شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی یران (شارا)-|| در عصر حاضر، سرمایه انسانی، مهمترین عامل توسعه سازمانی، و آموزش؛ بهترین ابزار برای توسعه منابع انسانی به حساب میآید. محیطهای تجاری مدرن به سرعت در حال تغییر، پویا و در سطح بالایی در حال رقابت با دیگر سازمانهای تجاری بوده و در این راستا سازمانها برای دستیابی به اهدافشان نیازمند منابع انسانی توانمند و دارای مهارت و تخصص سطح بالا هستند.
در این میان فرض بر این است که منابع انسانی عنصر حیاتی، پایدار و در حال توسعه در سازمان است. دورههای آموزش ضمن خدمت منابع انسانی را برای انعطافپذیری و هماهنگی با تغییرات و پویاییهای محیط کار آماده میکند و حتی میتواند با فراهم آوردن تخصص و دانش مورد نیاز سازمان مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد کند.
از آموزش کارکنان به عنوان یکی از مهمترین کارکردهای مدیریت منابع انسانی تعاریف متفاوتی ارائه شده است. آنچه در همه این تعاریف مورد توافق است، این است که آموزش کارکنان مفهوم آموزش را در محیط کسب و کار مورد توجه و تأکید قرار میدهد. فعالیت آموزش و توسعه منابع انسانی در جهت بهبود مهارت و عملکرد افراد، گروه کاری، فرایند کار و کل سازمان حرکت میکند. هدف آموزش در محیط کار افزایش تواناییهای فردی به منظور ایفا کردن نیازهای حال و آینده سازمان است. آموزشهای ضمن خدمت به منظور بازسازی و نوسازی سریع دانش و اطلاعات و مهارتهای آنان از جمله عوامل مهم و مؤثر در موفقیت سازمانها در دستیابی به اهدافش است.
از سوی دیگر کلیه فعالیتهای انسانها هدفمدارند، و به منظور دستیابی به اهدافی انجام میشوند، میزان دسترسی به این اهداف را اثربخشی تعریف میکنند. تنها راه آسیبشناسی و بررسی نقاط قوت و ضعف آموزشهای ضمن خدمت، ارزیابی این دورههاست. ارزیابی اثربخشی دورهها میتواند بازخورد مناسبی جهت تدوین راهبردها و راهکارهای عملیاتی و رفع کمبودها و نارسایی آموزشی را ارائه کند.
اصلیترین دغدغه مدیران منابع انسانی در زمینه آموزش این است که باید نشان دهند آموزش در صحنه عمل موجب ارتقای کارایی و اثربخشی میشود و مفید است.
این مرحله انجام میگیرد تا:
1- سهم برنامه آموزشی و بودجه استفاده شده در این دورهها را در رسیدن به اهداف سازمان نشان دهد.
2- در ارتباط با ادامه و یا توقف این دورهها تصمیمگیری صورت گیرد.
3- اطلاعاتی در رابطه با چگونگی بهبود برنامههای آموزشی که در آینده کسب میشود، به دست آید.
یک برنامه آموزشی، تنها زمانی می تواند ارزشمندی خود را توجیه کند که شواهد قابل اطمینان و معتبری در مورد تاثیر آموزش بر بهبود عملکرد شرکت کنندگان عرضه کند. این امر به جنبه مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزش اشاره دارد که معمولاً از آن با عنوان «اثربخشی آموزش » یا «ارزیابی اثربخشی آموزش » یاد میشود. در این میان یکی از مسائل عمده سازمانهای دولتی و صنعتی و سایر سازمانها، جدی نبودن کارکنان و مدیران در امر آموزش، ارزیابی نامناسب از اثربخشی دورههای آموزشی و در نتیجه ارائه بازخورد مناسب از نتایج آموزش است، و در نهایت به هنگام ضرورت پیگیری لازم معمول نمیگردد.
همانطور که میدانیم، آموزش از موثرترین وسایل و ابزارهای انطباق و سازگاری کارکنان با شرایط متحول دنیای کنونی است، ایجاد دگرگونی در طرز تلقی مدیران و آشنا کردن آنها با مسائل اساسی آموزش و همینطور آماده سازی کارکنان به منظور افزایش شایستگی های اداری آنها برای مسئولیت های بالاتر و ارتقای کارایی کارکنان و سازمان به عنایت ویژه ای نیاز دارد. به طور کلی آموزش نیروی انسانی به هر نوعی که باشد با هزینه های فراوانی همراه است. ولی غالب اقتصاددانان و مدیران صرف این چنین هزینه های را سرمایه گذاری قلمداد کرده و بر این باورند که نتیجه و منافع این هزینه ها در آینده به سازمان برخواهد گشت.
در این راستا آلفرد مارشال با ارزش ترین سرمایه گذاری را تربیت نیروی انسانی قلمداد کرده و بر این باور بود که پرورش یک صنعت کار یا مخترع می تواند هزینه آموزش و پرورش یک شهر را جبران کند. آدام اسمیت از معتبرترین اقتصاددانان کلاسیک است که اهمیت آموزش را مدنظر قرار داده است. او معتقد است که آموزش افراد در واقع نوعی سرمایهگذاری در مورد آنان است.
آموزش افراد را تواناتر خواهد ساخت و رشد و قابلیت های آنان سبب میشود که هم، خود به درآمد بیشتری دست یابند و هم جامعه از سرمایه گذاری در مورد آنها منتفع شود و همان¬طور که پیش تر گفته شد سازمان ها و شرکت های امروزی به خوبی دریافته اند که آنچه در راه آموزش منابع انسانی صرف کنند، به زودی در عملیات و دستاوردهای سازمانی منعکس خواهد شد.
در مجموع می توان گفت که امروزه اقتضای شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فنی، سازمان ها را بر آن می داردکه به توسعه حرفه ای تمامی اعضای خود عنایت خاصی مبذول دارند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، از آنجا که سازمانها با چالشهای بازاریابی و کارآیی ناشی از فشار جهانی مواجه هستند، برای مقابله با آن، به دنبال توسعه و افزایش سرمایه انسانی خود به عنوان یک منبع مزیت رقابتی پایدار هستند. شواهد نشان میدهد که کمتر از 10 درصد از آنچه که در دورههای آموزشی آموخته میشود به طور موثر برای افزایش عملکرد و نتایج کسب و کار اعمال میشود.
همچنین با توجه به اینکه سازمانهای تجاری، در حوزه آموزش، پول زیادی را برای توسعه کارکنان فروش سرمایهگذاری میکنند. با این همه، موفقیت برنامههای آموزشی بسیار بستگی دارد به اهداف آموزشی تعریف شده، مهارت، ارزیابی تغییر در دانش و غیره. بنابراین، اگر یک برنامه آموزشی موثر باشد، زمانی که نتیجه آموزش با هدف خود سازگار باشد، «ارزیابی» مهمترین وسیله برای تعیین اثربخشی آموزش با توجه به نتایج واصله خواهد بود.
|