
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)، در تماس تلفنی با آقای امیرعباس تقیپور، مدیر سختکوش و پیگیر ماهنامه «مدیریت ارتباطات»، ضمن بحث و قرار و مدار گذاشتن برای نگارش مقالاتی و انجام گفتوگوهایی درباره مسائل اساسی حوزه روابطعمومی، گفتم چطور است علیالحساب و بهعنوان دشت اول، از بررسی شکل و محتوای نشریه شروع کنیم؟ در پاسخ آنچنان این موضوع مورد استقبال وی قرار گرفت که بیدرنگ دست بهکار قلمی کردن این چند سطر شدم. بدیهی است مضمون این مختصر نقد و نقادی، مفصل و همهجانبه نخواهد بود بلکه نکتههایی است در خور یک یادداشت. و اما نکتهها:
1- تقیپور با حک عنوان «مدیریت ارتباطات» بر پیشانی ماهنامه، سنگ بزرگی را برداشته که خوشبختانه خیال به هدف نزدنش را ندارد. او با پشتوانه نیروی جوانی، اعتماد به نفس و خصلت نیک مشورتطلبی بهنظر میآید که این راه صعب و پرپیچ و خم را با موفقیت طی خواهد کرد. مدیریت واژهای است بس کلی و فراگیر و «ارتباطات» کلیترین و پردامنهترین و پر مفهومترین واژهای که این نگارنده تاکنون شناخته است و البته درباره چند و چون آنها چه حکایتها و چه راز و رمزها و چه آداب و فنونی را که در اوراق کتابها و صفحات مطبوعات ثبت و ضبط کرده است. در عظمت و فراگیری مفاهیم «مدیریت» و از آن بیشتر «ارتباطات» همین بس که افتادن یک برگ از درخت تا هر نوع حرکت و جابهجایی هر جاندار و هر شیئی و هر جسم و هر حسی و در یک کلام «جهان هستی» را بجاست که از مصادیق و در قلمرو آن بدانیم اما برای پرهیز از سردرگمی و دستیابی به ساماندهی و انسجام مندرجات نشریه شایسته است که از مصادیق بارز و آشنای «مدیریت ارتباطات» در نزد اذهان عمومی که عمدتاً عبارتست از رادیو، تلویزیون، مطبوعات، روابطعمومی، ابزارها و فنآوریهای جامعه نوین اطلاعاتی و سمینار و تئاتر، بهعنوان سرفصلها و بهاصطلاح سرویسها و بخشهای ثابت ماهنامه استفاده شود که بدیهی است هر بخش توسط کارشناسان ذیربط با مسؤولیت یک دبیر مجرب فعالیت خواهدکرد.
2- توصیه میشود که آگهیهای صفحات اولیه نشریه به آگهیهای صفحات پایانی اضافه شود، یعنی آگهیها کلاً در یکجا متمرکز شود. این شیوه حتی منافع صاحبان آگهیها را نیز بیشتر تأمین میکند، زیرا بر حسب نتایج بررسیهای تبلیغی معلوم شده است که خوانندگان به آگهیهای یکجا و مجموعهای توجه بیشتری معطوف میکند تا آگهیهای پراکنده و غیر متمرکز. بدینگونه به حفظ منزلت و هویت نشریه و ادای احترام به افکار عمومی نیز اهتمام خواهد شد.
3- گروهی تحت عنوان مشاورین ماهنامه در هر شماره نام برده میشوند. پیشنهاد میشود که بنا به دلایل مختلف که بیان آنها شاید چندان به مصلحت نباشد، این فهرست از بخش شناسنامه صفحه اول حذف شود. این عزیزان و بسیاری دیگر از کارشناسان و صاحبنظران رشتههای ارتباطات و هنر و ادب و امثالهم همه بالقوه و بعضاً بالفعل، مشاورین دور و نزدیک نشریه خوب «مدیریت ارتباطات» هستند و لذا بهنظر میآید که ذکر تکراری فهرستی از اسامی این بزرگواران ضروری نباشد.
4- رنگ و لعاب و بهاصطلاح زرق و برق و جنس بسیار اعلا و لوکس کاغذ نشریه ذهن هر بینندهای را نسبتاً مشوش میسازد که مبادا هزینههای زیادی به گردانندگان ماهنامه تحمیل شود و در این راستا در آینده بر اثر ضرر و زیان مالی، کمیت و کیفیت کار را متأثر سازد. لذا اگر امور چاپ اندکی سادهتر اما کمهزینهتر انجام شود، یقیناً از دیدگاه خوانندگان بصیر و کمتوقع، نقص و کاستی تلقی نخواهد شد.
5- اختصاص تصاویر روی جلد به اشخاص در هر شماره پسندیده نیست. با تأکید توصیه میکنم که لااقل متناوباً از انواع نشانههای زیبا و چشمنواز مرتبط با دنیای ارتباطات و اطلاعات استفاده شود.
6- با ملاحظه و مطالعه بعضی از گفتوگوها و مصاحبهها طبیعی است که در اذهان بعضی از مخاطبان پرسشهایی مطرح میشود که برای روشن شدن بعضی از نکات مبهم یا اشتباه، توضیحات اصلاحی یا تکمیلی ضروری است. لذا بجاست که در هر شماره نشریه از خوانندگان بویژه کارشناسان مجرب خواسته شود در صورت لزوم درباره مندرجات گفتوگوها نظریات اصلاحی خود را ارائه کنند. فیالحال و به عنوان نمونه در اینجا به چند توضیح کوتاه اشاره میکنم:
الف: اشخاص بسیاری در شمارههای گوناگون نشریه از فصلنامه «هنر هشتم» که از سوی وزارت ارشاد منتشر میشد یاد کردهاند اما هیچیک درباره مفهوم و وجه تسمیه عنوان «هنر هشتم» سخنی نگفتهاند. با تأکید بر اینکه آن مجله انصافاً در مجموع و بویژه در سالهای اولیه انتشار، مقالات و مطالب عمدتاً ارزشمندی را به چاپ میرسانید که میتوانست در حوزه کاربردی و اجرایی دفاتر روابطعمومیها مورد استفاده مطلوب قرار بگیرد اما گفتنی است که عنوان «هنر هشتم» بیمسمی، بیمعنی و بیوجه بود. میدانید که در اصطلاحات پذیرفته شده جهانی، عناصر و مفاهیمی با شماره و اعدادی مشخص معرفی و رایج شدهاند مانند عجایب هفتگانه و از جمله اصطلاح معروف هنرهای هفتگانه که عبارتند از نقاشی، موسیقی، معماری، مجسمهسازی، رقص، تئاتر و سینما. با اینکه رشتهها و شاخههای هنری یقیناً از این اعداد ذکر شده افزون است اما به هرحال این هفت هنر در ادبیات هنری و رسانهای بهاصطلاح جا افتاده و از آنها با اعداد یک تا هفت یاد میشود. بدیهی است که دستکاری کردن در مصطلحات رایج جهانی و اضافه و کم کردن عددی یا واژهای به آنها زیبنده و روانیست و بدعتی خواهد بود که موجبات گمراهی ذهنی مخاطبان را فراهم میکند و نهایتاً هم با مقبولیت همگانی و اجماع جهانی مواجه نخواهد شد. گویا در جلسهای که دستاندرکاران راهاندازی شماره اول نشریه یاد شده در وزارت ارشاد برگزار کرده بودند، انتخاب نام و عنوان نشریه نیز مطرح میشود و یکی از حاضران به مجله «هنر هفتم» که ویژه سینماست و روی میز قرار داشته اشاره کرد و از قطع و اندازه و نام آن تعریف میکند و یکی دیگر از حاضران هم پیشنهاد میکند حال که سینما هنر هفتم است، نشریه جدید با محوریت مطالب روابطعمومی را «هنر هشتم» بنامیم و بههمین سادگی و بدون بحث و بررسی این عنوان انتخاب میشود. در صورتی که صرفنظر از تخریب حریم و قالب یک اصطلاح جهانی، اساساً حرفه روابطعمومی تکهنر نیست که شاخصه آن یک عدد باشد، بلکه مجموعهای از علوم و هنرهاست.
ب: در شماره 18، مدیر محترم نشریه «تحقیقات روابطعمومی» در پاسخ به این پرسش که چرا این نام را برای مجله انتخاب کردهاید، گفتهاند که چون ما به تحقیق در روابطعمومی نیاز داریم، این اسم را برگزیدهام. لازم به توضیح است ضمن اینکه البته تحقیق در روابطعمومی امری ضروری است اما بهنظر میآید که انتخاب این اسم بر اثر تأثیرپذیری از عنوان مجله «تحقیقات روزنامهنگاری» نیز بوده که اولین نشریه پربار و پژوهشی در عرصه تخصصی روزنامهنگاری در کشور بود که بعداً فصلنامه «رسانه» جایگزین آن شد.
ج: در شماره 13 ماهنامه در بحث «چالشهای علمی و عملی روابطعمومی» و در گفتوگوهایی که بهعمل آمده است، چند تن از مدرسان علوم ارتباطات در دانشگاهها ضمن بیان واقعیتهایی از چگونگی حرفه و دانش روابطعمومی در روزگار ما، منکر تولید و ارائه هرگونه نظریهپردازی و تألیف بومی و ایرانی در حوزه روابطعمومی شدهاند و آنچه را که در کتابهای مرتبط مضبوط است را یکسره ترجمهای از متون خارجی و در یک کلام وارداتی میدانند که البته بسیاری از موارد نیز چنین است اما گویا این عزیزان به علت کثرت مشغله آنطور که باید همه کتابها و مقالاتی که در حوزه کاری آنها در کشور منتشر میشود را نمیخوانند. جهت مزید اطلاع آنان یادآوری میکنم که در همین دهه هفتاد و هشتاد خوشبختانه چند کتاب که سرشار از نظریهپردازیهای نشأت گرفته از پژوهشهای بومی است، از سوی اندکی از صاحبنظران مجرب ایرانی تألیف، چاپ و منتشر شده است و در این کتابها تعاریف دقیق جامع منطقی تأسیسی و تألیفی از اصطلاحات مهم علوم ارتباطات و شیوهها و راهکارهای بدیع در فنون ارتباطی و روابطعمومی ارائه شده است و شگفتا در حالی که به قرار اطلاع موثق، اخیراً این کتابها از طرف بعضی از مراکز علمی و تحقیقی حداقل یکی از کشورهای خارجی ترجمه شده و مضامین آنها مورد نقد و بررسی و استفادههای آموزشی قرار گرفته است و گرچه در ایران هم به چاپهای مکرر رسیده اما هنوز از دسترسی و دیدگاه بعضی از فعالان و کارشناسان سازمانهای آموزشی و پژوهشی علوم ارتباطات در ایران بهدور ماندهاند.
د: در پایان این مقال روی سخنم با همه کارشناسان و مسؤولان و فعالان رسانهای، ارتباطی و اساتید و دانشجویان و هرکس که بهنحوی پیامرسان بوده یا در مقام معلم و مربی پیامرسانی قراردارد، است:
دوستان! اولاً ما در دنیایی بهسر میبریم که الزامات دهکده جهانی همه را وادار کرده تا در برقراری ارتباطات گوناگون و در مقام اطلاعرسانیها بهقول معروف از تعارف کم کرده و به مبلغ بیفزایند. بدین معنی که حتی اگر نه از روی حسن نیت، به ناگزیر هم که شده از شدت انحرافات و گزافهها و تمهیدات تبلیغی و تهییجی و آدرس غلط دادنها کاسته شده و رفتارها، مناسبات، ارتباطات و تعاملات اجتماعی رنگ و بوی صراحت و صداقت بیشتری بگیرند. ثانیاً بهطور ویژه ضروری است ما ایرانیان که از دیرینهای درخشان و تمدن و فرهنگ و هنر و عرفان و فلسفه و بهطور خلاصه میراثی عظیم از پاکیها، راستیها، درستیها و ازخودگذشتگیها برخورداریم، به کرامتهای انسانی و حقوق همگانی از طریق شفافسازیها و رعایت موازین اخلاقی در مناسبات رسانهای و ارتباطی احترام گذاشته و بدانها اهتمام کنیم اما دریغا که باید اعتراف کنیم در جامعه ما تقریباً در همه صنوف و ردههای سنی و جنسی و مراتب اداری، علمی و... کم و بیش با صفتهای غیراخلاقی از جمله عدم صراحت و کجروی در گفتهها و نوشتهها یا کپیبرداریهای ناموجه و دستاندازیها و تصرفات غیرمجاز به آثار دیگران و از این اقدامات ناپسند مواجه هستیم. نمونهای از این جفاهای نوشتاری را در شماره 15 ماهنامه شاهد بودیم. یکی از فرهیختگان بنام کشور و دارای رتبه بالای علمی که سوابق روشن و مثبت وی در زمان تصدی و مدیریتش بر مشهورترین و معتبرترین واحدهای اطلاعرسانی زبانزد است، طرف بحث و مصاحبه با نماینده و خبرنگار مجله قرار میگیرد و درباره یکی از عناصر و مفاهیم مهم تخصصی در علوم ارتباطات گفتوگو میکند که بدون اغراق بخش عمده و اهم سخنان ایشان در این مصاحبه عیناً و بدون هیچ کم و اضافهای برگرفته از مندرجات کتابی است که از حوزه فنون ارتباطی تألیف یکی از کارشناسان نظریهپرداز ایرانی است البته بدون آنکه مصاحبهشنونده گرامی منبع گفتههای خود، یعنی عنوان کتاب ذیربط و نام مؤلف آن را معرفی و ذکر کند. خواننده تصور میکند که لابد این گفتهها و پاسخها همه از استنباطها و یافتههای تجربی و ذهنی ایشان است و حال غمانگیزتر آنکه در کل دو صفحهای که به این گفتوگو اختصاص یافته است، تنها چند کلمه و جمله کوتاه از منابع خارجی نیز بهچشم میخورد که اتفاقاً در این نقلوقولها، گویندگان و راویان خارجی آنها معرفی شدهاند، مانند «فلورودنیس و ایرونیگ جنیس» و این یعنی همان مرغ همایسه غاز است. بیایید و بیاییم رو راست باشیم، اعتماد بنفس داشته باشیم، امانتدار باشیم با نگاه به درون و بضاعتهای خودی و داشتههای اینجایی را بشناسیم و به آنها اعتنا کنیم و محترم بدانیم و اگر از بیگانه تمنا میکنیم، آنچه خود داریم را نیز گرامی داشته و به زبان و قلم بیاوریم. ما اگر ارتباطگر و رسانهای هستیم، باید اخلاقی هم باشیم و بالاخره بدانیم که رفتارهای ما بزگترها الگوها و آموزههای نسلی است که میخواهد سربلند و شریف باشد.
منبع: بیستمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات- دیماه 90
|