شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- یورگن هابرماس به سیاستمداران، دستاندرکاران اقتصاد و رسانهها خرده گرفت که نظرات مکرون درباره آینده اروپا و اتحاد اروپاییان به عنوان تنها راه پیشرفت و تضمین دموکراسی را نادیده میگیرند یا کمرنگ جلوه میدهند.
اگر والتِر بِنیامین ادیب و فیلسوف یهودیتبار آلمانی، پاریس را پایتخت اروپا میدانست، امید روبرت مِناسه نویسنده پرشوری که "جایزه کتاب آلمان" در سال ۲۰۱۷ را برد، به بروکسل است. برنده این جایزه به گفته هابرماس، انتظارات بالای دست اندرکاران سیاست و اجتماع را در برابر این امید آسیبپذیر میگذارد و از مصاحبهای یاد میکند که گزارشگر روزنامه "تاگس تسایتونگ" در قهوه خانهای دودگرفته در بروکسِل انجام میدهد ولی سردبیر، آن گفتگو را چاپ نمیکند و میگوید: «این قدر پیچیده ننویس! فقط در این باره بنویس که ما آلمانیها در این رابطه چقدر هزینه خواهیم داشت.»
هابرماس میگوید: «بهتر از این نمیشد کمبود علاقه را فرمولبندی کرد؛ کمبود علاقه سیاستمداران، مدیران بازرگانی و دست اندرکاران رسانههای آلمانی به اروپایی که در سیاست توانمند باشد.»
سالهاست که رسانههای سربزیر و سربراه به کمک سیاستمداران میآیند، مبادا مسئله اروپا خاطر افکار عمومی را بیازارد.
هابِرماس در نوشتهای هشدارآمیز که در "اشپیگل" منتشر شده، از ناسیونالیسم اقتصادی آلمان میگوید و از این که جز مجله اشپیگِل هیچ رسانه دیگری به طور جدی "به آخرین سخنرانی حساس مکرون درباره آینده اروپا" نپرداخت.
هابِرماس پیشرفت سیاسی و اداری مکرون را یک نمونه نادر تاریخی مینامد و مینویسد: «هیچ آمارگر و نظرسنجی حساب نمیکرد که یکی از وزیران غیر حزبی دولت اولاند، رئیس جمهور پیشین فرانسه به ناگاه از هیچ، جنبشی سیاسی بیافریند و ساز و کارهای حزبی تاکنونی را به هم بریزد.»
مکرون در کشوری علیه راستگرایان افراطی به سود اروپای متحد جبهه ساخت که یک سوم مردم آن به دست راستیها رأی دادند؛ کشوری که مردمش بیش از هر جای دیگر به اتحادیه اروپا مشکوک بودند.
به نوشته هابِرماس، مکرون در برابر ناسیونالیستها و قومگرایان سه نکته را مطرح میکند: «جرأت برنامهریزی، دگرگونی در شرایط نخبگان اروپا به سود تعیین قوانین دموکراتیک توسط شهروندان و حضور شخصیتی متقاعدکننده که به نیروی اندیشهها اعتماد داشته باشد.»
مکرون در سخنرانی خودش در ماه سپتامبر گذشته خطاب به دانشجویان فرانسوی و سیاستمداران آلمانی گفت که تنها اروپای متحد است که میتواند استقلال حاکمیت مردم را تضمین کند و نه حکومتهای ملی تاکنونی. تنها زیر چتر چنین اتحادی است که شهروندان اروپایی میتوانند علایق مشترک خود را در جهان پرمعضل امروز مطرح کنند و پیش برند.
به نظر مکرون اتحادیه ارزی اروپا باید بودجه مشترکی داشته باشد که تحت نظارت پارلمان اروپا به وزیران فراکشوری اروپایی امکان دهد برنامههایی ویژه شهروندان سراسر این قاره تهیه کنند. یورو به عنوان یک ارز قوی بینالمللی میتواند ابزاری برای عرض اندام اروپا به عنوان یک قدرت اقتصادی جهانی مطرح شود.
هابِرماس در ادامه از این میگوید که چگونه دولتمداران و حزبهای سیاسی اروپایی به ویژه در کارزارهای انتخاباتی از طرح مسائل فراکشوری در گستره اروپا دوری میجویند. این در حالی است که یک سال پس از تصمیم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا، مکرون با طرح "پیش به سوی اتحاد اروپایی" انتخابات ریاست جمهوری را برد.
به نظر هابرماس، مکرون میخواهد از آرمان نخبگان اروپا یک اتحادیه اروپایی بسازد که در تشکیل و بهسازی آن همه شهروندان اروپایی سهم داشته باشند. او برای انتخابات نهادهای فراکشوری اروپایی "حق رأی برای همه" را شعار خود ساخته و افزون بر این در پی احزاب فراکشوری و نامزدهایی برای نهادهای اروپایی است که به کشور خاصی وابسته نباشند.
هابرماس در پایان نوشتار خود به قدرت بیان مکرون اشاره میکند و میگوید که رئیس جمهور جوان فرانسه تنها سیاستمداری نیست که با بهرهمندی از قدرت بیان، توجه و احترام مردم را به خود جلب کرده و بر آنها تأثیر گذاشنه، بلکه سخنان او گاه خود اندیشههای سیاسی را میسازند و بیان میکنند.
به گزارش dw، سرانجام هابرماس مینویسد: «اگر چنین اصطلاحی وجود داشته باشد، من به عنوان یک چپگرا مکرونیست نیستم، ولی این گونه که او درباره اروپا صحبت میکند، (با حرفهای دیگران) فرق دارد.»
|