رسانه اجتماعی به تازگی جایگاه خود را به عنوان ابزاری قدرتمند در برنامه کار اجتماعی-سیاسی اندونزی تثبیت کرده است. اکتبر سال گذشته، رئیس جمهور اندونزی، سوسیلو بامبانگ یودهویون، به جدایی کمیسیون ریشهکنی فساد و نیروی پلیس ملی اندونزی اشاره کرد و از رسانه اجتماعی به عنوان وسیلهای برای ارتقاء افکار عمومی نام برد.
رسانه اجتماعی، به ویژه سایت محبوب توئیتر، بهترین تریبون برای اعلام تقاضای رئیس جمهور مبنی بر مداخله در این کنارهگیری بوده است. از طریق هاشتگهایی مانند #SaveKPK (که از کمیسیون ریشهکنی فساد یا کی.پی.کی تقاضا حمایت میکند)، #DimanaSBY (رئیس جمهور کجاست)، #KemanaPresidenKita (کی.پی.کی شکل کوتاه شده آن است) که به معنای "رئیس جمهور ما کجاست؟"، کاربران توئیتر پیامهایی را ارسال کردند که شامل نظرات تحقیرآمیز در توئیتر (بسیاری از کاربران این نظرات را در صفحه فیسبوک خود نیز منتشر کردند)، دعوت به تظاهرات، و جمعآوری امضاء بود تا زنجیره انسانی در دفتر مرکزی کی.پی.کی تشکیل دهند و آقای رئیس جمهور را به باد استهزا بگیرند.
بیانیه رئیس جمهور نشان داد که دولت به آرمانهای آنلاین مردم گوش فرا داده است. در طول ماه اکتبر تنها هاشتگ #SaveKPK به چیزی حدود 9 میلیون کاربر اینترنت رسید.
این اقدامات بیشتر توسط مسلمانان جوان سرشناس صورت گرفت مانند دختر رهبر مسلمانان (و رئیس جمهور سابق) عبدالرحمان وحید، آنیتا وحید و خواهرش آلیسا وحید، رئیس دانشگاه اسلامی پارامدینه، دکتر آنیس باسودان، اندیشمند مسلمان، فجرول راخمن، رهبر کمیسیون اشخاص مفقود شده و قربانیان خشونت، آقای عثمان حمید، و هماهنگ کننده کارزار کنترل فساد در اندونزی، آقای ایلیان دتا آرتا ساری.
مورد بالا، مانند آنچه انقلابهای «بهار عربی» - و یا به تعبیر ما «بیداری اسلامی» - نامیده شد، بار دیگر نشان داد که اینترنت همه چیز را در زندگی ما تغییر داده است و این که رسانه اجتماعی ارتباطات میان سیاستمداران یا علامتهای تجاری و مخاطبان یا میان مخاطبان و مصرفکنندگان را تغییر داده است.
ارتباطات دوسویه و افقی شده است. درک مردم درباره علامت تجاری شما حاصل تجربه آنها درباره شماست که به اشتراک گذاشته میشود، نه تبلیغات و بازاریابی شما.
همانطور که در مورد اندونزی دیده میشود – جایی که رسانه اجتماعی نقش چشمگیری ایفا میکند (اندونزی دومین کاربر فیسبوک و سومین کاربر توئیتر در دنیا میباشد) – مردم امروزه درباره همه چیز در رسانه اجتماعی بحث میکنند. آنها تجربیات خود را به اشتراک میگذارند، سوال مطرح میکنند و علامت تجاری شما را در این محیط به دیگران توصیه میکنند.
ما اکنون به نقطه دموکراسی رسانه رسیدهایم، جایی که باید درک مردم از علامتهای تجاری را مشاهده و ارزیابی کنیم.
دموکراتیک شدن محتوا همچنین موفقیت، «قابلیت اشتراک» و انتشار خبر شما را از طریق میزگردها و شبکهها فراهم میآورد. رسانه اجتماعی به اجتماع امکان میدهد تا نحوه برخورد شما با خود را هدایت کنند، اکنون دیگر همه چیز به آنها بستگی دارد. ما با کاربران روبرو هستیم نه تولید کنندگان.
رسانه اجتماعی همچنین شما را وا میدارد تا به عنوان یک فرد و نه یک بازاریاب یا تولیدکننده در آن مشارکت نمایید. بنابراین، نیازمند ژرفای جدیدی از درک، تخصص و دانش است تا روابط معناداری میان مشتریان، تأثیرگذاران و شرکت و محصولی که عرضه میکنید برقرار نماید. ما اکنون از طریق گوش دادن و مشارکت نمودن یاد میگیریم.
با توجه به تغییرات بنیادینی که در دنیای ارتباطات و رسانه به وجود آمده است، کارگزاران مسلمان روابطعمومی نیز مانند هر متخصص ارتباطات دیگری باید روابطعمومی و بازاریابی را با تکنیکها و استراتژیهای جدید مجهز سازند. همانطور که برایان سولیس (2009) میگوید، متخصصان ارتباطات نیازمند بازسازی دوباره مدل ارتباطات برای وب اجتماعی هستند که پاسخگوی لایههای دوسویه پیچیده سنتی و تأثیرگذاران جدید و اجتماعاتی که اطراف آنها شکل میگیرد و ایدههایی که مطرح میکنند باشد.
بنابراین، ارتباطگران مسلمان نه تنها باید از طریق کلیه شبکهها پیامرسانی کنند بلکه باید همیشه گوش فرا دهند و مشارکت نمایند.
آنها باید همزمان کاربر و شرکتکننده باشند، و با تأثیرگذاران تعامل داشته باشند. آنها باید همواره با اشتیاق گوش دهند، ترویج کنند و میان مخاطبان و شبکههای مختلف گفتمان ایجاد نمایند.
آنها باید خود را درگیر کنند، حل مسأله کنند و به پرسشها پاسخ دهند. آنها نباید تنها جلب توجه کنند بلکه باید یک اجتماع تشکیل دهند، زمانی که منابع مشتری بزرگ و طبیعی میشود.
بنابراین پرسشی که کارگزاران مسلمان روابطعمومی باید به آن پاسخ دهند این است: در حوزه توانمندسازی مردم، ما چگونه میتوانیم گوش دهیم، دخالت کنیم، اولویتبندی کنیم و در اجتماعاتی که بر توسعه، شهرت و روابط ما تأثیرگذار هستند، به عنوان یک فرد و یک متخصص رشد کنیم؟
|