شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در سال جاری جایزه باشگاه عمومی سازی بل رینگر توسط جامعه روابط عمومی انگلستان جدید و با عنوان کارگزار سال روابط عمومی به مدیر بخش، مت تروچینیو اعطا شد. در این نوشتار بخش دوم از 4 بخش مصاحبه با مت را می خوانیم. ما در این بخش درباره مدیریت موثر تیمی صحبت می کنیم.

شارا: آیا شما حرفه روابط عمومی را با مفهوم روزنامه نگاری برند و کمک به مشتری برای نمایش در رسانه ها سازگار می بینید؟
مت: کاملا. برای استفاده یک عبارت کلی، در این مورد «محتوا پادشاه است» وجود دارد و من فکر می کنم بیشتر شرکت ها درک کرده اند که بایستی شروع به تولید محتوای خودشان کنند و تنها در این صورت است که می توانند در میان مخاطبان خود محبوبیت کسب نمایند. ما خبرنگاران محدودی داریم که با آنها کار می کنیم و شما اطلاعات با ارزشی دارید و یک داده با ارزش که شما احتمالا می خواهید در میان محتوای ما باشد. اگر شما نمی توانید این ها را با رسانه هایی که در اختیار دارید به اشتراک بگذارید باید برای آن فضای دیگری را پیدا کنید در غیر این صورت آن را به هدر داده اید.

من مطمئنا فکر می کنم که روابط عمومی از خبرنگاری برند استقبال می کند زیرا به نظر می رسد تغییرات اساسی در سراسر هیئت مدیره ایجاد می کند. این چیزی است که ما به تعدادی از مشتریانمان برای نوع تولیدی که در پورتالشان می کنند کرده ایم. این مساله همیشه تحت تاثیر آزمایشگاه های کسپراسکای قرار گرفته است چراکه آنها با تهدید در ایجاد محتوای مرکز رسانه روبرو هستند. من فکر می کنم این نوع یکی از اولین مثال هایی است که من واقعا تحت تاثیر آن قرار گرفته ام. من فکر می کنم بیشتر مردم باید این کار را انجام دهند.

شارا: آیا آن تغییر مجموعه مهارت در مدیریت متوسط اجرایی یا مدیریت ارشد اجرایی نیز وجود دارد؟
مت: تا حدودی، اما از نگاه دیگر شما هنوز در مرکز قرار دارید؛ شغل شما برای کمک به تولید داستان هاست. این تنها راهی متفاوت برای انجام آن می باشد. بیشتر از اینکه ایده ای نوظهور باشد و بخواهند چیزی را با دیگران به اشتراک بگذارد. اکنون شما آن را به صورت مستقیم با مشتری به اشتراک می گذارید. اگر یک سرگرمی دارید و آنها می خواهند آن را به کار بگیرند، شغل شما تنها در حالتی برایشان مفید است که بخواهید ویراستاری یا تولید نوعی از محتوا را که برای جامعه آنها پسندیده است و به استراتژی فشار آنها کمک می کند را انجام دهید.

شارا: شما همچنین یک مدیر بخش هستید و تیم های زیادی را تحت نظارت خود دارید. به نظر شما چه اندیشه ای در حرفه روابط عمومی برای مدیران عالی ساخته می شود؟
مت: مدیریت 12 نفر موقعیت جالبی است. من می گویم دو چیز وجود دارد که مردم نیاز دارد که با آن کار کنند. اول اینکه باید درک کنند که حتی دو نفر را نیز نمی توان به یک شیوه مدیریت کرد. هر کسی طبیعتی دارد و شما باید زمانی را برای شناخت بازیگران خودتان اختصاص دهید و از نقاط قوت و ضعف آنها مطلع شوید. من می دانم که بیشتر مردم احتمالا این را شنیده اند که می گویند: «این یک نعمت است» اما من فکر نمی کند نعمتی باشد که بسیاری از مردم آن را داشته باشند.

من فکر می کنم بسیاری از مردم وارد می شوند و هنگامی که جایگاه رهبری به موفقیت می رسد فرض می شود که این راه من است یا شاهراه من است. من فکر می کنم که شما باید به شرکتی که در آن حضور دارید جهت بدهید، اما باید درکی داشته باشید که هر شخص دارای تفاوت هایی است. آنها ممکن است یک بخش از اطلاعات را به روش های گوناگون تفسیر کنند یا آنها ممکن است مهارتی را به گونه ای متفاوت بیاموزند. اینکه زمانی را برای کمک به کارکنان تحریریه اختصاص دهید به شما کمک می کند که طولانی تر باقی بمانید زیرا آنها در واقع شغل خود را یاد می گیرند و سخت تر کار می کنند و شما می دانید و نهایتا از آن منتفع می شود. جنبه دیگر این است که بدون نمایش خودتان به زودی فراموش می شودید و اینکه هیچ کس نمی داند که شما چه کسی هستید و از کجا آمده اید.

من فکر می کنم تیم شما وقتی که بداند شما کارتان را انجام داده اید و شما می خواهید به همراه آنها فعالیت های عمده بیشتری را انجام دهید، تلاش مضاعفی را انجام می دهند. من فکر می کنم بسیار آسان است که بخواهید رتبه خود را افزایش دهید و جایگاه خاصی را بدست آورید و فکر می کنم «من هرگز نمی خواهم کار X را در پروژه ام تکرار کنم.» این مساله زیاد هم ساده نیست اینکه چقدر سریع کارتان را به پایان ببرید و اینکه چه میزان کار برای انجام مورد نیاز است. وقتی تیم شما می بیند که شما می خواهید برای گزارش کمک کنید یا اگر قرار است کالای فوق العاده ای را ارائه دهید شما همچنان می بایست تلفن را بردارید یا به یک گزارشگر تماس بگیرید، من فکر می کنم این مشاهدات باعث ایجاد تفاوت در رفتار کارکنان شما می شود.

شارا: چه نوع از دستورات تاکتیکی برای افرادی که مدیران جدید بخش شده اند توصیه می کنید؟ شما به آنها چه می گویید، «اینجا چیزی است که شما باید برای آن پخته شده باشید.»؟
مت: این دستور برای یکی از کارکنان خوب ممکن است به صورت روزانه متفاوت باشد؛ بسته به اینکه همچنان که گفتم نظرات درباره هر شخص متفاوت است. بزرگترین نکته ای که به یک مدیر بخش تازه کار توصیه می کنم این است که صبر نکنید تا یک نفر بیاید و بررسی سالانه ای را درباره نحوه کار شما انجام دهد و بگوید که شما چه کارهایی را انجام داده اید و چه کارهایی را انجام نداده اید. این باید نوعی گفتگوی سازگار باشد و علاوه بر آن به صورت همزمان انجام شود.

آنچه که من شخصا با هر عضوی از تیم خودم انجام می دهم ملاقات های منظمی است که به صورت سه ماه یک بار و رو در رو انجام می شود که طی آن بررسی می کنم که آیا همه چیز به خوبی پیش می رود یا خیر، در اینجا مجموعه ای از مهارت ها وجود دارد که برای این امر باید بر روی آن کار کنید. به این ترتیب با گذشت زمان بررسی سالانه هیچ شگفتی را به همراه ندارد و بیشتر گفتگو در این بررسی در باره حوزه های رشد یافته در سال گذشته خواهد بود و به یک یا دو موردی که شما باید به آن بپردازید اشاره می کند و این چیزی است که ما در طول فعالیتمان به کار شما کمک می کنیم.
من فکر می کنم این گفتگو ها بهترین هستند چراکه علاوه بر موارد مطرح شده این ها باعث می شوند که شما جدای از بزرگی و وسعت مسائل بتوانید در مورد آنها به صورت عاقلانه و منطقی بیاندیشید و نظرات مخالف را دریافت کنید و شاید در این رهگذر بتوانید راه هایی عالی برای حفره های موجود پیدا کنید.

همچنین احمقانه به نظر می رسد فقط بر ارتباطات مستمر فکر کنید، من فکر می کنم همچنان که در هر صنعتی کمک به مردم از طریق ارتباطات صورت می گیرد، ما گاهی اوقات درگیر مسائلی وحشتناک می شویم. بنابراین بله، هیچ کفشی برای ما در زمان وجود ندارد به روش هایی فکر کنید که در نهایت موعظه شما اجرا شود.

شارا: نقطه شکست برای بسیاری از مردم در حرفه هایشان این است که از مدیر اجرایی با کارایی بالا به مدیر تنزل پیدا می کنند. در فروش ما، مدیر اجرایی ارشد به مدیر اجرایی تقلیل می یابد و این وقتی اتفاق می افتد که افراد راه های مختلفی را در اجرای شغلشان طی می کنند. اگر شما بخواهید به این افراد توصیه بدهید تا بتوانند پیوند ویژه ای پیدا کنند، آیا به آنها می گویید که با آن بمانند، خودشان را با آن درگیر کنند یا تمام طول راه را یک مدیر عمومی باشند؟چه چیزی باعث می شود که آنها بتوانند انتقال پیدا کنند؟ آیا شما این انتقال را طی کرده اید؟
مت: من دقیقا مطمئن نیستم که بتوانم بگویم چگونه به طور ذهنی منتقل شدم. من می خواهم بگویم که زمان هایی قبل از آن بازگردیم. من فکر می کنم آنچه انتقال را برای مردم قوی تر می کند و آنها را از هماهنگ کننده به مدیر اجرایی تبدیل می کند و حتی گاهی اوقات آنها را به مدیریت ارشد اجرایی می رساند، اهدافی هستند که برای شما بسیار محوری می باشند. ماموریتی که بسیار محوری است و شما بخشی از تیم هستید و بسیار مهم است که هرگز تغییر نکنید، اما به آسانی می توانید آن را از دست بدهید. این چیزی است که من برای رشد به آن نیاز دارم، این چیزی است که من برای مشتری ام به آن نیاز دارم و این چیزی است که من باید آن را انجام دهم.

هنگامی که یک مدیر مالی هستید و چیزی برای شما وجود ندارد، این رشد باید در کل تیم اتفاق بیافتد؛ نهایتا موفقیت تیم برابر با موفقیت شماست. من فکر می کنم این سخت ترین بخش برای کسب کردن است. برای من این مساله بسیار دشوار بود چراکه به عنوان یک مدیر اجرایی ارشد من می توانستم به خانه بروم و من فعالیت های خودم را انجام دهم، من پنج جلسه را داشتم و سه گزارش مطبوعاتی را تهیه کردم. این بسیار زیاد بود و من می دانم که این ها را امروز انجام دادم.

همچنان که مسن تر می شوید کارتان سخت تر می شود و شما تیمی را رشد داده اید و نهایتاباید ملاقات ها و وظایف بیشتری را انجام دهید. این درباره کمک کردن به مشتری از طریق یک موقعیت یا کمک کردن به تیم برای آموختن نحوه اجرای وظایفش است و شما قطعا یک روز تمام را کار کرده اید و شما سخت کار کرده اید اما من فکر می کنم کسب این شرایط برای افراد بسیار دشوار است. شما از خود می پرسید اما من امروز چه کاری انجام دادم؟ زیرا آنها نمی توانند آن را به سادگی انجام دهند. شما می گویید من خبری را در فوربس کار کردم یا گزارش مطبوعاتی را تهیه کرد.

من فکر می کنم که این سخت ترین بخش انتقال افراد است، آنها در واقع نمی دانند که چه کار کرده اند. اگر شما واقعا یک گام به عقب باز گردید و یک مدیر اجرایی معمولی شوید، باز هم زمانی که وارد محل کار می شوید ملاحظه می کنید که جانشین شما می گوید من یک مقاله در فوربس کار کردم یا گزارش خبری تهیه کرده ام یا در مورد کمپین روابط عمومی مشتری فعالیت های اجرایی مربوط به امرو را انجام داده ام. این حس بسیار بدی دارد و من خودم از این حس بسیار ضربه خورده ام. در این شرایط بهترین حالت این است که شما سعی کنید تیم خود را توسعه دهید.

منبع مرجع:  شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)