«رادیو» رسانه است. رسانهای که اگرچه در سالهای اخیر، در هیاهو و غوغاسالاری شبکههای اجتماعی و شبکههای تلویزیونی که رسانههای نوین در عصر حاضر هستند، کمرنگ شده است اما هنوز هم جایگاه خاص خود را دارد. از سوی دیگر فضای مجازی به مدد رادیو هم آمده است و پادکست یا همان رادیوهای اینترنتی، نمونهای عیان از آن هستند. اما رادیو که نسلها با آن خاطره داشتهاند، هنوز هم جایگاه خود را دارد، حتی اگر نقشش کاهش یافته باشد. بررسی نقش رادیو، فضای مجازی و رابطه دوسویه این دو با یکدیگر را دکتر حسن بشیر استاد علوم ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشهای «ایران» بیان کرد. وی که دکترای خود را در رشته جامعهشناسی ارتباطات بینالملل از دانشگاه لستر انگلیس دریافت کرده است، در حوزه نظریات فرهنگ و ارتباطات صاحب تخصص است. آنچه در ادامه میآید متن این گفتوگو است...
جناب آقای دکتر بشیر! در عصری که رسانههای نوین، دنیای ارتباطات را تسخیر کردهاند، جایگاه و آینده «رادیو» را چگونه میبینید؟
مشخص است که در هر دوره ای و با وجود غلبه برخی رسانه ها بر رسانه های دیگر، هر رسانه جایگاه خودش را تا اندازهای خواهد داشت. البته با توجه به رقابت رسانههای جایگزین، قطعاً بهرهبرداری از رسانه قبلی مانند رادیو به عنوان مثال کاهش پیدا خواهد کرد اما حذف نخواهد شد. حذف یک رسانه در طول زمان با توجه به رقابتهای به وجود آمده در گسترش رسانههای جدید وابسته به سطح تحولات محتوایی و نحوه ارتباط با مخاطبان است که اتفاق می افتد. اگر هر رسانه ای ناموفق باشد و نتواند تحولات لازم را به وجود آورد، قطعاً بشدت از نظر مخاطبان سقوط خواهد کرد. اما معمولاً هیچ رسانهای از جمله رادیو هیچ گاه بهطور کامل حذف نخواهد شد.
با توجه به تجربیات جهان امروز، چه پیشنهادی برای حضور رادیو و تلویزیون در فضای مجازی دارید؟
بهرهبرداری از پادکست و امکانات رادیو و تلویزیونی فضای مجازی بهترین امکان است. باید با تکنولوژیهای روز در این زمینه آشنا شد و آنها را مورد استفاده قرار داد.
به نظر شما آیا ممکن است ظهور امکانات و فناوریهای وابسته به فضای مجازی در رسانهها، نظریههای پیشین، مثل نظریه مکلوهان را در رابطه با تقسیم رسانهها به رسانههای گرم و سرد به چالش بکشد، یا منجر به ظهور نظریه جدید در این باب شود؟
قطعا امروز نظریات جدید جایگزین بسیاری از نظریات قبلی شدهاند. مانند همین بحث سرد و گرم بودن رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون. البته مباحث اکنون به سمت تعاملی بودن یا نبودن، دوسویه بودن ارتباط و امثالهم رفته است. در این زمینه نیز اینترنت که جامعیت دارد، اگر در نحوه بازنمایی اطلاعات از شیوه رادیویی استفاده شود و بدون تعامل باشد، همان مباحث قبلی میتوانند مطرح شوند. اما اگر بهرهبرداری از امکانات اینترنت بخوبی صورت گیرد، نگاه جدیدی متولد میشود که فراتر از مباحث مکلوهان است.
نظر شما درباره استفاده از افزونهای تصویری در کنار برنامههای رادیویی در فضای مجازی چیست؟ و پدیده جهانی در حال رشد (رادیو تصویری) را چگونه ارزیابی میکنید؟
رادیو تصویری نوعی از به کارگیری فضای مجازی است که امکانات صدا، نوشتار، تصویر را دارد، در حقیقت رادیو اینترنتی است نه رادیوی تصویری. به عبارت دیگر، وقتی تصویر همراه با صحبت شد، دیگر رادیو نیست. رادیو تعریفی دارد که استاندارد قدیمی و ارتدوکسی خودش را دارد. اگر رادیو تغییر ماهیت دهد دیگر رادیوی قدیمی و قبلی نیست و یک واقعیت دیگری است. میشود رادیوی اینترنتی یا مجازی نه رادیو تصویری که شبه تلویزیون است.
آیا تولید ارزان قیمت رادیو تصویری رقیبی برای تلویزیون در فضایIPMEDIA یا OTT (فضایی که تصاویر را از طریق اینترنت منتقل می کند) خواهد بود؟
با آنچه قبلاً گفته شد، میتوان مرزهایی برای این تعریف رادیو تصویری ایجاد کرد و بر اساس آن اگر هزینهها به شکل کاهشی حرکت کنند میتواند به یک رقیب تبدیل شود.
بسیاری از صاحبنظران در حوزه رسانه معتقدند، رادیو همواره بخوبی از فناوریهای نوین بهره جسته است و ظهور این فناوریها، نه تنها از قدرت نفوذ این رسانه نکاسته است، بلکه در بلند مدت، خود بستری نوین برای رشد رادیو فراهم آورده است. نظر شما در رابطه با این گزاره چیست و فکر میکنید فضای مجازی، به عنوان جنجالیترین فرزند فناوری قرن حاضر چگونه میتواند نقشی را که پدرانش برای رادیو ایفا کردهاند تکرار کند و به بستری برای رشد این رسانه بدل شود؟
رادیو در بهترین وضعیت، توانسته رقیب تلویزیون یا اینترنت باشد. لذا اینکه رادیو از امکانات بخوبی استفاده کرده شاید سخن درستی باشد، اما نمیتواند با سرعت به کارگیری تکنولوژیهای جدید توسط رسانههای نوین رقابت کند. لذا نمیتوان گفت که در آینده وضعیت رادیو مثلاً به عنوان رقیب جدی برای اینترنت یا حتی تلویزیون باشد. رادیو در بهترین وضعیت باید از امکانات سایر رسانهها برای تغییر وضعیت خود و پیدا کردن جایگاه جدیدی برای خود تلاش کند تا حداقل وضعیت خود را در طول زمان کاهش ندهد.
به میدان آمدن فضای مجازی به عنوان عرصهای ارزان، در دسترس، تعاملی برای نشر محتوا، چگونه میتواند معادله دیرین «مزایای رقابتی رسانهها» را تحت تأثیر قرار دهد؟
مهمترین چالش برای رسانهها در آینده، کشف زمینههای ممکن ارتباط و چگونگی تأمین نیازهای اطلاعاتی و خبررسانی و آموزشی و تفریحی مردم به عنوان چهار کارکرد اساسی رسانههای جدید است. اگرچه برخی از کارکردهای جدید نیز برای عصر حاضر تعریف شدهاند اما این کارکردهای چهارگانه مهمترین کارکردها است. بنابراین چه بحث اقتصادی و چه بحث رقابتی باید وابسته به شیوه به کارگیری رسانههای مختلف در رابطه با نیازها و موقعیتهای مختلف مردم برای بهرهبرداری از رسانه خاص باشد. اگر این وضعیتها و موقعیتها بخوبی درک نشود، نه بحث اقتصادی و نه بحث رقابتی نمیتواند عامل اساسی و تعیینکننده در این زمینه باشند.
نقش رسانههای تعاملی را در فرایند عصر رسانههای نوین چگونه ارزیابی میکنید؟
این موضوع بحث خیلی مفصلی دارد و نیازمند چندین مقاله یا چندین جلسه مباحثه است. مقصود چه نقشی؟ در کدام جامعه، با چه نوع نگاه ارزشی و غیره. لذا سؤال خیلی کلی است که بدین گونه نمیتوان به آن بخوبی پاسخ داد. اما میتوان گفت تعامل در عصر حاضر به یک گفتمان اساسی تبدیل شده است و رسانههای نوین با ایجاد نوعی از گفتمان سازی، بیش از گذشته میتوانند در ساخت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف نقش داشته باشند.
امروز تلفنهای هوشمند، با قابلیت دریافت محتوای موجود روی فضای مجازی همهگیر شدهاند به نظر شما چگونه میتوان از این بستر به نفع رادیو بهره جست؟
در سادهترین شکل آن، ایجاد رادیو اینترنتی است که هماکنون تلفنهای هوشمند امکان استفاده از آن را دارند. البته باید محتواها مورد توجه قرار گیرند و همان بحث نیاز مردم و جامعه بخوبی سنجیده شده و بر پایه آن محتوا تولید شود. متأسفانه ما به جای اینکه بیشتر به محتوا و نیاز مردم توجه کنیم به اصل امکانات تکنولوژیک توجه میکنیم که معلوم نیست در بهترین حالت بتواند جاذبهای برای مردم داشته باشد.
به نظر شماحضور کمرنگ رسانههای داخلی، بخصوص رسانه ملی در فضای مجازی، چگونه میتواند میدان نشر محتوا و جذب مخاطب را برای رسانههای فارسی زبان خارجی فراخ تر و عرصه را برای افزایش ضریب نفوذ روانی رسانههای داخلی تنگتر سازد؟
به نظر نمیرسد رسانه ملی حضور کمرنگی در فضای مجازی داشته باشد. البته شاید بتوان گفت که کمتر به این فضا توجه شده است، اما حضور وجود دارد. مهم این است که این حضور با چه جهتگیری و درکی از مخاطب صورت گرفته است. محتوای تولیدی با چه رویکردی در حال تولید است که بتواند مخاطب را جذب کند؟ مسأله دیگر این است که اگر رسانه ملی خود را فقط در چارچوب رقابت با رسانههای دیگر داخلی تعریف کند، قطعاً موفقیت لازم را پیدا نخواهد کرد. رسانهها چه دولتی و چه خصوصی یا نیمه دولتی باید مکمل همدیگر باشند و خود را همکار بدانند نه رقیب یا عرصه تنگکننده برای یکدیگر باشند.
به نظر شما جایگاه پرداختن به مقوله پردازش اطلاعات در کنار نشر چگونه میتواند نگاه مخاطب را به یک رسانه تغییر دهد و چرا فناوریهای نوین مرتبط با فضای مجازی میتواند ابزاری کارآمد در این باب به شمار آید؟
مهمترین عنصر تغییر دهنده نگاه مخاطب کنونی بحث تعامل است. تعامل چه در تولید پیام و محتوا و چه در توزیع پیام و محتوا اهمیت دارد و این مسأله میتواند به کلی دیدگاه مخاطبان را تغییر دهد. امروز بحث دروازهبانی به دروازهسازی اطلاعات و خبر تبدیل شده است. در این شرایط مالکیتهای رسانهای نمیتوانند همه امکانات دروازهبانی خبر و پردازش اطلاعات را داشته باشند. دیگران نقش برجستهتری پیدا کردهاند که میتواند دروازهسازی خبری کنند و خبر را بر همه رسانهها تحمیل کنند. به عبارت دیگر، رسانههای قدیمی اگر خود تحمیلکننده اخبار بودند، امروز در حال تبدیل شدن به ابزار انتقال دهنده اخبار تحمیلی هستند. این مبحث مربوط به تحمیل خبری، یکی از مباحث بسیار مهم دنیای امروز است که از شیوه «ضد جریان» بخوبی در جریانسازی خبری استفاده میکند که خود نیازمند بحث مفصلی است.
دادههای به دست آمده از ثبت و تحلیل رفتار مخاطبان هنگام برخورد با محتوای منتشر شده توسط یک رسانه در فضای مجازی چگونه در رسانههای پیشرو، برای تصمیمگیری و سیاستگذاری حلقه بسته مورد استفاده قرار میگیرد و اساساً چرا دادههای به دست آمده از این رهگذر «استراتژیک» تلقی میشود؟
اینکه یک محتوا به محتوایی استراتژیک تبدیل میشود، خود نیازمند طی کردن مراحلی است که مهمترین بخشهای آن تعیین حجم، شدت، تعامل، طرفداری و مشارکت مردم در شکلگیری آن فرایند است. لذا مثلاً وقتی مسألهای در شبکههای اجتماعی به شکل گسترده مطرح میشود، این گستردگی میتواند آن را به یک امر استراتژیک که بازنمایی دهنده نوعی از نیاز اجتماعی یا سیاسی یا فرهنگی است تبدیل کند. لذا واقعیت استراتژیکی، در چنین شرایطی، واقعیتی است که بشدت به گستردگی مشارکت و تعامل مردم بستگی دارد که بدیهی است در چنین وضعیتی دروازهسازان بیش از خبرنگاران و دروازهبانان خبر میتوانند از این وضعیت بهرهبرداری کنند.
ورود فضای مجازی، چگونه میتواند روح حاکم بر رسانهها در کشورهای در حال توسعه را بهبود بخشد و توسعه یافتگی و بلوغ را برای این رسانهها به ارمغان آورد؟
فضای مجازی یک فضای دوسویه یا چند سویه است که اگر با ابعاد دیگر اجتماعی و فرهنگی و سیاسی یک جامعه همخوانی نداشته باشد معلوم نیست نقش اساسی در توسعه داشته باشد. این مسأله نیازمند مطالعات جدیتری است. آیا فضای مجازی همیشه توسعه دهنده جوامع است؟ با دیدگاههای مختلفی که در مورد امپریالیسم فرهنگی و اینترنتی اگر این مسأله را مورد ارزیابی قرار دهیم این وضعیت بیشتر به وابستگی مرتبط میشود و برای جامعه «ضد توسعه» تلقی میشود. اگر این مسأله را در رابطه با آگاهسازی و آزادی اطلاعات و دسترسی حداکثری به اخبار و پر کردن شکاف اطلاعاتی و امثالهم ارزیابی کنیم و از نگاه لیبرالیستی به این مسأله نگاه کنیم، قطعاً در موضوع توسعه به نگاه دیگری دست خواهیم یافت. آنچه در این زمینه مهم است، ایجاد نوعی تعادل و تعامل میان زمینههای فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی جامعه با فضای رها شده مجازی است که اگر این تعادل و تعامل مثبت، معقول و مورد قبول جامعه صورت نگیرد، قطعاً به توسعه و پیشرفت مطلوب نخواهد رسید.
منبع: ایران
|