شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)-  28 اکتبر سال 2000 زنی درگذشت که شهرت داشت پرماجراترین زن قرن بیستم بوده است. وی «لیدا بارواLida Brova» بازیگر فیلم سینمایی و در عین یک نویسنده بود. لیدا در چک اسلواکی به دنیا آمده بود، در آلمان تحصیل هنر کرده بود و در همین جا به کار نمایش و فیلم سرگرم شده بود. مشکلات لیدا از زمانی آغاز شد که جوزف گوبلز J. Goebbels رئیس دستگاه تبلیغات هیتلر به وی دل بست. همسر گوبلز که متوجه قضیه شده بود به هیتلر شکایت برد و هیتلر به گوبلز تذکر داد. گوبلز اندکی پس از شنیدن تذکر هیتلر استعفا نامه خود را نوشت و به دفتر هیتلر فرستاد و خواست که از آلمان مهاجرت کند که هیتلر نپذیرفت و در عوض "لیدا" را از آلمان اخراج کرد و از آن پس در به دری لیدا آغاز شد و به چند کشور از جمله ایتالیا، فرانسه و سویس رفت و چون چند زبان اروپایی را می دانست در هرجا به کار فیلم ادامه داد.

"لیدا" پس از خودکشی گوبلز و خانواده اش و اشغال آلمان توسط متفقین به این کشور بازگشت. ولی، از آنجا که اسناد سازمانهای اطلاعاتی هیتلر که حتی برای همکاران نزدیکش گزارش محرمانه تهیه و بایگانی می کردند و این اسناد به دست متفقین افتاده بود لیدا را دستگیر کردند. لیدا پس از مدتی ماندن در زندان ثابت کرد که این گوبلز بود که به او علاقه داشت، نه او به گوبلز.
 

مسئله ماندن لیدا در زندان متفقین این بود که سادگی کرده بود و در نخستین بازجویی گفته بود که گوبلز یک مغز درخشان بود، تردید نیست که سخنور و باهوش و دارای شخصیت جالبی بود ولی رابطه ای با هم نداشتیم و همین کلمه «نبوغ و مغز درخشان گوبلز» باعث ماندن او در زندان شده بود!.

لیدا پس از استخلاص از زندان به چک اسلواکی (زادگاه خود) رفت ولی کمونیستها از او استقبال نکردند. از آنجا به اتریش و مدتی بعد به ایتالیا و حتی به آرژانتین رفت و در همه جا در فیلمها بازی کرد و برنده جوایز شد.

لیدا که به نوشته خودش، یک فرد بدون کشور بود از هالیوود نفرت داشت که به آنجا برود و گفته بود که زمینه فیلمهای هالیوود همان است که دولت آمریکا می خواهد و این، یک هنر نیست.

لیدا در سال 1995 پس از 64 سال فعالیت سینمایی، آن را رها ساخت و به نوشتن خاطرات خود در چند جلد پرداخت که تاکنون میلیونها نسخه فروش داشته است. وی در86 سالگی در اتریش درگذشت و طبق وصیتش در پراک، زادگاه خود دفن شده است.

فیلمهای معروف او عبارتند از: تابستان ترسناک. تلخ و شیرین های لیدا باروا ( که خودش فیلمنامه اش را نوشته و بازیگر آن بوده است ـ کاری که در عالم سینما سابقه نداشته). روزی که آسمان سوخت، همه ما آلت دست هستیم. ماه عسل، دختر تروریست، هنوز زنده ام، بی قرار، اشک تلخ، فراموش شده و ....

نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.

منبع: www.iranianshistoryonthisday.com