شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- یکم: اگر بپذیریم یکی از شاخصهای جوامع پیشرفته، «سرانه مطالعه» کتاب، نشریات و مطبوعات – چه در فضای وب و چه در فضای چاپی- به شمار میآید؛ نیک باید بپذیریم چرخه چهارگانه پژوهش، حق مالکیت اثر و نشر یا همان کپیرایت، اقتصاد نشر و توزیع، باید به طور پیوسته به رسمیت شناخته شوند زیرا اجزای این چرخه، چنان به هم وابسته هستند که جداساختن یکی از دیگری هرگز میسر نیست.
دوم: در کشور ما، قصه تکراری قانون کپیرایت و تاثیر آن در تولید اندیشه و حیاتبخشی به موجود زنده کتاب، نویسنده و پژوهشگر روزی باید پایان پذیرد. ما نمیتوانیم از این قانون چشم بپوشیم: کپیرایت و کتاب، دو جزء لاینفک این چرخه به شمار میآیند. در کجای دنیا دیدهایم که نویسنده، نگران اثر پژوهشی خویش باشد؟ او با امنیت روانی کامل به خوبی میداند که اثرش نه تنها ترویج میشود که اگر دیگران، حرفی برای گفتن داشته باشند، میزنند وبه تحریر درمیآورند. نگرانی نویسندگان این بوم و بر در همه عرصهها از جمله علوم انسانی به ویژه آن هنگام که مرزی روشن میان «کتاب سازی» و «تالیف واقعی کتاب» وجود ندارد، باید نگرانی بحقی قلمداد شود. اینطور نیست؟
سوم: کپیرایت را بگذارید از زاویهیی دیگر نیز مورد نقد قرار دهیم: تاثیر مثبت این قانون، آن هنگام روشنتر میشود که ببینیم نویسندگان ما، بنای اصلی را بر پژوهش میگذارند، آثارشان دیده میشود و ما نیز در عرصه جهانی اعتباری به دست میآوریم. کپی رایت موتور کمرمق پژوهش را روشن میکند و ما صاحب آثار و تالیفاتی خواهیم شد که تاکنون و پیش از این هرگز ندیدهایم. شاید یکی از دلایلی که «حلقه میان پژوهش» و «بازار کار» در همه زمینهها مسدود است و گشوده نمیشود، به موضوع «اجرا نشدن قانون کپیرایت» بازمیگردد. شک نباید کرد.
چهارم: اقتصاد نشر و کتاب و پایین بودن تیراژ چاپی از یک سو و ضعیف بودن باب نشر کتب الکترونیک از دیگر سو، به این عامل بازمیگردد که نظام نشر در ایران، فاقد نظم و نظام اقتصادی است و موضوع سودآوری در آن دیده نمیشود. تردید نکنیم که بسیاری از عرصههای فرهنگی مانند سینما، وقتی وارد عرصه اقتصادی شدند و ارزش افزوده یافتند، از هنر سینما به عنوان صنعت سینما یاد شد. تولید کتاب نیز از این قانون مستثنی نیست،گرچه کتاب و تئاتر، مشمول صرف درآمدهای مالیاتی و با نگاه کمک به آن، تقویت میشود؛ با این حال پایههای اصلی بازار نشر نمیتواند چنان متزلزل باشد که از «بای بسمالله» تا «تای تمت»، وابسته به کمکهای دولتی باشند.
آخر: آزادی بیان و قلم در تولید فکر، پژوهش و عرصه کتاب، نقشی انکارناپذیر دارد. اینک که فضا به سمت اعتدال و عقلانیت فرهنگی به پیش میرود، بیاییم آستانه تحمل را بالا ببریم.
عینک سیاسی زدن به هر اثر اندیشهیی، چرخه تولید کتاب را محافظهکارانه میکند. جسارت در این زمینه، گرچه ممکن است هزینههایی دربر داشته باشد اما وقتی همه اندیشهها - دقیقا همه اندیشهها- را شامل شود، فضا را پاکیزه میکند و صداها و قلمهای مختلف شنیده و خوانده خواهند شد.
منبع: روزنامه اعتماد
|