شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- در طول زندگی، والدین، آموزگاران و مربیان سراسر جهان، بارها به شکل های گوناگون این مساله را که وقت انسان، و نه پول، مهم ترین چیز دنیاست، به ما آموزش داده اند (کمااینکه در ایران هم می گوییم: وقت طلاست). این گفته با عقل نیز، سازگاری دارد.
کمااینکه بیشتر ما سرانجام در زمانی از زندگی خود تشخیص می دهیم، که پول، وسیله، و نه فرجام و سرانجام است. زیرا همانگونه که پژوهش ها نشان داده اند، در واقع مهم ترین پیوند بین پول و نیکبختی توانایی پول برای خرید زمان از طریق تسهیلات است.
اما وقت ما محدود می باشد. بنابراین عقل سالم حکم می کند که هر قدر بیشتر وقت داشته باشیم، فرصت بیشتری برای تجربه خوشی و کامروایی خواهیم داشت. اما آیا واقعا این همه ماجراست؟ آیا وقت واقعا سبب افزایش زندگی می شود؟
به نظر من مهم ترین چیز در زندگی، توجه، و نه وقت، است. زیرا کیفیت تجربیات زندگی به میزان ساعات موجود در هر روز بستگی ندارد. بلکه بسته به چگونگی استفاده از این ساعات است. کمااینکه امکان دارد شخصی که 80 سال عمر کرده و به اندازه دلخواهش وقت آزاد داشته، نتوانسته باشد به اندازه فردی 40 ساله توجه خویش را معطوف چیزهایی نماید، که برایش اهمیت دارند.
به عبارت دیکر گرچه وقت محدود است، اما می توان با بذل توجه استفاده از آن را به حدی رساند، که برای دیگران کیفیت مشابهی نداشته باشد. شوربختانه چنین کاری سخت تر از آن است، که به نظر می رسد.
دنیا برعلیه انسان طراحی شده
یکی از بزرگ ترین مشکلات نسل ما این است که در حالی که مدیریت توجه به شکلی فزاینده ارزشمند می شود، دینای اطراف ما تا حد امکان برای دزدیدن این توجه طراحی شده است.
کمااینکه اینترنت و شرکت های فناوری که بر اساس آن به وجود آمده اند، موقعیت را به شکل دمکراسی درآورده اند. یعنی در حالی که به سختی می توان گفت تاثیرات این نوآوری ها مثبت نیستند، اما این گفته بدان معنی نیست، که هزینه بر نباشند. به عبارت دیگر اعتیاد به تلفن های دستی هوشمند و فشارهای روانی اغواگر فناوری، واقعیت دارند.
کمااینکه مثلا شرکت هایی مانند گوگل و فیسبوک دیگر تنها محصول تولید نمی کنند. بلکه بوم سازگان/ اکوسیستم نیز، به وجود می آورند. موثرترین راه پولی کردن یک بوم سازگان، با دخیل نمودن افراد در آن آغاز می شود. این کار از طریق طراحی مشخصه هایی صورت می گیرد که با استفاده از آنها احراز اطمینان شود، ما تا جایی که امکان دارد از توجه خود دست برداریم.
کمااینکه این شرکت ها با یافتن نقطه های کور در قوه ادراک ما، از این نقاط برای تاثیر بر رفتارمان استفاده می کنند. بدون اینکه خودمان متوجه شویم. مثلا روند پرداختن به دریافت هر ایمیل و یا هر بار سر زدن به یک تارنما بگونه ای با دقت ایجاد شده، که احراز اطمینان گردد وقتی را که به این محصولات شرکت ها اختصاص می دهیم، حداکثر باشد.
به عبارت دیگر فناوری دارد، مهم ترین داشته انسان را نابود می کند. بنابراین امروز ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازپس گیری فکرمان هستیم. خوشبختانه برای این کار سه روش وجود دارند، که به بهبود کیفیت زندگی منجر می شوند.
1- مراقبه توأم با تفکر
در آداب بودایی و همچنین آموزش روان درمانی امروزین، مراقبه/ مدیتیشن برای افزایش تفکر به عنوان وسیله ای جهت حضور ذهن بی قید و شرط مورد استفاده قرار می گیرد. فکر پشت این مراقبه آرام نشستن با چشمان بسته، و تمرکز و مشاهده چیزی است، که در جسم و روح رخ می دهد. چیزی که به نوبه خود سبب آرامش، کاهش فشار روانی و دوری از حواس پرتی ها، می شود.
انجام مراقبه با گذشت زمان آسان تر می گردد. اما اگر این روند برای کسی کارایی نداشته باشد، می تواند در هنگام انجام کارهای ساده و تکراری روزمره، با تمرکز توجه خود بر یکی از مسایل اطراف خویش، مغزش را برای داشتن کنترل بر توجه تقویت کند.
2- انجام بی باکانه یک کار منفرد
برغم تصور برخی، انجام چند کار در زمان واحد، راه چندان مناسبی برای مولد بودن نیست. این امر به ویژه در زمانی مصداق دارد، که کار مورد نظر در پیوند با روان باشد. چراکه در این صورت نه تنها نتیجه لازم حاصل نمی شود، بلکه به مغز آسیب می رسد. زیرا هر بار که در وسط انجام یک کار به کاری دیگر بپردازیم، توانایی ذهن مان کاهش می یابد، و دچار فشار روانی بی مورد می شویم.
به عبارت دیگر پرداخت به یک کار منفرد در هر زمان مفروض، مانند این است که تمام توجه خود را معطوف انجام کاری کنیم. در نتیجه دستاورد بهتری کسب می نماییم. همچنین توجه خود را به سمتی سوق می دهیم، که اهمیت دارد.
3- بخش های تفکیک شده روال عادی
امکان دارد توجه ناخواسته و بدون تفکر به وبگردی، بی خطر به نظر برسد. اما اینگونه اقدامات اغلب به تمایلات غیرمستقیم واکنشی منجر می شوند. مثلا هر بار که به حساب کاربری خود در دنیای مجازی سر می زنیم و یا ده دقیقه وبگردی می کنیم، مغزمان عادتی به وجود می آورد که خود را تشویق کند، این کارها به صورت رفتار روزمره درآیند.
بدیهی است، که این وسیله ها و فناوری ها از اجزای مهم زندگی امروزه می باشند. اما برای آن که بتوان از آسیب های شان دور بود و در عین حال از آنها استفاده بهینه کرد، باید برای شان محدوده هایی تعیین نمود. در این پیوند داشتن بخش های تفکیک شده روال عادی نه تنها ایده آل، بلکه حیاتی است.
منبع: http://iranjavan.net
|