شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- این روزها حفظ خاطرات مد شده است. هر جا هم که حافظه کار نکند شبانه روز عکس می گیریم و لحظات زندگی را ثبت می کنیم. اما ذات و خرد انسانی به ما وسیله خوبی به نام فراموشی داده است تا در طول تاریخِ هزاران ساله، از جنگ، قحطی، بلایا و برادرکشی ها، دق نکنیم.
که یادمان برود در کودکی زخم های روحی خورده ایم. تا فراموش کنیم چرا دوستان خوبی که داشته ایم از ما روی برگرداندند. که عزیزترین مان به ما خیانت کردند. که تحقیر شدیم و ترسیدیم و اذیت شدیم. همگی ما لحظات دروغ و حماقت و زبونی داشته ایم. لحظات یاس و ماتم ناشی از مرگ اعضای خانواده، و …
اگر همه اتفاقات زندگی مثل یک عکس شفاف و واضح در بایگانی مغز ما می ماند بدون شک از تشویش و غم دیوانه می شدیم. ما انسانها برای ادامه بقا و رویارویی با زندگی، به ناگزیر بخش بزرگی از خاطرات و اتفاق ها را از یاد می بریم.
فردریک نیچه در یکی از نوشته های کمتر مطرح شده اش به نام « استفاده و سواستفاده از تاریخ زندگی» به این واقعیت اشاره می کند که فراموشی یک قدرت بالقوه برای رشد و شروع دوباره است. از بین بردن خاطراتی که افراد و اجتماع با هم مرتکب می شوند.
به نظر نیچه اگر سطحی از فراموشی اتفاقات و حوادث نبود صدمه به خود تا مرحله ویرانی کامل پیش می رفت. او مثال مشخصی در این زمینه ارائه می دهد که مربوط به معصومیت و شوق زندگی در کودکان است.
نیچه می گوید انسانها وقتی از 25 سالگی شان عبور می کنند آنقدر ماجرا و خاطره بد در وجودشان نشست می کند که دیگر رمق و امید و نشاط یک کودک را ندارند. عطش کنجکاوی و خلاقیت کودکانه کمرنگ می شود.
او ولی معتقد است حد نگه داشتن بعضی خاطرات برای این است که اشتباهات مان را به یاد بیاوریم. از ضعف ها و تصمیمات نادرستی که گرفیتیم استفاده کنیم تا زندگی و برنامه و مسیر جدید برای خود بسازیم.
می گویند زمان فراموشی می اورد، درد را تسکین می دهد و از آن می کاهد ولی یک وسیله دیگر برای کنترل درد ناشی از خاطرات بد، رویارویی با همان خاطره در یک موقعیت دیگر است. ما گاهی باید یک خاطره را به شکلی متفاوت در موقعیتی دیگر تکرار کنیم. اگر گوشه دنجی داشتیم که با یار مان می رفتیم و او دیگر با ما نیست از تکرار رفتن به ان موقعیت، نپرهیزیم. سعی کنیم جمعی از دوستان را به آنجا ببریم تا خاطره ایی جدید از موقعیت قبلی، ایجاد کنیم.
منبع: www.theschooloflife.com
|