1- جذب توریسم هنری:
جهانگردی و گردشگری: جهانگردی واژه ای است فارسی به مفهوم «جهان گردنده و آنکه در اقطار عالم بسیار سفر کند.»(ع.ا.دهخدا. 1325 ص 11 ج 19) جهانگردی ظاهرا معادل سیاحت (عربی) و توریسم (فرانسه)است.
انواع گردشگری: گردشگری به سه نوع فرهنگی،
طبیعت گردی و ماجراجویانه دسته بندی شده است که به طور مختصر از آن به عنوان گردشگری «ACE» یاد می شود؛
1- طبیعت گردی 2- گردشگری فرهنگی3- گردشگری هنری. گردشگری هنری در عصر حاضر با رویکرد جامعتری نسبت به قبل در تعریف خود،سرگرمیهای عامهپسند، جشنوارههای موسیقی معاصر و هنرهای قومی را نیز پوشش میدهند . همانند سایر جنبههای فرهنگ، هنگام بررسی گردشگری هنری و ارتباط آن با فرهنگ عامه و گردشگری فرهنگی، با مشکل تعریف مواجه میشویم. آیا سرگرمیهای عامهپسند کنار دریا را باید در این تعریف گنجاند؟ آیا جشنوارههای پاپ، بهعنوان محرکی برای مسافرت جوانان، بخشی از گردشگری هنری هستند؟ که قطعاً چنین نیست. نگارخانههای هنری که مأوای مجموعههای هنریِ تاریخیاند، بخشی از گردشگری میراث هستند یا گردشگری هنری؟ علیرغم این ابهامات، گردشگری هنری برای چند بخش گزینه جذابی است؛ بسیاری از گردشگران، صنایعی که محصولات گردشگری هنری عرضه میکنند و مناطق و شهرهایی که در پی ترویج مناظر هنری موجود خود یا توسعه گردشگری هنر - محور هستند با افزایش تکامل صنعت گردشگری، تقاضا برای گردشگری هنری نیز رشد کرده است. نتیجه این تکامل، افزایش تمایل مردم به تعطیلات، هویت و تجاربی ژرفتر در فعالیتهای گردشگری بوده که خود به معنای افزایش علاقه مردم به تماسهای هنری است. تحقیق انجمن آموزش گردشگری و فراغت نشان داد که گردشگری هنری، محبوبیت بسیار کمتری از گردشگری میراث دارد. از میان گردشگران شرکتکننده در این تحقیق، بیش از 65 درصد از یک موزه و 52 درصد از یک سایت تاریخی بازدید کرده بودند، این در حالی است که تنها 24 درصد از آنها به یک نگارخانه و 12 درصد به تئاتر رفته بودند و تنها 5 درصد از آنها در یک برنامه موسیقی کلاسیک شرکت کرده بودند . علت این امر میتواند در این حقیقت نهفته باشد که سایتهای میراث، معمولاً خاص یک مکان هستند و بخشی از فرایند شناخت مقصد تلقی میشوند، در حالی که نمایشهای هنری، غالباً از حیث وسعت، جهانیتر هستند. بر اساس نوشتههای هیوگز (2000) گردشگر هنر - محور فردی است که برای دیدن یک اجرای ویژه هنری، تصمیم به مسافرت میگیرد. گردشگر غیرهنری نیز کسی است که برای اهداف دیگری غیر از هنر سفر میکند ولی بهعنوان بخشی از سفر، اجراهای هنری را نیز تجربه میکند. گردشگران هنر - محور خود به دو دسته مجزا تقسیم میشوند: گردشگران کاملاً هنرگرا، که قبل از سفر تصمیم گرفتهاند در یک اجرای هنری شرکت کنند، و گردشگران هنرگرای چندهدفه که برای آنها شرکت کردن در یک اجرای هنری به اندازه سایر دلایل سفر اهمیت دارد.
انواع گردشگران غیر هنری هنرگرای: گردشگران غیرهنری نیز به دو دسته قابل تقسیم هستند؛ 1- گردشگران هنرگرای حاشیهای که برای آنها دیدار از یک اجرای هنری جزء دلایل ثانویه بازدید است. 2- گردشگران هنرگرای تصادفی که بعد از ورود به مقصد تصمیم میگیرند تا از یک اجرای هنری دیدن کنند ولی این امر بخشی از تصمیم اولیه آنها برای بازدید نبوده است.
هنرهای متعالی: هنرهای متعالی غالباً مخاطبانی را جذب میکنند که انگیزه آنها از حضور در چنین اجراهایی تا حدی ارزشهای منزلتی یا جایگاه اجتماعی این گونه اجراهاست. این حالت را با شعف واقعی و خودجوشی مقایسه کنید که تماشاگران و شرکتکنندگان در یک جشنواره، کارناوال و یا کنسرت راک تجربه میکنند و آنجاست که مشخص میشود چرا تعداد خاصی از رویدادهای هنری، در میان گردشگران طرفداران بسیاری دارند. برای هنرمتعالی واسلامی چندان برنامه ریزی صورت نگرفته است درحالیکه اگرکشورهای اسلامی بهدنبال جذب گردشگران همین کشورهاباشندودرست برنامه ریزی کنندوماهرانه به تبیین ویژگی های کشورشان بپردازند این شوروشعف به مراتب بیشتر خواهدبود که نگاه به مراکزمذهبی و زیارتی ،خود گویای این حقیقت است.
مدیریت بر مبنای هدف در توسعه گردشگری: واژه مدیریت بر مبنای هدف (MBO) را اولین بار پیتردراکر در دهه 1950 استفاده کرد (دراکر، 1954) .مدیریت برمبنای هدف، روش متحد و یکی کردن اهداف سازمانی با تمنیات مدیران است. مدیران با تأمین اهداف سازمانی، خشنود می شوند. باید به مدیریت بر مبنای هدف، به عنوان یک روش مدیریتی نگریست تا یک تکنیک. مدیریت اگر می خواهد به عنوان یک روش و نگرش نهادینه شود،پیشنهاد می کند که کارکنان و سازمان ها بر اهداف و نتایجی که می خواهند کسب کنند، تمرکز کنند.
مدیریت بر مبنای اهداف این نوع مدیریت : اعضای کلیدی را به هنگام تدوین اهداف مشارکت می دهد. بیشتر بر نتایج تمرکز می کند تا بر فعالیت ها و اغلب براین نکته تأکید دارد که کارکنان چگونه مشغول هستند و استراتژی ها را به اهداف و نتایج خاص یک قسمت تبدیل می کند. معمولاً عملکرد سازمان را به آسانی از طریق کسب نتایج بهتر و بهنگام تر بهبود می بخشد. به دستگاه دولتی مربوطه امکان می دهد که نه فقط برای بخش برنامه ای جامع تدوین کند، بلکه شرایطی فراهم می کند که این دستگاه خودش برنامه ها را اجرا کند. به این ترتیب دستگاه دولتی متولی گردشگری به مدیریت اثربخش تری دست می یابد. نظارت بر اجرای برنامه ها ارزیابی را میسر می سازد. (راجبر داس ویل،1378، 230) بنابراین مدیریت کلان در بحث صنعت گردشگری از مهمترین مولفه های موفقیت در این صنعت نوظهور می باشد. مدیریت کوتاه مدت و سطحی نگر در صنعت گردشگری جوابگو نخواهد بود و این صنعت را به مرحله سود دهی نخواهد رساند برنامه ریزی ملی همراه با توسعه ملی، اجتماعی و اقتصادی بخش جهانگردی نیز باید توسعه یابد.
2- نقش و قلمرو مدیریت دولتی در گردشگری فرهنگی- هنری:
دولت ها شیوه مدیریت بخش جهانگردی را براساس
روش ها و ترجیحات داخلی و محلی بنا می کنند. دستگاه دولتی جهانگردی سعی می کند که به شیوه خاص خود به مسئله جهانگردی بپردازد. وقتی که سازمان سعی می کند به شیوه خاص خود به مسئله جهانگردی بپردازد.، هنگامی که سازمان همه جانبه نگری وجود ندارد، مسئولیت های بسیاری نادیده گرفته می شود. شکل مدیریت های دولتی جهانگردی ممکن است به هنگام مواجهه با پاره ای از امور مهم و یکسان در زمان های مختلف متفاوت باشد.(راجبر داس ویل،1378 ، 122-123)
تعدادی از متغیرهای موثر بر ماهیت و وظایف دقیق یک دستگاه دولتی متولی امور جهانگردی عبارتند از:
تعیین اولویت های بخش جهانگردی. اندازه و مقیاس بخش جهانگردی کشور و سطح توسعه آن. میزان تمرکز مدیریت و برنامه ریزی و نقش دولت در قبال بخش خصوصی.
نقش های اتخاذ شده سازمان ها و نهادهای دیگر در هر دو بخش دولتی و خصوصی. ارتباط با دیگر سازمان ها و وزارتخانه های
دولتی و میزان هماهنگی موجود. بنابراین وزارتخانه مذکور کلیه شعبه ها و سطوح دولت را پوشش می دهد و ممکن است فقط به یک سازمان محدود نشود. این مفهوم جایگزین ایده سنتی تر سازمان ملی جهانگردی (NTO) می شود. (راجبر داس ویل،1378، 124-125)
تمرکززدایی: دستگاه دولتی متولی امور جهانگردی معمولاً شامل سطوح مختلفی می شود که عبارتند از: سطوح ملی، منطقه ای، حوزه ای یا شهری. باید این نیاز را در سراسر کشور بررسی، و به شکلی موثر هماهنگ کرد. تمرکززدایی در بسیاری کشورها به مقامات دولت محلی و منطقه ای، در مورد بسیاری تصمیم های توسعه ای، اختیار و خودمختاری بخشیده است. برنامه ریزی اجتماعی و اقتصادی در تمام ابعادش «بین بخشی» است و در همه سطوح دولت عمل می کند. باید پیشنهادهای ارائه شده در مورد راهبرد و برنامه های توسعه جهانگردی مربوطه در جلسه ای با حضور مقامات محلی و منطقه ای و کارکنان آنها مورد بررسی قرار گیرد. همکاری و توافق آنها ضروری است(راجبر داس ویل،1378، 128) تمام دولت ها در فعالیت های تجاری مداخله می کنند. بدون مداخله دولت، شرکت ها وجود نخواهند داشت. دولت ها از نظر میزان مداخله، متفاوت هستند. برخی از دولت ها نوعی التزام و پیوستگی به اصول بازار آزاد را نمایش می دهند و گروهی دیگر از دولت ها به طور مداوم برای تنظیم یا اعمال نفوذ و تأثیرگذاری بر عملکرد بازارها مداخله می کنند.
روابط سه جانبه دولت، کارفرمایان و اتحادیه ها مفهومی است که سالهای متمادی از سوی سازمان بین المللی کار (ILO) تبلیغ و ترویج شده است. شرکت ها اغلب، از اتحادیه ها به علت وجود تعارضات و اختلافات سنتی بین سرمایه و نیروی کار، در هراس بوده اند. روابط کارفرما با نیروی کار معمولاً رابطه ای متشنج بوده است. این مفهوم سه سویه، مردم را برای حل هماهنگ مشکلات، گردهم می آورد. دخالت دولت در امر قانونگذاری، هنگامی که رقابت محدود است و مصرف کنندگان به حمایت در برابر کمبودهای موجود نیاز دارند، توجیه پذیر می شود. اغلب، تدوین قانون حمایتی جهانگردی، که سیاست های اصلی توسعه جهانگردی را تنظیم و نقش و اختیارات دولت را تعریف کند، مفید و موثر است.به عنوان بخشی از این روند، ممکن است به دستگاه دولتی متولی امور جهانگردی اختیار داده شود که مقررات کنترل کننده انواع فعالیت های جهانگردی را طراحی و تنظیم کند. چنین قانون حمایتی به این دستگاه دولتی اجازه می دهد که هر چند وقت یکبار تغییرات و تعدیلات ملایمی را در زمینه این مقررات اجرا کند، بدون اینکه دوباره مجبور شود مسیر کامل فرایند قانونگذاری را طی کند. به عنوان مثال: ثبت و تنظیم فعالیت های دفاتر فرهنگی-هنری، سینماها و مراکز نمایشی و دیگر امکانات خدمات رسانی فرهنگی-هنری به گردشگران و دیگر تسهیلات جهانگردی.این قانون همچنین ممکن است مقررات تدوین شده توسط دیگر سازمان ها و وزارتخانه های دولتی را لازم الاجرا بداند. دستگاه دولتی متولی امور جهانگردی با این مقررات می تواند هماهنگی بخش جهانگردی را با این مقررات کنترل و نظارت کند.به هرحال، کشور در هر مرحله از توسعه، باید با دستگاه دولتی متولی امور جهانگردی در امر تنظیم قوانین مفید، جهت توسعه جهانگردی مشاوره کند. (راجبر داس ویل،1378، 131-134)
3- مشارکت بخش خصوصی در گردشگری:
بیشتر فعالیت دستگاه دولتی متولی امور گردشگری غیر مستقیم است. یک وظیفه این دستگاه هماهنگ کردن همه گروه های بخش های خصوصی و دولتی فعال در امور گردشگری است.همه شرکت های بخش خصوصی که از طریق اتحادیه ها و سازمان های خود عمل می کنند باید در مورد نیازها و استراتژی های آینده تعمق و تفکر کنند.دستگاه دولتی متولی امور گردشگری در موقعیتی کلیدی قرار دارد، زیرا تنها مجموعه قادر به ایفای نقش هماهنگ کننده مورد نیاز است. همانگونه که قبلاً ذکر شد، این امر وظیفه دولت است. دولت باید به عنوان یک شتاب دهنده و تسهیل کننده عمل کند، بپذیرد که اقداماتی انجام دهد، و به فراهم آوردن شرایط مناسب کمک کند. دستگاه مذکور به تنهایی کار نمی کند، بلکه با بخش خصوصی همکاری می کند. مشارکت کامل و صمیمانه بخش خصوصی حیاتی و ضروری است.دستگاه دولتی متولی امور جهانگردی، به بخش خصوصی فرصت می دهد تا با صدایی بلندتر صحبت کند، پس بخش خصوصی نیز باید از این فرصت به خوبی استفاده کند.(راجبر داس ویل،1378، 240) توسعه موزون و هماهنگ صنعت گردشگری نیازمند دو مقوله برنامه ریزی و مدیریت مستمر است تا در نهایت بتوان به اهداف از پیش تعیین شده توسعه گردشگری دست یافت و در این فرایند مدیریت ابعاد مختلف این صنعت اهمیت ویژه ای دارد. در این میان، مدیریت دولتی گردشگری یکی از ارکان مهم و اساسی برنامه ریزی و توسعه است و متولی اجرایی طرحهای جامع صنعت گردشگری در سطح هر کشوری است. (حیدری،1378، 132)
تعیین اولویتهای بخش گردشگری، تعیین اندازه و مقیاس بخش گردشگری کشور و سطح توسعه آن، تعیین میزان تمرکز مدیریت و برنامه ریزی و نقش دولت در قبال بخش خصوصی، ارتباط با دیگر سازمانها و وزارتخانه های دولتی ومیزان هماهنگی موجود. (داس ویل، 1378، 123)
در صنعت گردشگری، بخش دولتی و خصوصی مکمل همدیگر هستند و نبود یکی از آنها باعث نا کارآمدی وجود دیگری می شود، لذا باید بخش دولتی و خصوصی هر یک در جایگاه خود قرار بگیرند تا شاهد رشد و شکوفایی این صنعت باشیم.
1- بخش دولتی با ایجاد زیرساختهایی می تواند نقش اساسی را در توسعه این صنعت داشته باشد. یکی از مهمترین وظایف بخش دولتی، مدیریت کلان و تعیین سیاست های کلی در این صنعت است. با مطالعه بر پتانسیلهای موجود در ایران، نقشه و طرح جامع گردشگری را برای کشور تدوین کنند و با تخصیص بودجه، زیرساختهای لازم برای سرمایه گذاری بخش خصوصی را مهیا کنند. با گسترش جاده ها، تجهیز فرودگاهها و ترمیم و اصلاح سیستم های حمل و نقل، زمینه های امنیت و آرامش خاطر گردشگران را ایجاد کنند. با وضع قوانین و مقررات، بسترسازی جهت ایجاد امنیت روانی و اجتماعی برای گردشگران و جهانگردان که فاکتور مکمل و بسیار مهمی در راستای توسعه صنعت گردشگری است صورت گیرد. به توسعه منابع انسانی و ایجاد مراکز آموزشی تخصصی بپردازند. با تدوین قوانین حمایتی از سرمایه گذاری در این صنعت راه را برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی هموار سازند. با تبلیغات و اطلاع رسانی، زمینه های لازم را برای سفر گردشگران به ایران ایجاد کنند.
2- بخش خصوصی با احساس امنیت اقدام به سرمایه گذاری می کند، بخش خصوصی با در نظر گرفتن طرح جامع گردشگری که توسط مدیریت کلان تدوین شده است باید طرحهای خود را به اجرا بگذارد، ساخت هتلها و تاسیسات گردشگری و ایجاد دفاتر خدمات مسافرتی و ارائه تورهای ایرانگردی و ارائه اطلاعات به گردشگران جهت سفر به شهرهای مختلف ایران دامنه توسعه صنعت توریسم و گردشگری را گسترش می دهند و منجر به پویایی گردشگری در کشور خواهند شد.
3- تعامل بخش خصوصی و دولتی هم جایگاه خاص خود را دارد. پس از ارائه طرح جامع گردشگری و سیاستهای کلی برای این صنعت از سوی مدیریت کلان دولتی و آغاز به فعالیت بخش خصوصی، تعامل این دو بخش بیشتر احساس می شود زیرا زمینه های لازم برای جذب گردشگر مهیا شده حال باید بخش دولتی با برنامه ریزی های کوتاه مدت مانند برگزاری نمایشگاههای ایران شناسی و ایرانگردی در سایر کشورها اقدام نماید و امکان بازار یابی را برای شرکتهای خصوصی میسر سازد.
4- سریال های تلویزیونی بهترین تبلیغ برای
جاذبه های گردشگری:
در عصر نوین رشد و توسعه، نقش تلویزیون در جامعه امروزی ما به حدی شده است که تقریباً هیچ فعالیتی بدون استفاده از آن هرگز تصور توسعه را نخواهد داشت. در باره تاثیرگذاری رسانه های تصویری در موفقیت یا عدم موفقیت پروژه های تبلیغاتی حتی خارج از مرزهای محل استقرارشان، کارشناسان اعتقاد دارند رسانه ها می توانند بسیاری از ناممکن ها را ممکن کنند و زمینه ساز اتفاقاتی مهم و غیر قابل تصور در عرصه های مختلف اجتماعی حتی هزاران کیلومتر دورتر از خود باشند. از این رو هرچه به عمق نفوذ رسانه های مختلف بخصوص رسانه های تصویری در زندگی امروزی خودمان فکر کنیم شاید به نتایج غیر قابل باوری برسیم که اهمیت توجه به آنها را برایمان دو چندان می کند. «اولیور هنری» از مدیران فعال در حوزه گردشگری می گوید: «ساخت یک فیلم در محوطه ای تاریخی خیلی بیشتر از روشهای سنتی تبلیغ و بازاریابی برای جلب نظر گردشگران به آن محل تاثیر خواهد داشت.» بنابراین بهتر است دست اندرکاران صنعت گردشگری برای رسیدن به آرزوهای خود و موفقیت در عرصه رقابت های جهانی در این صنعت رابطه مناسبی با صنعت سینما و رسانه های تصویری برقرار کنند. این وابستگی در بسیاری از کشورهای صدرنشین در جذب گردشگران بین المللی به خوبی شناخته شده است. این موضوع حتی باعث شده که علاوه بر تلویزیون، آنها صنعت سینما را به خدمت رشد و توسعه گردشگری کشورشان بگیرند و البته نتایج پرثمری نیز به دست آورده اند. طبق آمار و تحقیقات تخصصی از سوی آژانس TCI که درباره صنعت گردشگری و رقابت بین کشورها به صورت تخصصی فعالیت می کند، سال 2012 میلادی حدود 40 میلیون گردشگر، مقصد سفرهایشان را بر اساس فیلم ها یا سریالهایی که دیده اند انتخاب کرده اند. عمده کشورهای اسلامی نظیر مصر، ترکیه، ایران، لبنان، مالزی، تونس، اندونزی و مراکش در ردیف سرزمین های پر جاذبه درابعاد و گونه های مختلف هستند و جاذبه های مورد توجه گردشگران در نوع هنری را نیز دارا می باشند.
در عصر امروز این صنعت تا اندازه ای پر سود و درآمدزا شده است که برخی از کشورها به اندازه درآمد نفتی کشوری مثل ایران توانسته اند از این صنعت مهم و پرسود و کم هزینه، درآمدزایی کنند. این صنعت در بخش های مختلف تفریحی و سیاحتی و تخصصی گسترش یافته است و بایستی به آن در ابعاد وسیع تری نگریست. یکی از بخش هایی که در این صنعت در بعضی کشورهای در حال توسعه از جمله کشورمان شاید کمتر به آن پرداخته شده است، استفاده از پتانسیل های مهم وسایل نوین ارتباط جمعی برای توسعه صنعت گردشگری و توریسم در بعد محلی، منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. از قدیم الایام بوده اند کسانی که به سرزمینهای مختلف سفر کرده و آنچه را دیده و شنیده اند، پس از سفر به نگارش در آورده اند و خاطرات و برداشتها و ویژگیهای فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی، تاریخی، هنری سرزمینهایی را که در آن به گشت وگذار پرداخته اند، در قالب سفرنامه به رشته تحریر درآورده اند و همین اثر باعث رونق هر چه بیشتر گردشگری در آن مکانهای یاد شده گردیده است و هر چه سفرنامه جذاب تر و عمیق تر بوده، رونق افزایی آن نیز در کمیت و کیفیت گردشگران مؤثرتر بوده است، ولی متاسفانه سالهاست که چنین سفرنامه هایی نوشته نشده و یا اگر بوده، بسیار محدود بوده است، در حالی که دست اندرکاران گردشگری کشور اگر چه برای مکانهای مختلف، ویژه نامه هایی تهیه نموده و در دسترس گردشگران قرار داده اند ولی آن، هم کافی نیست و هم از آنجا که جنبه تبلیغی و دولتی دارد، تاثیری بسیار اندک داشته است. ولی اگر زمینه ای را فراهم نمایند که مسابقات سفرنامه نویسی برگزار شود و حتی هنرمندان و قلم به دستان با ذوقی را به این مکانها اعزام نمایند تا سفرنامه تهیه کنند و سفرنامه ها را در امور چاپ و تکثیر و توزیع آن حمایت نمایند، چون سفرنامه تبلیغ مستقیم محسوب نمی شود و از نگاه یک گردشگر است، جاذبه آن چندین برابر خواهد بود و این می تواند یکی از راههای جذب گردشگران و رونق توریسم، مورد استفاده قرار گیرد.
رسالت
میترا میرزایی (مدرس دانشگاه)
محمد رضا تفقدی (کارشناس روابط عمومی و افکارسنجی)