درباره شارا | تماس | جستجوی پیشرفته | پیوندها | موبایل | RSS
 خانه    تازه ها    پایگاه اخبار    پایگاه اندیشه    پایگاه کتاب    پایگاه اطلاعات    پایگاه بین الملل    پایگاه چندرسانه ای    پایگاه امکانات  
یکشنبه، 9 اردیبهشت 1403 - 12:50   

درگیری در سازمان رادیو ملی آمریکا پس از متهم شدن به جانب‌داری لیبرالی

  درگیری در سازمان رادیو ملی آمریکا پس از متهم شدن به جانب‌داری لیبرالی


ادامه ادامه مطلب یک

مکث بومر: نشانه‌ای که نشان می‌دهد باید واقعاً رسانه‌های اجتماعی را کنار بگذارید

  مکث بومر: نشانه‌ای که نشان می‌دهد باید واقعاً رسانه‌های اجتماعی را کنار بگذارید


ادامه ادامه مطلب دو

برنامه‌های انجمن متخصصان روابط‌عمومی به مناسبت روز روابط‌عمومی

  برنامه‌های انجمن متخصصان روابط‌عمومی به مناسبت روز روابط‌عمومی


ادامه ادامه مطلب سه

فراخوان دومین اجلاس ملی مدیران روابط‌عمومی

  فراخوان دومین اجلاس ملی مدیران روابط‌عمومی


ادامه ادامه مطلب چهار

   آخرین مطالب روابط عمومی  
  ‌دیجیتال‌سازی روابط‌عمومی
  ترویج ارزش‌های انسانی و نقش روابط‌عمومی
  چگونه روابط‌عمومی بالا و موفق داشته باشیم؟
  چگونه خشم بر تفکر غلبه می‌کند؟
  تأثیرات روانی جنگ بر خبرنگاران
  چگونه از "تئاتر موفقیت" در اندازه‌گیری رسانه‌های اجتماعی خود اجتناب کنید
  فرآیند ایجاد انگیزه در سازمان
  فناوری‌های نوین و هوش مصنوعی در روابط‌عمومی: ابزارها و تاکتیک‌های نوظهور برای ارتباطات مؤثرتر
  رهبری سازمانی پایدار در شرایط بحران و عدم‌قطعیت
  مزایای استفاده از دیوار رسانه‌ای در یک رویداد روابط‌عمومی
ادامه آخرین مطالب روابط عمومی
- اندازه متن: + -  کد خبر: 12215صفحه نخست » روابط عمومی ایرانیچهارشنبه، 23 تیر 1400 - 09:55
دکتر حمید نطقی و آموزش روابط عمومی در ایران
دکتر علیرضا آیت اللهی - روزنامه نگاری و روابط عمومی دو مقوله مرتبط ٬ امٌا متفاوت و گاه حتیُ٬ در کشورهای غیر دموکراتیک جهان ٬ مقابل یکدیگر! قرار دارند. سال ۱۳۵۰ به دلایلی دکتر حمید نطقی، که بعدا" پدر روابط عمومی در ایران شناخته شد ، مرا به محل کارش ، شرکت نفت آن روز، برای مباحث مطالعاتی در باره روابط عمومی در ایران دعوت کرد و بگمانم که شیوه فکری مرا میپسندید.
  

 شبکه اطلاع‌رسانی روابط‌عمومی یران (شارا)-|| روزنامه نگاری و روابط عمومی دو مقوله مرتبط٬ امٌا متفاوت و گاه حتیُ٬ در کشورهای غیر دموکراتیک جهان٬ مقابل یکدیگر! قرار دارند.
 
 سال ۱۳۵۰ به دلایلی دکتر حمید نطقی، که بعدا" پدر روابط عمومی در ایران شناخته شد، مرا به محل کارش، شرکت نفت آن روز، برای مباحث مطالعاتی در باره روابط عمومی در ایران دعوت کرد و بگمانم که شیوه فکری مرا میپسندید.
 
 امٌا من مشتاق فعالیت در رشته های دیگری بودم. یکی دوبار از من خواستند که روابط عمومی را در دانشگاههای آ ن زمان تدریس کنم که زیر بار نرفتم. راستش را بخواهید خودم از ساز و کار روابط عمومی چندان چیزی نمی دانستم (کتابهای روابط عمومی به زبان فارسی اندک و بسیار نایاب بود):
 
 ذات نایافته از هستی، بخش
 
 کی تواند که شود هستیبخش؟!.
 
 سال ۱۳۶۵ که به دانشکده علوم و ارتباطات اجتماعی، برای دیدن یکی از دوستانم رفته بودم گفتند دکتر نطقی می خواهد که بیائی بخشی از روابط عمومی (تبلیغات) را بر اساس فلان مقاله ای که در فلان مجله ای نوشته ای تدریس کنی. علاقه به تحصیلش داشتم، و به تدریسش؟ ابدا"! نمی توانستم.
 
 تا این که دو- سه سال بعد در مرکز آموزش مدیریت دولتی، که در آنجا دروس اقتصادی و دروسی فنٌی چون سی. پی. ام، و تحلیل سیستم ها تدریس می کردم یکی از مدیران گفت علیرضا آیت اللهی و دونفر دیگر را برای تدریس روابط عمومی به مدیران لشگری و کشوری به ما معرفی کرده اند و غجیب این است که مشخصاتش تقریبا" به طور کامل با مشخصٌات تو می خواند! خودتی ؟!.
 
 گفتم: نخیر. خودتی!
 
 از پاسخ من مکدٌر شد؛ و گفت: این چه نحوه پاسخگوئی است؟!!‌.
 
 عرض کردم: هزار نکته باریک تر زمو اینجا است! کسی که خود اصالتا" و غریزتا" روابط عمومی خوبی ندارد چگونه می تواند آن را به دیگران تدریس کند؟!؛ عدم تحصیلات نظری مکفی در رشته روابط عمومی، عدم توانائی های فطری (هنر ...؟)
 
 روابط عمومی، عدم تجربه کافی (لااقل پنج ساله) در مدیریت روابط عمومی، و...کار به اصرار مرکز و انکار بنده کشید. گفتم بسیار خوب؛ من یک کلاس کارشناسی روابط عمومی را تدریس می کنم تا خودم را بسنجم و شروع کنم به تدریس برای مدیران. چندتائی معاون مدیر کل در اولین کلاسم بودند. یکی شان با یکی از کارمندان دیپلمه وزارتخانه شان همکلاس و همنشین بود و این آقا سؤالات مکرر در مکرری می پرسید که هر معلمی را به ستوه می آورد. ...
 
 ... تا این معاون مزبور که مهندس در برق و الکترونیک بود مرا به وزارتخانه شان دعوت کرد برای تدریس در یک دوره و در آنجا ابتدا دو ساعت وی درس میگفت و بعد هم دوساعت، بنده؛ و کارمندان به شدٌت از تدریسش ناراضی بودند. یک روز آن همکار قدیمیش بازهم سؤال مکرری پرسید که خلقم تنگ شد و بی پاسخ گذاشتم.
 
 گفت: این است روابط عمومی؟!
 
 عرض کردم بنده «پاسخگوئی» نکردم؛ در خصوص آنکه چیزی راکه نمی داند می گوید (تدریس می کند)، چه می گوئی؟! بنده دیگر برای تدریس نمی آیم!.
 
 بعدا" مهندس تلفن زد به گله گزاری که اگر دوره را تمام می کردی دفعه بعد به تو زحمت نمی دادیم و فلانی، یعنی همان دیپلمه، به جایت تدریس می کرد؛ اتفاقا" رفته است خواستگاری ، خودش را استاد دانشگاه معرفی کرده و ... مجبوریم!
 
 یک کلاس برایش بگذاریم تدریس کند که معامله جوش بخورد!
 
 بازهم روابط عمومیم جوش آورد! گفتم: آی مرده شور آن معامله تان را ببرد!
 
 دکتر نطقی روابط عمومی تدریس می کرد و فلانی هم!
 
 منبع: alireza-ayatollahi.blogfa.com
 
 

 

 

 

 

   
  

اخبار مرتبط:

اضافه نمودن به: Share/Save/Bookmark

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
نظر
 
  کد امنیتی:
 
   پربیننده ترین مطالب روابط عمومی  

  5 اشتباه رایج در روابط‌عمومی که باید از آنها اجتناب کنید


  فرآیند ایجاد انگیزه در سازمان


  ‌دیجیتال‌سازی روابط‌عمومی


  چگونه خشم بر تفکر غلبه می‌کند؟


  رهبری سازمانی پایدار در شرایط بحران و عدم‌قطعیت


  عملیات روابط‌عمومی در عصر هوش مصنوعی


  تفکر خارج از چارچوب سنتی روابط‌عمومی


  چگونه روابط‌عمومی بالا و موفق داشته باشیم؟


  ترویج ارزش‌های انسانی و نقش روابط‌عمومی


  تأثیرات روانی جنگ بر خبرنگاران


 
 
 
مقالات
گفتگو
گزارش
آموزش
جهان روابط عمومی
مدیریت
رویدادها
روابط عمومی ایران
کتابخانه
تازه های شبکه
آخرین رویدادها
فن آوری های نو
تبلیغات و بازاریابی
ایده های برتر
بادپخش صوتی
گزارش تصویری
پیشنهادهای کاربران
اخبار بانک و بیمه
نیازمندی ها
خدمات
خبرنگار افتخاری
بخش اعضا
دانلود کتاب
پیوندها
جستجوی پیشرفته
موبایل
آر اس اس
بخشنامه ها
پیشکسوتان
لوح های سپاس
پیام های تسلیت
مناسبت ها
جملات حکیمانه
پایان نامه ها
درباره شارا
تماس با ما
Shara English
Public Relation
Social Media
Marketing
Events
Mobile
Content
Iran Pr
About Us - Contact US - Search
استفاده از مطالب این سایت با درج منبع مجاز است
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شارا است
info@shara.ir
  خبر فوری: معرفی کتاب «هوش مصنوعی روابط‌عمومی در عمل» منتشر شد