شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)- اینکه کسی بتواند کار و حرفه خود را با موفقیت ادامه بدهد، مساله کم اهمیتی نیست. اما اینکه این توانایی را داشته باشد که از کارش دست بردارد، شغلی تازه در پیش بگیرد، برای خودش کار و باری به راه بیندازد، و یا دوباره به درسش ادامه دهد، دل و جرأت زیادی می خواهد. ولی این دلیری و خطرپذیری ناگزیر همراه با آن، برای موفقیت در مراحل بعدی کافی نیستند.

12 موردی که در ادامه به آنها اشاره می شود، درس هایی هستند که برای چنین روندی ضرورت دارند. نیاموختن این درس ها یک عمر پشیمانی به بارمی آورد. اما یاد گرفتن آنها سبب موفقیت پس از آن تصمیم شجاعانه می شود.

اعتماد به نفس، ضرورت نخست
تمام افراد موفق از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند. در واقع این موفقیت ایشان نبوده، که سبب شده چنین اعتمادی در آنها به وجود بیاید. بلکه برعکس اعتماد به نفسشان موجب موفقیت آنها گردیده است. همچنین بدون اعتماد به نفس نمی توان به سراغ چالشی نوین رفت، و با آن مقابله کرد. کمااینکه موانع سبب می شوند، افراد بدون اعتماد به نفس دست از هدف خود بردارند. در عین حال بدیهی است که اگر کسی به خودش اعتماد نداشته باشد، دیگران نیز هرگز به او اعتماد نخواهند کرد.

چگونگی زندگی: برساخته خود انسان
هر کس بگونه ای زندگی می کند، که خودش ساخته است. زیرا هیچ کس نمی تواند دیگری را وادارد که برخلاف ارزش ها و اهداف خود تصمیمی بگیرد، و یا دست به اقدام بزند. به همین اعتبار آینده هر کس نیز، بستگی به خودش دارد. کمااینکه اگر تصور کند در وضعیتی گیر افتاده، از آن روست که احتمالا از خطرپذیری لازم برای رسیدن به اهداف و داشتن زندگی مورد علاقه خود می ترسد.

شلوغ بودن سر به معنی مولدبودن نیست
امروزه همه آدم ها سرشان شلوغ است. اما آیا همه واقعا مولد هم هستند؟ موفقیت پیامد مرتب در حرکت بودن، و فعالیت داشتن نیست. بلکه روش درست آن است، که بتوان از وقت به بهترین شکل استفاده کرد. بنابراین باید کوشید، که تلاش ها و فعالیت ها در راه به دست آوردن نتایج مورد نظر و رسیدن به اهداف باشند.

تاثیر همنشین
انسان باید همواره در پی آن باشد، که دور و برش را آدم هایی بگیرند، که بر او اثر مثبت دارند و سبب بهتر شدنش می گردند. احتمالا در پیرامون همه چنین افرادی وجود دارند. اما دیگرانی هم هستند، که می خواهند انسان را با خود به زیر بکشند. پس ضرورت دارد دور و بر خودش را از آدم هایی پاک کند، که سبب می شوند احساس بی ارزشی نماید، نگران گردد، و وقتش را به بطالت بگذارند. زیرا اینگونه افراد  در نهایت هم، انسان را مانند خودشان می کنند.

نگفتن بله، مگر اینکه واقعا منظور بله گفتن باشد
چندین پژوهش مستقل از جمله تحقیق دانش پژوهان دانشگاه کالیفرنیا نشان داده اند اگر انسان زمانی که لازم است نه بگوید، بله بگوید، بیشتر دچار فشار روانی، احساس درماندگی و حتی افسردگی، می شود. احساس هایی که تک تکشان برای در اختیار داشتن توانایی کنترل شغل، مخرب به شمار می رود. بنابراین وقتی زمان نه گفتن فرامی رسد، باید با قاطعیت این کلمه را به زبان بیاورد. زیرا سبب می شود وقت کافی برای انجام تعهداتی داشته باشد، که از پیش قولشان را داده است.

دوری از افکار منفی
وقتی انسان خودش کنترل شغلش را به دست می گیرد، دچار تردیدهای گاه ترسناک هم می شود. مثلا اینکه امکان دارد دست برداشتن از روند پیشین و خودکارفرما شدن، حتی سبب از دست رفتن تمامی دستاوردهایی شود، که به زحمت آنها را کسب کرده بود. اما همواره باید به خاطر داشت، که افکار، افکار، و نه حقایق، هستند. بنابراین باید از افکار منفی دوری کرد، و با مثبت اندیشی و تلاش به هدف مورد نظر رسید.

پیامدهای منفی اگرها
اگر چنین و چنان شود، چه کار کنم؟ اینگونه اظهارات بنزین ریختن روی آتش نگرانی ها و فشارهای عصبی هستند. البته این بدان معنی نیست، که نباید برنامه و طرح منطقی داشت. اما در عین حال حتی زمانی هم که همه جوانب به خوبی سنجیده شوند، امکان خراب شدن کار وجود دارد. پس بهترین روش این است که وقتی انسان پس از فکر، مشورت و داشتن طرح منطقی، وارد گود عمل شد، دیگر به اگرها نیندیشد.

داشتن برنامه برای فعالیت های بدنی و خواب
داشتن خواب باکیفیت و کافی، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. زیرا سبب از بین رفتن پروتئین های مسموم مغز، و آماده سازی دوباره این عضو حیاتی برای ادامه فعالیت هایش می شود. خویش کنترلی، داشتن حواس جمع و قدرت تمرکز، از جمله توانایی هایی می باشند، که داشتن آنها تنها زمانی امکانپذیر است، که انسان چنین خوابی کرده باشد.
داشتن فعالیت های بدنی نیز سبب قابلیت و توانایی اجتماعی، تحصیلی، روحی و جسمی، می شود.

رفتن در پی موفقیت های کوچک
ممکن است زمانی که انسان کسب موفقیت های بزرگ را در نظر دارد، موفقیت های کوچک به نظرش بی اهمیت بیایند. اما اینگونه موفقیت ها بخش هایی از مغز را تحریک می کنند، که مسوول افزایش هورمون های تستوسترون هستند. هورمون هایی که به نوبه خود اعتماد به نفس و تلاش برای رویارویی با چالش های آتی را بیشتر می کنند.

کمال گرا نبودن
انسان نباید کمال گرایی را به عنوان هدف خود برگزیند. زیرا چنین چیزی وجود خارجی ندارد. به همین سبب وقتی که چنین هدفی داشته باشد، مرتب احساس شکست می کند. احساسی که به نوبه خود سبب می شود، دست از تلاش بردارد، و یا کوشش خود را کاهش دهد.

تمرکز بر راه حل ها
وقتی انسان به جای تمرکز بر راه حل ها بر مشکلات متمرکز شود، سبب ایجاد احساسات منفی در درون خویش می گردد. احساساتی که به نوبه خود بر توانایی اش برای رسیدن به هدف تاثیر منفی می گذارند.

بخشیدن خود
برای اینکه انسان بتواند به راهش ادامه بدهد، ضرورت دارد اشتباهات و خطاهایی را که مرتکب شده، ببخشد. همچنین لازم است توجهش را بر این متمرکز کند، که از تکرار اشتباهات بپرهیزد.
 

منبع: http://iranjavan.net