شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-|| من می خواهم پیام امسال را به موضوع داستان پردازی اختصاص دهم، زیرا معتقدم داستانها به ما کمک می کنند تا ریشه های خود را کشف کنیم و قدرت لازم برای حرکت به جلو را با هم داشته باشیم. ما به یک داستان انسانی احتیاج داریم که بتواند از خود و زیبایی های اطرافمان صحبت کند. روایتی که می تواند دنیای ما و اتفاقات آن را با نگاهی دلپذیر در نظر بگیرد. روایتی که می تواند به ما بگوید ما بخشی از صفحه زنده و بهم پیوسته جهان هستی هستیم.
1. داستان بافی
انسان ها، داستان گرا هستند. داستانها بر زندگی ما تأثیر می گذارند، چه در قالب داستان های پری، چه رمان ها، فیلم ها، آهنگ ها، اخبار، حتی اگر همیشه آنرا درک نکنیم. اغلب ما تصمیم می گیریم که بر اساس شخصیت ها و داستانهایی که خودمان ساخته ایم چه درست یا نادرست، داستان بافی کنیم. داستانها، اعتقادات و رفتارهای ما را شکل می دهند. آنها می توانند به ما در درک و برقراری ارتباط به ما کمک کنند.
انسان ها داستان نویس هستند زیرا ما درگیر فرآیندی از رشد مداوم هستیم، خودمان را کشف می کنیم و در ملیله روزهای زندگی غنی می شویم.
2. همه داستان ها، داستان های خوبی نیستند
ما حتی نمی توانیم درک کنیم که چقدر حریص شده ایم و به خاطر پچ پچ و شایعات، به چه میزان خشونت و دروغ را مصرف می کنیم. غالباً در بسترهای ارتباطی، به جای داستانهای سازنده ای که به تقویت روابط اجتماعی و بافت فرهنگی کمک می کند، داستانهای مخرب و تحریک آمیزی پیدا می کنیم که موضوعات شکننده ای را که ما را به عنوان یک جامعه به هم وصل می کند، می شکند. با تکه تکه کردن اطلاعات غیرقابل تأیید، تکرار استدلال های ممنوع و تحریک آمیز، ارسال پیام های نفرت انگیز، ما به بافتن تاریخ بشریت کمکی نمی کنیم بلکه در عوض دیگران را از عزت خود سلب می کنیم.
در عصری که جعل و جدال به طرز فزاینده ای پیچیده تر می شود، ما به خرد نیاز داریم تا بتوانیم از آن استقبال کنیم و داستانهای زیبا، واقعی و خوب را خلق کنیم. برای رد داستانهای دروغین و شیطانی، به شجاعت نیاز داریم. برای کشف داستانهایی که به ما کمک می کنند موضوع را در میان مشکلات بسیار امروز از بین نبریم، نیاز به صبر و حوصله و تفکر داریم. ما به داستانهایی احتیاج داریم که حقیقت را به ما نشان می دهند.
4- داستانی همیشه سبز
داستان تک تک ما بخشی از هر داستان عالی می شود. هنگامی که عشق را بخشی از داستانهای روزانه خود قرار می دهیم، هنگامی که ما با رحمت، ملیله روزهای خود را می بافیم، به صفحه دیگری می پردازیم. ما دیگر با پشیمانی و غم و اندوه، به یک خاطره ناسالم که قلب ما را به درد می آورد، گره نمی خوریم. بلکه، با گشودن خود به دیگران، خود را به همان چشم انداز داستان نویس بزرگ باز می کنیم. حتی اگر سابقه وقایع یکسان باقی بماند، معنی و چشم انداز همیشه در حال تغییر هستند.
|