ سازمانی وجود دارد و آن ارزش واقعی آن است. این موضوع در واقع زمانی که شرایط سخت بوده و تمرکز بر فشارهای مالی است، بسیار شایع تر می باشد.
در اینجا حقیقت تلخی وجود دارد: فرهنگ همه چیز (به معنای واقعی کلمه همه چیز) را به عنوان یک سازمان در نظر می گیرد.
این بحث مشخص می کند که چگونه کارکنان با مشتریان و با یکدیگر برخورد نمایند. این موضوع یکپارچگی اخلاقی سازمان را مشخص می نماید. این است تفاوت بین تمایل به آمدن به سر کار با داشتن کار، در افراد. این است عامل لذت بردن ... دلیلی برای بودن ... و این است هدف همه ما از کار با هم، و این موضوع تاثیر مستقیم بر روی مسائلی دارد که در دنباله بحث به آن پرداخته شده است.
یک فرد متمرکز با انگیزه در شرکتی که کارمندان خود را ارج نهاده و تقسیم وظایف بین آن ها را به درستی انجام داده است، به جنگ برای شرکت خود می رود. اگر تفکر فرد از کار فقط به دست آوردن حقوق باشد، کارهایی که از او خواسته می شود را با تمرکز و توجه کمتری انجام خواهد داد و این موضوع تأثیر مستقیم بر نتایج کار خواهد داشت.
موفقیت سازمانی
فرهنگ شخصیت و هویت یک سازمان است. این احساس زمانی به شما دست می دهد که وارد یک شرکت شوید و یک هیاهو و شور شعف ببینید، متوجه شوید که افراد بر روی کار خود متمرکز و خوشحال هستند، و ارزش ها و باورهای مشترک بین آن ها وجود دارد. همه همراه با اهدافی هستند که در یک راستای مشترک و همسو با این ارزش ها قرار دارد.
فرهنگ کلیدی برای دستیابی به تعالی سازمانی است، و سبب شکل گیری طرق مختلف تفسیر و پاسخگویی به هر موقعیت سازمانی در افراد می شود.
فرهنگ، پایه و اساسی است که هر تجارتی را قادر می سازد تا تغییرات را بپذیرند. هر کسب و کار در حال رشدی با چالش های بسیاری در طول مسیر رشد خود مواجه است. این چالش ها هستند که تغییرات را ضروری می سازند. در صورتی که فرهنگ استوار و قابل اطمینان باشد، اعتماد نیز وجود خواهد داشت. افراد با هدایت رهبری کار می کنند تا بتوانند در مسیرهای مختلف گام بردارند، با این اعتقاد که این از هر چیزی برای همه آن ها بهتر است.
شما ممکن است بگویند که این تفکر آرمان گرایانه است، من با شما موافق نیستم. بسیاری از مطالعات موردی در مورد شرکت هایی که این کار را به خوبی انجام داده اند وجود دارد. این کار زمان بر است، نیاز به ثبات و سازگاری دارد، و همین طور به رهبری نیاز دارد تا بتواند خود را به طور کامل در ساخت یک فرهنگ غوطه ور نماید.
فرهنگ پذیرش
خب، چه کسی مسئول فرهنگ است؟ البته، موفقیت زمانی حاصل خواهد شد که همه افراد با هم همسو بوده و این موضوع را بپذیرند. اما در عین حال، رهبری یک سازمان 100 درصد مسئول ایجاد، پیاده سازی و سنجش فرهنگ سازمانی است.
فرهنگ بر پایه برخی ارزش های مهم و اساسی بنا نهاده شده است: مجموعه ای از رفتارها وجود دارند که تعیین کننده مسیری است که ما دوست داریم که سازمان مان در داخل و خارج دیده شود. قرار دادن این ارزش ها در یک قاب برای پذیرش آسان است ...
به گفته Alison Treadaway ، یکی از متخصصان ما، چهار حوزه زیر برای شروع موارد مناسبی می باشند:
بر شمردن و تعریف ارزش های شرکت: یکی از خصائل رفتاری انسان از آغاز حیات او در کره زمین، علاقه او به این موضوع بود که خود را بخشی از چیزی بزرگ تر از خود بداند. چیزی که یک چشم انداز واحد و یکپارچه ایجاد می کند. اطمینان از اینکه هر یک از کارکنانتان ارزش های شرکت شما (نه فقط در ظاهر کلمات، بلکه نقش و وظیفه خودشان) را به درستی درک نموده اند، می تواند پایه و اساس تجارت شما را محکم و استوار سازد.
اخلاق کار (اصول اخلاقی کار): آیا شما یک قانون روشن در زمینه رفتارتان دارید و یا آزادانه عمل می کنید که در این صورت جا برای تفسیر را باز گذاشته اید؟ اگر این مسئله به وضوح بیان نشده است، شما آن را ندارید. این یک راهنما است - مجموعه ای از مرزها- برای رفتارهای مورد انتظار توسط شرکت.
رشد: هر فرد نیاز به درک درستی از مسیر رشد خود در داخل شرکت دارد. این موضوع باید مورد بحث قرار گرفته و همچنین با شفاف سازی موارد مورد انتظار دو طرف (هم فرد و هم شرکت) مستند (ثبت) شود.
کار را به یک سرگرمی تبدیل کنید: ساده به نظر می رسد، اما داشتن سرگرمی در محل کار برای افزایش بهره وری، انگیزه و وظیفه شناسی، بسیار مفید است. افراد باید از بودن در محل کار خود لذت ببرند. یک سازمان باید حس شوخ طبعی داشته باشد.
رفاه مالی، نتیجه نهایی داشتن یک فرهنگ بزرگ، ارزش های باثبات، اهداف متمرکز تعریف شده و هدایت توسط یک رهبر می باشد. آیا شما می توانید فرهنگ سازمانی خود را نادیده بگیرید؟
منبع:
http://www.bizcommunity.com
منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)
مترجم: مرتضی بهره مند
|