شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی یران (شارا)-|| محققان در زمینه ارتباطات سلامت، علم و ریسک بیشتر تمایل دارند تا روابطعمومی و فعالان و مجریان این عرصه را به مانند واسطههایی معرفی کنند که شکاف موجود بین دانشمندان و ژورنالیستها را پر میکنند و ارتباط و پیوند بین دانشمندان و عموم مردم را تسهیل مینمایند. با این حال باید دانست که تحقیقات بر روی روابطعمومی با محوریت سلامت و علم عمدتا مقطعی و ناپیوسته بوده است بهطوری که ویگولد که در سال 2001 اقدام به بررسی و جمعآوری آثار مرتبط با ارتباطاتعلمی نمود تنها به سه مورد مطالعه و بررسی قابل اعتنا در این زمینه دست یافت.
با این همه، در سالهای بعد و بهطورکلی در اوایل قرن بیستویکم بر تعداد مطالعات صورت گرفته در زمینه روابطعمومی و ارتباطات علم به نحو چشمگیری افزوده شد هر چند که هنوز هم تعداد این مطالعات در مقایسه با تعداد مطالعات و بررسیهای صورت گرفته و منتشر شده درباره ارتباطات سلامت و علم، اندک و ناچیز به نظر میرسد.
چنین به نظر میرسد که پایین بودن تعداد مقالات و بررسیهایی که بهطوری خاص بر روی نقش روابطعمومی در ارتباطات سلامت و علم تاکید کرده باشند از آنجا ناشی میشود که یک نوع تنش و ناسازگاری بین روابطعمومی علم (به عنوان مثال توسعه یک سازمان علمی/ پزشکی) در برابر ارتباطات عمومی علم (تلاش برای آموزش به عموم مردم درباره تحقیقات علمی) وجود داشته است.
به عبارت دیگر، نقش روابطعمومی به عنوان واسطه و رابط بین دانشمندان و متخصصان پزشکی از یک سو و مخاطبین غیرمتخصصی همچون ژورنالیستها و عموم مردم از بسیاری جهات با ارتباطات عمومی علم جور در میآید و همپوشانی دارد اما در عین حال میبینیم که کارشناسان و فعالان حوزه روابطعمومی در سازمانهای سلامتمحور و علمی در ردههای پایین سلسله مراتب سازمانی در سازمانهای علمی، پزشکی و سلامت قرار میگیرند و همین موضوع موجب میشود تا آنها از قدرت تاثیرگذاری و نفوذ کافی در این سازمانها برخوردار نباشند و تاثیرگذاری آنها بر جامعه هدفشان آنچنان که باید و شاید اتفاق نیفتد. علاوه بر این، وجود پارهای نگرشها و دیدگاههای منفی و تردیدآمیز درباره روابطعمومی در میان برخی دانشمندان و برقرارکنندگان ارتباطات علمی (که دیدگاههای حوزه ارتباطات عمومی علم را منعکس میکنند که بر ترجمه و انتقال صادقانه و دقیق علم برای مردم را مورد تاکید قرار میدهند) باعث شده تا مطالعات و بررسیهای جامعی بهطوری ویژه بر روی نقش روابطعمومی در ارتباطات سلامت و علم صورت نگیرد.
باور و گریگوری (2007) این تنش و ناسازگاری را در نتیجه تحول ساختاری و بنیادینی میدانند که در زمینه برقراری ارتباطات علمی و اطلاعات پزشکی رخ داده است. ارتباطات عمومی بهصورت اوریجینال بر اساس یک "رژیم قدیمی" ارتباطات علم عمل میکند که ماموریت و رسالت اصلی آن عبارت است از برقراری ارتباط برای انجام ماموریت و رسالت آموزشی است اما امروزه این حوزه در حال انتقال به یک رژیم و مدل جدید است که با عنوان PUS یا درک عمومی از علم شناخته میشود و رسالت و هدف اصلی آن عبارت است از ارتقای تصویر عمومی از علم. باور و گریگوری همچنین معتقد بودند که این تغییر و دگرگونی بهواسطه تغییر پیدا کردن موضوعاتی رخ داده است که توسط رسانهها پوشش داده میشوند و همچنین به خاطر دگرگونی اقدامات و اولویتهای مدنظر سازمانهای پزشکی و علمی به وقوع پیوسته است.
نمودهای عینی و اصلی این تغییرات را میتوان در دو مورد زیر خلاصه کرد: یکی در فاصله گرفتن از اولویتهایی مانند پوشش دادن به تکنولوژیهای دولتی و عمومی مانند انرژی هستهای و هستهای فضایی و حرکت به سمت پوشش دادن به تکنولوژیهای خصوصی و تجاری همچون بیوتکنولوژی و دوم اینکه سازمانها و نهادهای علمی و پزشکی شروع کردند به بهبود و تقویت وجهه عمومیشان و تصویر عمومی از علم و تضعیف دیدگاههای منفی نسبت به حوزههای علمی و پزشکی که در دهههای 1970 و 1980رواج داشت.
همزمان با تغییر سمت و سوی ژورنالیسم علمی و متمایل شدن آن به سمت ارتباطات عمومی علم، ما شاهد تداوم پیدا کردن یک نوع "مدل نقصان" در میان متخصصان حوزههای مختلف پزشکی، سلامت و علم و فعالان حوزه ارتباطات علم (از جمله ژورنالیستها) بودیم که در نهایت به افزایش بیشتر تنش بین روابطعمومی علم از یک سو و ارتباطات عمومی علم از سویی دیگر منجر شد. در این میان، دیدگاههای مبتنی بر "سواد علمی" در برقراری ارتباطات در زمینه علم، سلامت و پزشکی بر این مساله تاکید داشت که فقدان و ضعف دانش عمومی در ارتباطات علم، سلامت و پزشکی میباید موتور محرکه و عامل پیشبرندهای باشد برای بهبود و ارتقای درک عمومی از ارتباطات علم.
بر این اساس، تحقیقات و مطالعات دانشمندان و ژورنالیستهای علمی نشان داده است که هر دوی این گروهها یعنی روابطعمومی علم و ارتباطات عمومی علم در حال تلاش برای درمان فقدان و ضعف دانش عمومی در رابطه با موضوعات علم، سلامت و پزشکی در بین عموم مردم هستند و هر دوی آنها میکوشند تا این کار را با کمک انتقال دقیق اطلاعات انجام دهند آن هم به شیوهای که انسجام و هویت اصیل دانش و قالب علمی آن را خدشه دار نکند.
این مدل از بسیاری جهات، پایه و مبنایی شد برای بسیاری از تحقیقات و مطالعات اولیهای که در زمینه درک و فهم عمومی از علم و ارتباطات علم انجام شدند. با این همه، مدلهای دیگر ارتباطات علمی که بر درجات بالاتری از تعامل و ارتباط دوسویه بین عموم مردم و دانشمندان تاکید داشتند نیز به نوبه خود گسترش قابل توجهی پیدا کردند و در نتیجه این تنوع و گوناگونی بود که در تحقیقات و مطالعات در حال اجرا در این زمینه از زبان مشترکی استفاده میشود که برآمده از مدل نقصان است.
بهطورکلی، یک نوع شک و تردید در مورد کارآمدی و موثر بودن روابطعمومی در موقعیتهای علمی، سلامت و ریسک وجود دارد که بخشی از این نگرشهای منفی نشات گرفته از نگاهی است که مردم به ارتباطات علم و عملکرد پیشین متخصصان روابطعمومی فعال در سازمانهای علمی و پزشکی داشته و دارند. در واقع، مطالعات و بررسیهای دانشمندان و ژورنالیستها دربردارنده دیدگاههای مختلفی در قبال روابطعمومی هستند و همین مساله موجب شده تا ارزیابیهای متفاوتی در مورد تواناییها و ظرفیتهای روابطعمومی برای برقراری ارتباط موثر شکل بگیرد.
از سویی دیگر، ژورنالیستها نیز که دل خوشی از رویکرد مستقل متخصصان روابطعمومی در انتشار محتوا در اینترنت و نه در روزنامهها و مجلات ندارند نیز شبهاتی را در مورد توانایی و کارآمدی فعالان روابطعمومی در ارائه اطلاعات و یافتههای علمی و پزشکی و سلامت مطرح میسازند. به عنوان مثال، ترنچ در سال 2007 در تحقیقات خود در مورد اثرگذاری اینترنت بر ژورنالیسم علمی هشدار میدهد که سازمانهای علمی که اقدام به انتشار آنلاین فعالیتها و دستاوردهای خود در اینترنت میکنند بیشتر به فرمت خبری و تبلیغاتی خود علاقهمند هستند و آنچه برای آنها در این اطلاعرسانی اهمیت و اولویت دارد نه ارائه اطلاعات موثق و مورد نیاز عموم مردم بلکه ارتقای موقعیت و بهبود آبرو و حیثیت سازمانیشان است. باور و گریگوری نیز در سال 2007 شبیه به همین نظر را مطرح میکنند و مینویسند: "رویکرد جدید و استراتژی غالب در زمینه روابطعمومی سازمانهای علمی و پزشکی عمدتا حول محور گزارش دستاوردها و موفقیتها و فاصله گرفتن از روشهای کلاسیک مبتنی بر تحقیق، آموزش و روشنگری شکل گرفته است".
علاوه بر این، تعدادی از مطالعات و بررسیهای دیگر با موضوع ژورنالیسم علمی و فهم عمومی از علم و نقشآفرینی روابطعمومی در این میان انجام شده است که در آنها بر استفاده روزافزون از روابطعمومی در ژورنالیسم علمی و ارتباطات علمی تاکید شده است و همه اینها گواهی است بر این مدعا که بهواسطه نقشآفرینی پررنگ روابطعمومی در انتشار محتوای علمی، یک نوع تاثیرپذیری گسترده ژورنالیسم علمی از محتوای تولید شده توسط روابطعمومی شکل گرفته است و به عبارت روشنتر، ژورنالیسم علمی در حال تبدیل شدن به مصرف کننده محتوای روابطعمومی هستند.
در برخی دیگر از تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز بر وجود یک نوع همزیستی مسالمتآمیز بین ژورنالیسم و روابطعمومی بهوجود آمده که به نفع هر دوی آنهاست بدون اینکه مستقل بودن و توانمندیهای هر کدام از آنها خدشهدار شود.
به هر حال، در تمامی این مطالعات و تحقیقات بر اهمیت روابطعمومی به عنوان یکی از فعالیتها و کارکردهای مهم سازمانهای انتفاعی و غیرانتفاعی فعال در حوزههای علم و پزشکی و سلامت و همچنین ژورنالهای علمی و سازمانهای دولتی تاکید شده است که از مهمترین آنها در ایالات متحده آمریکا میتوان به موسسه ملی بهداشت و بنیاد ملی علم اشاره نمود که بخش روابطعمومی آنها مجموعههای غنی و ارزشمندی را در اختیار ژورنالیستهایی قرار میدهند که به شدت به اطلاعات و دستاوردهای تحقیقات و مطالعات صورت گرفته در این سازمانها نیاز دارند و معمولا اقدام به کپیبرداری از سایر منابع محدودی میکنند که در اختیارشان قرار داده میشود.
یافتههای این تحقیقات با نتایج مطالعات باور و گریگوری در سال 2007 و همچنین بوچی و بازولینی (2007) نیز همخوانی و مطابقت دارد که در آنها نیز به مواردی همچون "رپرتاژ نشات گرفته از منبع" و "عامسازی و عامه فهم کردن علم" اشاره شده است. در این حالت انتظار میرود که ژورنالیستها از طریق تماسهای فردی با روابطعمومیها یا از طریق مطالعه خبرنامهها و محتوای دستهبندی شده توسط فعالان روابطعمومی از جدیدترین یافتهها و رویدادهای علمی و پزشکی و سلامت مطلع میشوند و سپس نسبت به انعکاس آنها در سطحی وسیعتر اقدام میکنند.
بوچی و مازولینی اما در بررسیهای خود این بهرهگیری ژورنالیستها از روابطعمومی را با "علم بهصورت خبر" تفکیک کرده و معتقدند که فعالان روابطعمومی هم در زمینه خبررسانی و انتشار یافتهها و نتایج تحقیقات پزشکی و علمی و سلامت و هم در حوزه تهیه خوراک مورد نیاز ژورنالیستهای علمی دارای نقشی تعیین کننده و کلیدی هستند.
|