اندیشمندان روابط عمومی و ارتباطات: هوشنگ عباسزاده
شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)– استاد هوشنگ عباسزاده در اردیبهشت ماه سال 1330 هجری شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. مقطع ابتدایی را در مشهد گذراند و مقطع متوسطه را در تهران به پایان رساند.
وی از طریق آشنایان و دوستان و همچنین پویایی و جذابیتی که در رشته ارتباطات مشاهده کرد این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب و در رشته کارشناسی روابط عمومی و امور اجتماعی در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی فارغ التحصیل شد، سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته مطالعات رفتاری در مقطع دانشوری و کارشناسی ارشد از دانشگاه ایالتی «اکلاهما» آمریکا فارغ التحصیل شد.
از سال 1356 در دانشکده علوم ارتباطات مشغول تدریس دروسی مانند «اصول روابط عمومی»، «تاریخ روزنامه نگاری» و «افکار عمومی و وسایل ارتباط جمعی» میباشد. همچنین تدریس در دانشکده صدا و سیما – دانشکده خبر و مرکز آموزش مدیریت دولتی را بر عهده داشت. وی در موارد زیادی به عنوان سخنران در همایش های روابط عمومیهای وزارتخانهها و مؤسسات شرکت داشتهاند.
از سال 1356عضو هئیت علمی دانشکده علوم ارتباطات شد و از سال 1371 تاکنون عضو هیئت علمی داوران انتخاب روابط عمومیهای برتر کشور میباشد.
تألیفات و تحقیقات ایشان شامل تألیف کتاب زبان انگلیسی تخصصی روابط عمومی و ارتباطات باهمکاری علی میرسعید قاضی، انتشار مقالات مختلف در مورد اصول و مفاهیم روابط عمومی و افکار عمومی و تاریخ روزنامهنگاری در نشریات مختلف میباشد.
استاد هوشنگ عباسزاده در پاییز سال ۱۳۸۷ از دانشگاه علامه طباطبائی بازنشسته شد. این استاد در آیین نکوداشتی که از سوی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شده بود، از سوی اساتید دانشکده علوم ارتباطات این دانشگاه به عنوان چهره ماندگار در تولید علم بومی در حوزه روابط عمومی نامیده شد که در این مراسم نهایت آرزویش را «دیده شدن، شنیده شدن و فهمیده شدن» دانست. وی با همکاری علی میرسعید قاضی، کتاب زبان انگلیسی تخصصی روابط عمومی و ارتباطات را تالیف کرد.
زندگی و گذشته استاد از زبان خودش
بیش از 30 سال است که در این دانشکده (علوم اجتماعى فعلى) هستم. آن چیزى که باعث عشق و علاقه و انگیزه حضور من تاکنون بوده، فضاى دوستانه و صمیمانه حاکم بر دانشکده است.
از همان ابتدا چه در دوران دانشجویى چه در زمان همکارى با دیگر استادان، روابط بین افراد شاغل در دانشکده، کارکنان ادارى، خدماتى، علمى و دانشجویان در مقاطع و دورههاى مختلف همیه یک ارتباط صحیح، انسانى، صمیمى و دوسویه بوده است. خاطرات بسیار خوشى در این دانشکده که فراز و نشیبهاى مختلف را تجربه کرده است، داشتهام، بویژه در زمانى که به عنوان دانشجو از محضر استادانى همچون دکتر معتمدنژاد، مرحوم حمید نطقى، مرحوم حسین عماد افشار بهره بردهام و خودم را هنوز شاگرد این استادان ارجمند مىدانم.
هوشنگ عباس زاده از اعضاى قدیمى هیات علمى ارتباطات دانشکده علوم اجتماعى است؛ یعنى همان سالهایى که اولین دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى به همت دکتر معتمدنژاد و همکارانشان در ایران تأسیس شد. عباس زاده خود فارغالتحصیل همان نخستین سالهاى تاسیس دانشکده از رشته روابط عمومى است. بى جهت نیست که عکس مرحوم دکتر نطقى (پدر روابط عمومى ایران) بیش از دیگر تصاویر در اتاق ایشان جلب توجه مىکند:
آقاى عباس زاده از چه زمانى با دانشکده علوم ارتباطات همکارى دارید؟
من از سال 1356 تاکنون با تدریس درسهاى اصول روابط عمومى، افکار عمومى و وسایل ارتباط جمعى و تاریخ روزنامه نگارى بهعنوان عضو هیأت علمى گروه ارتباطات در این دانشکده مشغول به کار هستم.
شما فارغالتحصیل همین دانشکده ارتباطات هم بودهاید؟
بله. دوره کارشناسى «روابط عمومى و امور اجتماعى» را در سالهاى 50تا54 طى کردم. بعد از آن تا انتهاى سال 1356 براى تحصیل در رشته مطالعات رفتارى دانشگاه ایالتى اوکلاهما در آمریکا بودم. از آن سال تاکنون در این دانشکده تدریس مىکنم.
بیش از 30 سال است که در دانشکده علوم اجتماعى (علوم ارتباطات سابق) هستم. آن چیزى که باعث عشق، علاقه و انگیزه حضور من تاکنون بوده، فضاى دوستانه حاکم بر دانشکده است. از همان ابتدا چه در دوران دانشجویى چه در زمان همکارى با دیگر استادان، روابط بین افراد شاغل در دانشکده، کارکنان ادارى، خدماتى، علمى و دانشجویان، در مقاطع و دورههاى مختلف، همیشه یک ارتباط صحیح، انسانى، صمیمى و دوسویه بوده است. خاطرات بسیار خوشى در این دانشکده که فراز و نشیبهاى مختلى را تجربه کرده است، داشتهام.
بویژه در زمانى که به عنوان دانشجو از محضر استادانى همچون دکتر معتمدنژاد و مرحوم حمید نطقى، مرحوم حسین عماد افشار بهره بردهام و خودم را هنوز شاگرد این استادان ارجمند مىدانم. یکى از دلخوشىها و امیدواریهاى من این است که هر از چندگاهى مىبینم فارغالتحصیلان این دانشکده، در رسانهها، واحدهاى روابط عمومى ادارات، خبرگزاریها یا صدا و سیما، کار تخصصى روزنامهنگارى و روابط عمومى را به نحو احسن انجام مىدهند … هنوز هستند فارغالتحصیلانى که گرچه سالهاست ارتباط تحصیلى با این دانشکده ندارند ولى گاهى به صورت حضورى یا تلفنى، با من و سایر همکاران ارتباط دارند و در همایشها و سمینارهاى مرتبط با روابط عمومى یا روزنامهنگارى از همکاران دعوت مىکنند تا به نحوى ارتباط خود را با دانشکده مجددا برقرار کنند.
با توجه به اینکه ورود شما به دانشکده ارتباطات سابق همزمان با فارغالتحصیلى اولین گروه دانشجویان بوده (1350) احتمالا برنامهها و روال کارى دانشکده نظم و ترتیب خوبى گرفته بوده و مشکلات یکى دو سال اول را نداشته است. از آن زمان بگویید. از برنامهها و امکانات دانشکده.
بله، در دورهاى که من در دانشکده تحصیل مىکردم، نظم بخصوصى در کارها وجود داشت.
کلاسهاى دانشجویان تازه وارد تا دوسال یعنى تا پایان ترم چهارم، فقط صبحها برگزار مىشد و از ترم پنجم تا هشتم بعدازظهرها بود. چون آن زمان دانشکده فقط همین ساختمان ]محل تشکیل کلاسها[ را داشت. کلاسها طبقه پایین برگزار مىشد و کتابخانه در طبقه چهارم بود. البته بیشتر دانشجویان افرادى بودند که در سازمانها و ادارهها مشغول به کار بودند.
از امکانات دانشکده مىتوان به لابراتوار فیلم، لابراتوار زبان، اتاق حروفچینى سربى (براى آشنایى با چاپ) اشاره کرد. از همه مهمتر الزام همه فارغالتحصیلان به ارایه پایاننامه همراه با کارآموزى در یکى از ادارات و روابط عمومى یا موسسههاى مطبوعاتى بود. دانشجو باید در یک زمان دو سه ماهى کارورزى مىکرد و تجربیات خود را همراه با اوضاع، مشکلات و روال کار آن سازمان همراه با نظر انتقادى در قالب پایان نامه توضیح مىداد.
کلا دروس تخصصى فراوانى توام با آموزش عملى بود و دانشجویان حتما باید فضاى تحریریه رسانهها یا واحدهاى روابط عمومى را حس و درک مىکردند.
براى ما که آن فضا را حس نکردهایم، پایان نامه و کارورزى در رشته روابط عمومى جالب است. خود شما در کجا کارورزى داشتید و استاد راهنما و مشاورتان چه کسانى بودند؟
من کارورزىام را در سازمان اوقاف انجام دادم و عنوان پایان نامهام «روابط عمومى و نقش آن در سازمان اوقاف» بود ه بهترین نمره را هم گرفتم. استاد راهنماى من مرحوم دکتر نطقى بود و استاد مشاورم هم مرحوم عماد افشار.
از استادان آن زمان دانشکده بگویید.
استادان خیلى خوبى داشتیم. اسامى برخى از آنها به خاطرم مانده است مثل دکتر صدرالدین الهى (روزنامه نگارى)، مرحوم محیط طباطبایى (تاریخ)، مرحوم دکتر رضوانى (تاریخ روزنامهنگارى)، دکتر الهى قمشهاى (زبان)، دکتر انورى و دکتر اسلامى ندوشن (ادبیات)، دکتر یعقوب شفاهى (مدیریت)، دکتر صفوى (روان شناسى)، دکتر ناصر رحیمى (روابط عمومى)، آقاى معصومى (عکاسى)، آقاى موسوى (گرافیک)، دکتر طلوع شمس (اقتصاد)، آقاى میرسعید قاضى (روابط عمومى) و دکتر محسنیان راد (روش تحقیق).
یکى از افتخارات من این است که در دوران دانشجویى با دکتر محسنیان راد در مرکز تحقیقات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى همکارى مىکردم. همین جا بگویم که تشویقهاى دکتر معتمدنژاد و دکتر محسنیان راد یکى از دلایل اصلى آغاز همکارى من با دانشکده ارتباطات بود. مرکز تحقیقات نشریهاى داشت به نام «گزارش تحقیقات ارتباطات اجتماعى» که نتایج تحقیقات مرکز را منتشر مىکرد. مدیریت آن را دکتر محسنیان بر عهده داشت و من به اتفاق چند نفر از همکاران علمى و ادارى آن را تهیه مىکردیم. این نشریه تا قبل از انقلاب فرهنگى منتشر مىشد. یکى از بهترین کارهاى این مکز تحلیل شعارهاى دیوارى دوران انقلاب بود که انتشار آن سر و صداى زیادى بپا کرد. چون تمام شعارهاى روى دیوارها از نظر محتوا، طول و عرض، رنگ و خلاصه کمى و کیفى تحلیل محتوا شد.
البته دانشکده ما مرکز دیگرى هم داشت به نام «مرکز ارتباطات دانشگاهى ایران» که براى دانشجویان ایرانى مقیم خارج از کشور، اطلاعات مربوط به مسایل مختلف ایران را در زمینههاى فرهنگى، تاریخى، اجتماعى و … تهیه و به آدرس آنها ارسال مىکرد و استقبال بسیار خوبى هم از آن شده بود.
بعد از انقلاب فرهنگى چرا دانشکده ارتباطات به مجتمع علوم انسانى تغییر نام داد؟
بعد از انقلاب عدهاى رشته ارتباطات خصوص روابط عمومى را نمىپسندیدند. نهایتا دانشکده به مجتمع ادبیات و علوم انسانى تغییر نام داد و پس از چند سالى این مجتمع با مجتمع علوم ادارى و بازرگانى، دانشگاه علامه طباطبایى را تشکیل دادند و بعدها که به دانشکده علوم اجتماعى با پنج گرایش خدمات، برنامهریزى، پژوهشگرى، تعاون و رفاه و علوم ارتباطات تبدیل شد.
بیشتر سعى و کوشش دکتر معتمدنژاد، مرحوم دکتر نطقى و سایر همکاران و رفت و آمدهاى زیاد و ارایه دلایل و مستندات علمى و کارشناسى آنان بود که نهایتا علوم ارتباطات اجتماعى به عنوان یک رشته مستقل پذیرفته شد و در دانشکده دایر گردید.
کمى هم از خاطرات آن ساله بگویید.
یکى از خاطرات خوش که همیشه در ذهن دارم به زمان تعطیلى دانشگاهها بر مىگردد. دکتر نطقى براى همکاران دوره آموزش زبان ترکى استانبولى دایر کرده بودند، دکتر الهى قمشهاى هم کلاسهایى تحت عنوان تفسیر سوره یوسف داشتند و همکاران بهطور مستمر و با علاقه بسیار زیاد در این کلاسها شرکت مىکردند. از دکتر نطقى هم خاطره جالبى داریم. آن مرحوم همیشه مىگفت عشق و علاقهاش به این دانشکده تا حدى است که حتى روزهاى تعطیل هم اگر قصد رفتن به جایى را داشته، مسیر را طورى انتخاب مىکند که از مقابل دانشکده عبور کند. هرچند ایشان در طول خدمت در دانشکده، بهره آنچنانى از نظر مادى نمىبردند و بیشتر بخاطر عشق و علاقه در دانشکده بودند.
شما هم فکر مى کنید که با نوگشایى دانشکده ارتباطات رشته ارتباطات رشد خواهد کرد؟
اساسا نگاه علمى و کارشناسى به مقوله روابط عمومى و روزنامهنگارى در سالهاى اخیر افزایش یافته است و احتمالا یکى از دلایل احیاى مجدد دانشکده نیاز روزافزون جامعه به رشتههاى تخصصى و علمى ارتباطات است. به طوریکه ما امروز شاهدیم فارغالتحصیلان رشتههاى غیر مرتبط (مثل کارشناسان فنى و مهندسى و حتى علوم پایه) خواهان آن هستند که در مقطع کارشناسى ارشد و دکتراى علوم ارتباطات ادامه تحصیل بدهند که خود نشانگر اهمیت رشته ارتباطات است. هرچند که فضاى جامعه ما هنوز از نظر اجتماعى و سیاسى آمادگى لازم براى رشد و توسعه علوم ارتباطات را ندارد، ولى به هرحال با حرکتهایى که آغاز شده امیدوارى بیشترى به توسعه رشتههاى مرتبط با علوم ارتباطات پس از تاسیس دانشکده مستقل وجود دارد.
با توجه به مجموع اوضاع و احوال دانشگاهها و نظام آموزشى حاکم بر آنها و بسیارى از مسایل اجتماعى دیگر به نظر شما یک دانشکده مستقل تا چه حد مىتواند در ارتقاى ارتباطات موثر باشد.
همین که دانشکده استقلال مجدد خود را به دست آورده است خیلى کارها مىتوان کرد چون داراى بودجه مستقل و امکانات تخصصى ویژهاى خواهد شد و مىتوان رشتههاى جدیدى دایر کرد. البته پذیرش دانشجو باید همراه با مصاحبه باشد تا میزان علاقه و گرایش او مشخص شود. در ضمن واحدهاى عملى و کارورزى، اخذ پایان نامه حتما باید اجبارى باشد. کلا باید به سمت کاربردى تر کردن رشته حرکت کنیم.
آقاى عباس زاده! این کارها قبلا هم مىتوانست انجام بگیرد تا این همه فارغالتحصیل ارتباطات با کارآیى بیشترى وارد جامعه شوند…
اگر تا به حال انجام نشده شاید مشکل در اداره کردن و کنترل این برنامهها با توجه به کمبود اعضاى هیات علمى بوده است. ما قبلا 7 نفر بودیم ولى الان 15 نفر هستیم و در آینده اعضاى هیات علمى به 20 نفر مىرسن. الان مدتى است که تقریبا استاد مدعو نداریم و این نقطه قوت ما است.
و نظرتان در باره مکان دانشکده؟اینجا یا خیابان ولى عصر؟
تا این لحظه تغییر مکان دانشکده قطعى و محرز نشده است. دو سه سال است که بحث خیابان ولى عصر مطرح شده ولى قطعى نیست. من در جلسات گروه هم گفتهام که چون ما قبلا در این دانشکده بودهایم باید اینجا بمانیم. در واقع ما صاحب خانه هستیم ]مىخندد[ دانشکده خانه دوم اعضاى گروه است و علاقه خاصى نسبت به آن داریم. امیدواریم که با تغییرات و جابجایىهایى که قرار است انجام بگیرد ما همچنان در ساختمان فعلى بمانیم./ آیتیایران
|
نظر بدهید