شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)–|| محققان علوم اجتماعی پس از تحقیقات وسیع و عمیق اعتقاد حاصل کردهاند که درباره افکار عمومی نیز قوانینی وجود دارد و تجارب متعدد ثابت کرده که اصول کلی زیر تقریباً حکم قانون را دارند:
1 – عقیده نسبت به حوادث مهم حساسیت دارد.
2 – حوادث بسیار بزرگ و خارقالعاده ممکن است افکار عمومی را موقتاً گرفتار رویههای افراطی پی در پی کند. در چنین مواردی افکار و عقاید وقتی تسکین و ثبات پیدا می کنند که نتایج حوادث به روشنی قابل دید باشد.
3 – کردار پیش از گفتار در ایجاد عقیده مؤثر می باشد (بعمل کار بر آید به سخندانی نیست) مگر اینکه خود گفتار عمل و کردار تفسیر و تلقی گردد.
4 – توضیحات شفاهی و اعلام یک خط مشی روشن در مواردی که افکار عمومی آگاه و روشن نبوده و آماده تلقین پذیری باشد و سعی کند که از یک منبع قابل اعتماد تفسیر و توجیهی بشنود فوقالعاده مهم و مؤثر خواهد بود.
5 – بطور کلی افکار عمومی حوادث غیر عادی را پیش بینی نمیکند بلکه پس از حدوث واکنش خود را نسبت به آنها ابراز می کند.
6 – از لحاظ روانشناسی – منفعت شخصی عقیده را بوجود می آورد. تأثیر حوادث و گفتار و سخن پردازی در عقیده محدود خواهد بود به میزان ارتباط آنها با نفع و مصلحت شخصی.
7 – افکار و عقاید را نمی توان تا مدتهای مدید برانگیخته نگاه داشت مگر اینکه مردم احساس کنند منافع شخصی آنها در میان است و یا اینکه بدنبال برانگیخته شدن افکار عمل و کردار نیز اثر گفتار را تأئید و تقویت کند.
8 – وقتی پای نفع و مصلحت شخصی در میان باشد تغییر افکار و عقاید آسان نخواهد بود.
9 – وقتی پای منافع شخصی در میان باشد افکار عمومی در کشورهای دموکراتیک جلوتر از سیاست رسمی و دولتی خواهد بود.
10 – وقتی یک عقیده تنها متعلق به یک اکثریت ضعیف باشد یا اینکه یک عقیده قوت و ریشه محکم پیدا نکرده باشد تنها یک عمل واقع شده است که می تواند آن عقیده را مقبول عامه سازد.
11 – در مواقع بحرانی و حساس مردم نسبت به کفایت و کاردانی زمامداران خود حساسیت بیشتر پیدا می کنند – اگر به زمامداران خود اعتماد و اطمینان داشته باشند با کمال میل مسئولیتهای بیشتر از حد معمول به آنها محول می کنند و اگر به آنها اعتماد و اطمینان نداشته باشند خیلی کمتر آنها را مورد عفو و اغماض قرار می دهند.
12 – مردم بیمیل نیستند که اتخاذ تصمیمات مهم و حساس را بعهده زمامداران خود بگذارند. مشروط بر اینکه احساس کنند که آنها ( یعنی مردم) نیز در اتخاذ تصمیمات تا حدی شریک می باشند.
13 – مردم دارای عقاید متعدد می باشند و به سهولت می توانند عقاید خود را با مقاصد و هدفهای خود تطبیق دهند تا شیوهها و طریقههای نیل با آن مقاصد.
14 – افکار و عقاید عمومی نیز مانند عقیده فردی از میل و خواسته پیروی می کند. وقتی که افکار عمومی بیشتر بر تمایل مبتنی باشد تا بر اطلاعات در این صورت است که ممکن است بین افکار عمومی و حوادث اختلاف فاحشی وجود داشته باشد.
15 – بطور کلی اگر مردم در یک کشور دموکراتیک از نعمت آموزش و پرورش بهرهمند بوده و به اخبار و اطلاعات دسترسی داشته باشند در این صورت افکار عمومی در چنین کشور همگام با عقل سلیم خواهد بود. هر قدر مردم نسبت به نتایج یک حادثه و پیشنهادهایی که به نفع آنها می شود بیشتر روشن باشند همگامی و سازگاری آنها با عقاید عینی کارشناس واقع بین بیشتر خواهد بود.
اما نباید تصور کرد که نظریات کلی که در بالا به آنها اشاره شده در واقع و در حقیقت حکم قانون را دارند. عدهای از متفکران استدلال می کنند که نباید این نظریات کلی را (قانون) خواند. هنوز اطلاعات بشر در این مورد آنقدر کامل و اطمینان بخش نشده که به کشف قوانین متفن نایل شود معهذا اکثریت دانشمندان معتقدند که نظریات کلی فوق در بسیاری از موارد صحت خود را به ثبوت رسانیده است.
|
نظر بدهید