شبکه اطلاع رسانی روابطعمومی ایران (شارا)-|| نوآوری به معنای شکستن گرایش به فکر کردن مقوله ای است. بسیاری از کسبوکارها قصد دارند تا کارایی فعالیتهای خود را بهوسیله افزایش دهند. آنها وظایفی را به افراد میسپارند، افراد نیز این وظایف را به دپارتمانها میسپارند و این روند همینطور ادامه پیدا میکند.
اینگونه مرزهایی با دیسیپلین برای یک هدف خدمت میکنند اما این مورد هزینههایی هم در پی دارد. مشکلات تجاری آینده بهسادگی در بین مرزهایی که برای کمک به حل مشکلات گذشته ایجادشده قرار نمیگیرند و تفکر محدود به دستهبندیهای موجود امکان دارد سرعت تولید (خلق) دانش را کاهش دهد زیرا این امر در توانایی افراد به ترکیب عناصر بهواسطه روشهای جدید اختلال ایجاد میکند.
پژوهشگرانی از دانشگاه تورنتو در سال ۲۰۱۶ از ۲۰۰ شرکتکننده درخواست کردند تا با لگوهای در اختیار خود یک بیگانه (فرازمینی) بسازند. از برخی شرکتکنندگان درخواست شد از آجرهایی که در گروههایی مرتبشده بود استفاده کنند و از دیگران نیز خواسته شد تا از آجرهایی که به شکل نامرتب بودند برای ساختن بیگانه استفاده کنند. از گروه سوم هم خواسته شد تا به خلاقیت افراد امتیاز دهند و در پایان اعلام شد که بیگانههایی که با استفاده از آجرهای بدون ترتیب ساخته شدند خلاقیت بیشتری داشتند.
هنگامیکه دستهبندی کهنه میشود، امکان دارد سبب دشوار شدن تفکر در مورداستفاده از اشیا (یا ایدهها) به روشهای غیرمعمولی شود و همین امر مانع نوآوری به روشهای دیگر شود. همین موضوع دلیل تثبیت کارکردی[۳۳] است. اگر یک پیچ و آچار به شما داده شود و درخواست شود تا پیچی را در دیوار فرو کنید، چهکاری انجام میدهید؟ احتمالاً سعی میکنید تا سرپیچ را بهوسیله آچار نگهدارید و پیچ به سمت داخل دیوار بپیچانید – و قابل پیشبینی است که درنهایت نیز نتایج ناشیانه و ناکارآمد خواهد بود. مؤثرترین رویکرد استفاده از آچار مانند چکش و واردکردن پیچ به داخل دیوار مانند میخ است (که امکان دارد شما نتوانید این کار را هم انجام دهید).
|